محور دوم: ام کلثوم دختر ابوبکر، یا ام کلثوم دختر امیر مؤمنان علیه السلام؟
بر خلاف ادعاى اهل سنت که این دختر را فرزند امیر مؤمنان از فاطمه زهرا معرفى کردهاند، در هیچ روایتى از روایات شیعیان به این مطلب اشاره نشده است که این دختر فرزند امیر مؤمنان از فاطمه زهرا (سلام الله علیهما) بوده است؛ و تنها به این نکته اشاره دارد که دخترى به نام امّکلثوم که در خانه امیر مؤمنان زندگى مىکرده، به ازدواج عمر (آنهم به زور) در آمده و امیر مؤمنان پس از مرگ عمر، او را به خانه خود برگردانده است.
بنابراین مىگوییم: ممکن است که این دختر فرزند امیر مؤمنان علیه السلام باشد؛ اما از دیگر همسران آن حضرت. در نتیجه این توجیه احساسى که وى فرزند فاطمه زهرا (س) بوده است نیز کارگر نخواهد شد.
یا این که به احتمال زیاد و طبق اعتراف بزرگان اهل سنت، این دختر، ربیبه آن حضرت و دختر ابوبکر باشد.
1. اعتراف مهمترین شارح صحیح مسلم: عمر داماد أبو بکر
برخى از عالمان اهل سنت اعتراف کردهاند که امّکلثومى که با عمر ازدواج کرده، دختر ابوبکر بوده نه دختر امیر مؤمنان علیه السلام.
محى الدین نووى، مهمترین شارح صحیح مسلم در کتاب تهذیب الاسماء مىگوید عمر با امّکلثوم دختر ابوبکر ازدواج کرده است!!!
أختا عائشة: اللتان أرادهما أبو بکر الصدیق، رضى الله عنه، بقوله لعائشة: إنما هما أخواک وأختاک، قالت: هذان أخواى، فمن أختاى؟ فقال: ذو بطن بنت خارجة، فإنى أظنها جاریة. ذکر هذه القصة فى باب الهبة من المهذب، وقد تقدم بیانهما فى أسماء الرجال فى النوع الرابع فى الأخوة، وهاتان الأختان هما أسماء بنت أبى بکر، وأم کلثوم، وهى التى کانت حملاً، وقد تقدم هناک إیضاح القصة، وأم کلثوم هذه تزوجها عمر بن الخطاب، رضى الله عنه.
دو خواهر عائشه؛ همان دو نفرى که مقصود ابوبکر صدیق! از سخنانش به عائشه بودند، که به او گفت «دو برادرت و دو خواهرت (از من ارث مى برند)؛ عائشه گفت: این دو نفر برادران من هستند؛ اما دو خواهر من چه کسانى هستند (من که یک خواهر بیشتر ندارم)؛ در پاسخ گفت: آن کسى که در شکم دختر خارجه است؛ من گمان دارم که او نیز دختر است؛ این ماجرا را در باب هبه کتاب مهذب آورده است.
و سخن در باره آن دو در اسماء الرجال در باب چهارم در خواهران گذشت؛ این دو خواهر، اسماء دختر ابوبکر و امّکلثوم دختر ابوبکر هستند؛ و او است که در شکم مادرش بود؛ و در آنجا توضیح ماجرا گذشت؛ و همین امّکلثوم است که عمر با او ازدواج کرده است.
النووی، أبو زکریا محیی الدین یحیى بن شرف بن مری (متوفای676 هـ)، تهذیب الأسماء واللغات، ج 2، ص630، رقم: 1224، تحقیق: مکتب البحوث والدراسات، ناشر: دار الفکر - بیروت، الطبعة: الأولى، 1996م.
با توجه به این اعتراف، بسیارى از حقایق روشن و ثابت مىشود که ازدواج دختر امیر مؤمنان علیه السلام با عمر، افسانهاى بیش نیست.
این ازدواج با واقعیتهاى تاریخى نیز سازگارتر است؛ چرا که خلیفه اول دوم همپیمان و دوست قدیم یکدیگر بودند، با مرگ ابوبکر، طبیعى است که خلیفه دوم احساس مسؤولیت کرده و بخواهد خانواده او را تحت تکفل خود دربیاورد و ازدواج با دختر ابوبکر بهترین راه بوده است.
تحلیل روایت جعلی رد خواستگاری عمر از دختر أبو بکر توسط عایشه:
البته برخى سعى کردهاند که بگویند عمر فقط از او خواستگارى کرده است و ازدواج اتفاق نیفتاده؛ اما ماجراى این خواستگارى را به صورتى نقل کردهاند که نه شیعه قبول دارد و نه سنى مىتواند بپذیرد.
عالمان اهل سنت نقل کردهاند که عمر از دختر ابوبکر خواستگارى کرد؛ اما امّکلثوم و عائشه با این خواستگارى، به خاطر اخلاق تند و خشونت ذاتى عمر مخالفت کردند. و سپس عایشه به عمرو عاص متوسل شد و عمرو عاص که دشمنى او با خاندان امیر مؤمنان علیه السلام روشنتر از خورشید است، دختر امیر مؤمنان علیه السلام را پشنهاد کرد.
وخطب أم کلثوم بنت أبی بکر وهی صغیرة وأرسل فیها إلى عائشة فقالت الأمر إلیک فقالت أم کلثوم لا حاجة لی فیه فقالت لها عائشة ترغبین عن أمیر المؤمنین قالت نعم إنه خشن العیش شدید على النساء.
فأرسلت عائشة إلى عمرو بن العاص فأخبرته فقال أکفیک فأتى عمر فقال یا أمیر المؤمنین بلغنی خبر أعیذک بالله منه قال وما هو قال خطبت أم کلثوم بنت أبی بکر قال نعم أفرغبت بی عنها أم رغبت بها عنی قال لا واحدة ولکنها حدثة نشأت تحت کنف أم المؤمنین فی لین ورفق وفیک غلظة ونحن نهابک وما نقدر أن نردک عن خلق من أخلاقک فکیف بها إن خالفتک فی شیء فسطوت بها کنت قد خلفت أبا بکر فی ولده بغیر ما یحق علیک قال فکیف بعائشة وقد کلمتها قال أنا لک بها وأدلک على خیر منها أم کلثوم بنت علی بن أبی طالب.
عمر بن خطاب ابتدا به خواستگارى امّکلثوم دختر ابوبکر رفت، عایشه این پیشنهاد را با خواهرش مطرح کرد. در پاسخ گفت: مرا با او کارى نیست. عایشه گفت: آیا امیرالمؤمنین را نمى خواهى؟ گفت: آرى نمى خواهم، او در زندگى سخت و خشن و با زنان تندخو و بد رفتار است.
عایشه کسى را نزد عمرو عاص فرستاد و ماجرا را براى او بازگو کرد. عمرو عاص گفت: من ماجرا را درست مى کنم، آن گاه نزد عمر رفت و گفت: اى امیر مؤمنان خبرى شنیدهام که خدا کند درست نباشد، عمر گفت: چیست؟ گفت: امّکلثوم دختر ابوبکر را خواستگارى کردهاى؟ گفت: بله، مرا براى او نمىپسندى یا او را براى من نمىپسندى؟ گفت: هیچکدام، ولى او نوسال است و در سایه امّالمؤمنین عایشه با ملایمت و مدارا بزرگ شده و تو تندخویى و ما از تو مى ترسیم و نمى توانیم هیچیک از عادات تو را بگردانیم... و من بهتر از او را به تو نشان مى دهم: امّکلثوم دختر علی بن ابوطالب را...
الطبری، أبی جعفر محمد بن جریر (متوفای310)، تاریخ الطبری، ج 2، ص 564، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت؛
الأندلسی، احمد بن محمد بن عبد ربه (متوفای 328هـ)، العقد الفرید، ج 6، ص 99، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت / لبنان، الطبعة: الثالثة، 1420هـ - 1999م؛
الجزری، عز الدین بن الأثیر أبی الحسن علی بن محمد (متوفای630هـ)، الکامل فی التاریخ، ج 2، ص 451، تحقیق عبد الله القاضی، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة الثانیة، 1415هـ.
آیا اهل سنت این نکته را قبول مى کنند که خواستگارى عمر از دختر ابوبکر آن قدر وحشتناک بوده است که عمرو عاص از آن به خدا پناه مىبرد! اما همین شخص پشنهاد مىکند که از دختر امیر مؤمنان خواستگارى کند. یعنى احترام ابوبکر واجب است و نباید دختر او آزرده خاطر شود؛ اما حضرت زهرا احترام ندارد و آزردن دختر او نیز اشکالى ندارد!!!
آیا اهل سنت متلزم به این مسأله مىشوند که آزردن روح ابوبکر مهمتر از آزردن روح حضرت زهرا سلام الله علیها است؛ با این که طبق روایات صحیح السند موجود در کتابهاى اهل سنت، آزردن فاطمه، آزردن رسول خدا است؛ اما در باره ابوبکر چنین روایتى نیامده است.
مگر اهل سنت از عمر نقل نمىکنند که گفت: بستگان رسول خدا از بستگان من براى من مهمتر هستند؟
آیا اهل سنت قبول مىکنند که بگویند که عمر حرمت بستگان ابوبکر را مراعات مىکند؛ ولى حرمت خاندان پیامبر را مراعات نمىکند!!! به خاطر خشونت ذاتى از ازدواج با دختر ابوبکر امتناع؛ اما براى ازدواج با ناموس رسول خدا اصرار مىکند!!!
اگر این روایت را صحیح بدانیم، اشکالات گفته شده بر اهل سنت وارد مى شود؛ و اگر این روایت جعلی باشد (که چنین است) علت جعل آن مشخص است؛ در زمان جعل این افسانه، این دیدگاه در بین مردم شیوع داشت که عمر با دختر ابوبکر ازدواج کرده است و نه دختر علی؛ خواستند بگویند یک خواستگارى ساده صورت گرفته است و سپس در پى دختر علی رفته است!!! (همان دروغهایى که در بسیارى از ازدواج ها گفته مىشود!!! که این آقا پیش از این همسر نداشته و تنها یک خواستگارى ساده بوده؛ اما مشخص مىشود که زن داشته و...)
نسب شناسان شیعه نیز همین کلام نووى را قبول داشته و امّکلثوم همسر عمر را از نسل امیرمؤمنان نمىدانند.
آیة الله مرعشى که تمام شجره نامههاى موجود خاندان اهل بیت در اختیار ایشان بود در حاشیه شرح احقاق الحق همین مطلب را اشاره کرده و آن را نظر محققین مىدانند.
هاجرت مع زوجها إلى الحبشة، ثم إلى المدینة المنورة، تزوجها بعد جعفر أبو بکر، فتولدت له منها عدة أولاد منهم أم کلثوم وهی التی رباها أمیر المؤمنین علیه السلام وتزوجها الثانی، فکانت ربیته علیه السلام وبمنزلة إحدى بناته، وکان علیه السلام یخاطب محمد بابنی وأم کلثوم هذه بنتی، فمن ثم سرى الوهم إلى عدة من المحدثین والمؤرخین فکم لهذه الشبهة من نظیر، ومنشأ الأکثر الاشتراک فی الاسم أو الوصف، ثم بعد موت أبی بکر تزوجها مولانا علی علیه السلام.
همراه با شوهرش به حبشه هجرت کرده و سپس به مدینه آمد؛ پس از جعفر ابوبکر با او ازدواج کرده و چند فرزند براى او آورد که از جمله آنها امّکلثوم است؛ که امیرمؤمنان علیه السلام او را بزرگ کرده و خلیفه دوم نیز با او ازدواج کرد؛ او دختر خوانده حضرت و مانند یکى از دختران ایشان بود؛ و آن حضرت محمد را پسر خویش و امّکلثوم را دختر خویش خطاب مى کردند؛ و به همین سبب عده اى از محدثین و مورخین به توهم افتادهاند؛ و این اشتباه، مشابهات بسیار دارد که منشا آنها اشتراک در اسم یا وصف بوده است؛ و پس از مردن ابوبکر، امیرمؤمنان با اسماء ازدواج کردند.
المرعشی النجفی، آیة الله السید شهاب الدین (متوفای 1369ش)، شرح إحقاق الحق وإزهاق الباطل، ج 30 ص 315 اشر: منشورات مکتبة آیة الله العظمى المرعشی النجفی ـ قم.
حال این دختر چطور در خانه امیرمؤمنان بوده است؟ واضح است؛ هنگامى که ابوبکر از دنیا رفت، بعضى همسران ابوبکر با امیرمؤمنان ازدواج کردند؛ و به همین سبب ایشان و تعدادى فرزندان ابوبکر در خانه حضرت بزرگ شدهاند، مانند محمد بن ابى بکر؛ امّکلثوم هم یکى از ایشان.
در مقابل این نظر تنها یک اشکال وجود دارد؛ برخى ادعا کردهاند که این دختر نمىتواند ربیبه امیر مؤمنان علیه السلام باشد؛ چرا که طبق روایات اهل سنت، مادر امّکلثوم حبیبة بن خارجة بوده و او نیز پس از مردن ابوبکر با خبیب بن أساف ازدواج کرده، نه با امیر مؤمنان، در پاسخ مىگوییم که ازدواج مادر امّکلثوم با این شخص نیز از دروغ هاى جاعل این قصه است، تا تمام راه هاى کشف حقیقت را ببندد؛ زمانى پرده از دروغ بودن این قصه برداشته مى شود که مشخص شود منابع قدیم تاریخ نزد اهل سنت، خبیب بن أساف در جنگ یمامه و در زمان ابوبکر کشته شده است.
محمد بن حبیب بغدادى در المحبّر مىنویسد:
خبیب بن اساف قتل یوم الیمامة.
خبیب بن اساف در روز یمامه (جنگ با مسیلمه کذاب) کشته شد.
البغدادی، أبو جعفر محمد بن حبیب بن أمیة (متوفای245هـ)، المحبر، ج 1، ص 403، طبق برنامه الجامع الکبیر.
2. یک روایت از دو ام کلثوم:
با مراجعه به منابع اهل سنت مشاهده مىکنیم که گاهى یک روایت از یک راوى به دو صورت نقل شده است: در یک نقل آن را از امّکلثوم دختر ابوبکر و در نقل دیگر از امّکلثوم دختر امیر مؤمنان علیه السلام آوردهاند و این نشان مىدهد که دخترى که مشهور به امّکلثوم بنت علی است، در حقیقت همان امّکلثوم دختر ابوبکر است.
ابن أبى شیبه، روایت ذیل را از امّکلثوم دختر ابوبکر نقل مىکند:
حدثنا عفان حدثنا حماد بن سلمة أخبرنا جبر بن حبیب عن أم کلثوم بنت أبی بکر عن عائشة أن رسول الله صلى الله علیه وسلم علمها هذا الدعاء اللهم إنی أسألک من الخیر کله عاجله وآجله ما علمت منه وما لم أعلم وأعوذ بک من الشر کله ما علمت منه وما لم أعلم اللهم إنی أسألک من خیر ما سألک عبدک ونبیک وأعوذ بک من شر ما عاذ به عبدک ونبیک اللهم إنی أسألک الجنة وما قرب إلیها من قول أو عمل وأعوذ بک من النار وما قرب إلیها من قول أو عمل وأسألک أن تجعل کل قضاء تقضیه لی خیرا.
عفان براى ما روایت کرد که حماد بن سلمه براى او روایت کرده است که جبر بن حبیب براى او روایت کرده است که امّکلثوم دختر ابوبکر از عائشه روایت کرده است که...
إبن أبی شیبة الکوفی، أبو بکر عبد الله بن محمد (متوفای235 هـ)، الکتاب المصنف فی الأحادیث والآثار، ج 6، ص 44، ح29345، تحقیق: کمال یوسف الحوت، ناشر: مکتبة الرشد - الریاض، الطبعة: الأولى، 1409هـ؛
الشیبانی، أحمد بن حنبل أبو عبدالله (متوفای241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج 6، ص 133، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر؛
البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای256هـ)، الأدب المفرد، ج 1، ص 222، تحقیق: محمد فؤاد عبدالباقی، ناشر: دار البشائر الإسلامیة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1409 – 1989م.
در حالى که اسحاق بن راهویه، همین روایت را از امّکلثوم دختر امیر مؤمنان علیه السلام به نقل از عائشه نقل کرده است:
أخبرنا النضر نا شعبة نا جبر بن حبیب قال سمعت أم کلثوم بنت علی تحدث عن عائشة أن رسول الله صلى الله علیه وسلم لیکلمه فی حاجة وعائشة تصلی فقال رسول الله صلى الله علیه وسلم یا عائشة علیک بالجوامع والکوامل قولی اللهم إنی أسألک من الخیر کله عاجله وآجله ما عملت منه وما لم أعلم وأعوذ بک من الشر کله عاجله وآجله ما عملت منه وما لم أعلم اللهم إنی أسألک الجنة وما قرب إلیها من قول أو عمل وأعوذ بک من النار وما قرب إلیها من قول أو عمل اللهم إنی أسألک مما سألک منه محمد وأعوذ بک مما استعاذ منه محمد صلى الله علیه وسلم اللهم ما قضیت لی من قضاء فاجعل عاقبته لی رشدا
نضر براى ما روایت کرده است که شعبه براى او روایت کرده است که حبیب بن جبر براى او روایت کرده است که از امّکلثوم دختر علی شنیده است که...
الحنظلی، إسحاق بن إبراهیم بن مخلد بن راهویه (متوفای238هـ)، مسند إسحاق بن راهویه، ج 2، ص 590، ح1165، تحقیق: د. عبد الغفور بن عبد الحق البلوشی، ناشر: مکتبة الإیمان - المدینة المنورة، الطبعة: الأولى، 1412هـ – 1991م.
محور سوم: تعارضهاى موجود در نقل قضیه:
یکى از دلائل افسانه بودن این ازدواج، این است که اختلافهاى و تناقضهاى شدیدى در نقل ماجراهای آن دیده مىشود. این تناقضها به حدى است که مانع اطمینان انسان به صحت آنها و سبب اطمینان به افسانه بودن آن مىشود.
شیخ مفید رضوان الله تعالى علیه در باره این اختلافها و تناقضها مىنویسد:
والحدیث بنفسه مختلف، فتارة یروى: أن أمیر المؤمنین علیه السلام تولى العقد له على ابنته. وتارة یروى أن العباس تولى ذلک عنه. وتارة یروى: أنه لم یقع العقد إلا بعد وعید من عمر وتهدید لبنی هاشم. وتارة یروى أنه کان عن اختیار وإیثار.
ثم إن بعض الرواة یذکر أن عمر أولدها ولدا أسماه زیدا. وبعضهم یقول: إنه قتل قبل دخوله بها. وبعضهم یقول: إن لزید بن عمر عقبا. ومنهم من یقول: إنه قتل ولا عقب له. ومنهم من یقول: إنه وأمه قتلا. ومنهم من یقول: إن أمه بقیت بعده. ومنهم من یقول: إن عمر أمهر أم کلثوم أربعین ألف درهم. ومنهم من یقول: مهرها أربعة آلاف درهم. ومنهم من یقول: کان مهرها خمسمائة درهم.
وبدو هذا الاختلاف فیه یبطل الحدیث، فلا یکون له تأثیر على حال.
خود همین روایت اختلافهاى بسیار دارد؛ گاهى روایت مى شود که خود امیرمؤمنان عقد امّکلثوم را به عهده گرفت، و در بعضى روایات آمده است که عباس این کار را به عهده گرفت. در بعضى روایات آمده است که این عقد صورت نگرفت، مگر پس از تهدید عمر و تهدید شدن بنى هاشم؛ و در بعضى دیگر آمده است که این عقد به اختیار و از روى میل صورت گرفت.
بعضى از راویان مى گویند که عمر از او صاحب فرزندى به نام زید شد؛ عدهاى مىگویند که او پیش از نزدیکى با امّکلثوم کشته شد، عده اى مى گویند که از زید بن عمر، نسلى بر جاى ماند؛ عده اى مى گویند که زید بن عمر کشته شد و فرزندى نداشت؛ عده اى مى گویند که او و مادرش با هم کشته شدند. عده اى مى گویند که مادرش پس از او باقى ماند؛ عده اى مى گویند عمر مهر او را چهل هزار درهم قرار داد، عده اى مى گویند چهار هزار درهم، و عده اى مى گویند پانصد درهم.
و همین اختلاف در حدیث، سبب بطلان آن مى شود و بنابراین، این روایت هیچ اثرى ندارد.
الشیخ المفید، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبی عبد الله العکبری، البغدادی (متوفای413 هـ)، المسائل السرویة، ص 90، تحقیق: صائب عبد الحمید، ناشر: دار المفید للطباعة والنشر والتوزیع - بیروت، الطبعة: الثانیة، 1414هـ - 1993م.
از آن جایى که این اختلافها بسیار گسترده است و این مقاله گنجایش نقل تمام آنها را ندارد، فقط به چند مورد محدود اشاره و مدارک آن از کتابهاى اهل سنت ارائه مىشود.
1. ام کلثوم پس از عمر با چه کسی ازدواج کرد؟
از آن جایى که اهل سنت مىدانستهاند که امّکلثوم پس از عمر زنده مانده است، براى این که ثابت کنند امّکلثومى بوده، شوهران بسیارى براى وى تراشیدهاند.
نخستین کسى که از اهل سنت این افسانه را دامن زده، محمد بن سعد زهرى ( متوفاى 230هـ) در الطبقات الکبرى است. بقیه عالمان اهل سنت نیز چشم بسته و بدون این که به تناقضهاى موجود در این نقل توجه کنند، آن را در کتابهاى ذکر کردهاند. محمد بن سعد مىنویسد:
أم کلثوم بنت علی بن أبی طالب بن عبد المطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصی وأمها فاطمة بنت رسول الله وأمها خدیجة بنت خویلد بن أسد بن عبد العزى بن قصی تزوجها عمر بن الخطاب وهی جاریة لم تبلغ فلم تزل عنده إلى أن قتل وولدت له زید بن عمر ورقیة بنت عمر ثم خلف على أم کلثوم بعد عمر عون بن جعفر بن أبی طالب بن عبد المطلب فتوفی عنها ثم خلف علیها أخوه محمد بن جعفر بن أبی طالب بن عبد المطلب فتوفی عنها فخلف علیها أخوه عبد الله بن جعفر بن أبی طالب بعد أختها زینب بنت علی بن أبی طالب.
امّکلثوم، دختر علی بن أبى طالب... که مادرش فاطمه دختر رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم بود... عمر بن خطاب با او ازدواج کرد؛ در حالى هنوز به سن بلوغ نرسیده بود! تا زمانى که عمر کشته نشده بود در کنار او به سر مىبرد و زید بن عمر و رقیه را به دنیا آورد. پس از عمر، با عون بن جعفر بن أبى طالب و پس از آن با محمد بن جعفر ازدواج کرد. هنگامى که محمد بن جعفر از دنیا رفت با برادرش عبد الله بن جعفر پس از حضرت زینب ازدواج کرد...
الزهری، محمد بن سعد بن منیع أبو عبدالله البصری(متوفای230هـ)، الطبقات الکبرى، ج 8، ص 463، ناشر: دار صادر - بیروت؛
البلاذری، أحمد بن یحیى بن جابر (متوفای279هـ)، أنساب الأشراف، ج 1، ص 178.
در این حدیث آمده است که امّکلثوم پس از به کشته شدن عمر بن خطاب با پسر عمویش عون بن جعفر پس از عون با برادر او محمد و سپس با عبدالله بن جعفر برادر دیگر آن دو ازدواج کرد؛ در حالى که راوى فراموش کرده که عون و محمد هر دو در جنگ شوشتر سال 16 یا 17 هجرى در زمان خلیفه دوم کشته شدهاند؛ یعنى همسر دوم و سوم امّکلثوم پیش از همسر اول فوت کردهاند!
ابن حجر در الاصابه مىگوید:
استشهد عون بن جعفر فی تستر وذلک فی خلافة عمر وما له عقب.
عون بن جعفر در جنگ شوشتر در زمان عمر شهید شد و هیچ فرزندى از او بر جاى نماند.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل (متوفای852هـ)، الإصابة فی تمییز الصحابة، ج 4، ص 744، تحقیق: علی محمد البجاوی، ناشر: دار الجیل - بیروت، الطبعة: الأولى، 1412 - 1992.
و جالب این است که ابن حجر عسقلانى در جاى دیگر از همین کتابش در ترجمه محمد بن جعفر مىگوید:
محمد بن جعفر بن أبی طالب بن عبد المطلب... أنه کان یکنى أبا القاسم وأنه تزوج أم کلثوم بنت علی بعد عمر قال واستشهد بتستر.
محمد بن جعفر بن ابى طالب بن عبد المطلب... کنیه او ابوالقاسم بود و او پس از عمر، با امّکلثوم دختر علی ازدواج کرده و در تستر شهید شد!
العسقلانی، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل الشافعی، الإصابة فی تمییز الصحابة، ج 6، ص 7768، رقم: 7769، تحقیق: علی محمد البجاوی، ناشر: دار الجیل - بیروت، الطبعة: الأولى، 1412 - 1992.
از قدیم گفتهاند که دروغگو فراموش کار است. اگر محمد و عون در زمان عمر در جنگ تستر شهید شدهاند، چگونه پس از عمر دوباره زنده شده و با امّکلثوم ازدواج کردهاند؟!!!
افزون بر این که ازدواج امّکلثوم با عبد الله جعفر شوهر حضرت زینب امکان پذیر نیست و مضمون روایت جمع بین دو خواهر مىباشد؛ زیرا حضرت زینب تا پس از واقعه کربلا زنده و همسر عبد الله بن جعفر بوده است.
و پس از حضرت زینب نیز نمىتواند با عبد الله بن جعفر ازدواج کند؛ زیرا طبق اعتقاد اهل سنت، امّکلثوم در زمان حیات امام حسن علیه السلام در مدینه از دنیا رفته است. مدارک این مطلب را پیش از این بیان کردیم.
برخى دیگر از عالمان اهل سنت که متوجه دروغ بودن ازدواج امّکلثوم با عون و محمد، و عدم سازگارى آن با واقعیتهاى تاریخى بودهاند، ادعا کردهاند که امّکلثوم پس از عمر با عبد الله بن جعفر ازدواج کرده است.
ثم هلک عمر عن أم کلثوم فتزوجها عبد الله بن جعفر فلم تلد منه.
عمر از دنیا رفته و همسر او امّکلثوم با عبد الله بن جعفر ازدواج کرد اما از او صاحب فرزند نشد.
الزبیر بن بکار بن عبد الله بن مصعب الزبیری أبو عبد الله (متوفای256هـ)، المنتخب من کتاب أزواج النبی صلى الله علیه وسلم، ج 1، ص 31، تحقیق: سکینة الشهابی، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1403هـ.
در حالى که این مطلب را هرگز نمىتوان پذیرفت؛ چرا که به اتفاق شیعه و سنى، حضرت زینب سلام الله علیها در زمان امیر مؤمنان علیه السلام با عبد الله بن جعفر ازدواج کرده و تا آخر عمر همسر او بوده است.
2. سن ام کلثوم هنگام ازدواج
در این که امّکلثوم در هنگام ازدواج با عمر چند سال داشته، اختلافهاى شدیدى میان عالمان سنى وجود دارد. آن جایى که دفاع از آبروى خلیفه در میان است، او را آن قدر کوچک جلوه مىدهند که بوسیدن، در بغل گرفتن و حتى برهنه کردن ساقش حرام نیست.
هنوز به حدی نرسیده بود که شهوت را برانگیزد:
ابن حجر هیثمى در الصواعق المحرقه مىنویسد:
وتقبیله وضمه لها على جهة الإکرام لأنها لصغرها لم تبلغ حدا تشتهى حتى یحرم ذلک....
بوسیدن امّکلثوم و در آغوش گرفتن او، به خاطر اکرام بوده است؛ زیرا او به خاطر کوچک بودن به حدى نرسیده بود که سبب برانگیختن شهوت شود تا این کار در باره او حرام باشد!!!
الهیثمی، أبو العباس أحمد بن محمد بن علی ابن حجر (متوفای973هـ)، الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة، ج 2، ص 457، تحقیق عبد الرحمن بن عبد الله الترکی - کامل محمد الخراط، ناشر: مؤسسة الرسالة - لبنان، الطبعة: الأولى، 1417هـ - 1997م.
دختری کوچک و غیر بالغ که با دیگر دختران بازی می کرد:
عبد الرزاق صنعانى او را دختر خردسالى معرفى مىکند که با کنیزکان بازى مىکرد:
تزوج عمر بن الخطاب أم کلثوم بنت علی بن أبی طالب وهی جاریة تلعب مع الجواری....
الصنعانی، أبو بکر عبد الرزاق بن همام (متوفای211هـ)، المصنف، ج 6، ص 164، تحقیق حبیب الرحمن الأعظمی، ناشر: المکتب الإسلامی - بیروت، الطبعة: الثانیة، 1403هـ.
محمد بن سعد زهرى، او را دخترى که هنوز به سن بلوغ نرسیده، معرفى مىکند:
تزوجها عمر بن الخطاب وهی جاریة لم تبلغ.
عمر با امّکلثوم ازدواج کرد؛ در حالى که هنوز امّکلثوم به سن بلوغ نرسیده بود.
الزهری، محمد بن سعد بن منیع أبو عبدالله البصری(متوفای230هـ)، الطبقات الکبرى، ج 8، ص 463، ناشر: دار صادر - بیروت.
و در روایت دیگر او را «صبیة؛ کودک» مىداند:
لما خطب عمر بن الخطاب إلى علی ابنته أم کلثوم قال یا أمیر المؤمنین إنها صبیة.
زمانى که عمر، امّکلثوم را از علی (علیه السلام) خواستگارى کرد، علی (علیه السلام) فرمود: اى امیر مؤمنان، او کودکى بیش نیست.
الزهری، محمد بن سعد بن منیع أبو عبدالله البصری(متوفای230هـ)، الطبقات الکبرى، ج 8، ص 464، ناشر: دار صادر – بیروت.
ابن عساکر و ابن جوزى نیز همین مطلب را نقل کردهاند.
ابن عساکر الدمشقی الشافعی، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله،(متوفای571هـ)، تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، ج 19، ص 485، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ناشر: دار الفکر - بیروت - 1995.
ابن الجوزی، أبو الفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد (متوفای 597 هـ)، المنتظم فی تاریخ الملوک والأمم، ج 4، ص 237، ناشر: دار صادر - بیروت، الطبعة: الأولى، 1358.
بلاذرى، ابن عبد البر، زمخشرى و... گفتهاند که او در هنگام ازدواج با عمر «صغیرة» بوده است.
خطب عمر بن الخطاب أم کلثوم بنت علی - رضی الله تعالى عنهم - فقال: إنها صغیرة.
عمر از امّکلثوم دختر علی خواستگارى کرده و علی به او گفت: او دخترى کوچک است.
البلاذری، أحمد بن یحیى بن جابر (متوفای279هـ)، أنساب الأشراف، ج 1، ص 296؛
القرطبی، یوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر (متوفای463 هـ)، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج 4، ص 1954، تحقیق: علی محمد البجاوی، ناشر: دار الجیل - بیروت، الطبعة: الأولى، 1412هـ؛
الزمخشری الخوارزمی، أبو القاسم محمود بن عمرو بن أحمد جار الله (متوفاى538هـ) ربیع الأبرار، ج 1، ص 468.
ابن جوزى مىگوید، اى ازدواج در سال هفدهم اتفاق افتاده و در زمانى که عمر با او ازدواج کرده، هنوز به سن بلوغ نرسیده بوده:
وفی هذه السنة (17هـ) تزوج عمر رضی الله عنه أم کلثوم بنت علی رضی الله عنه... فزوجها إیاه ولم تکن قد بلغت فدخل بها فی ذی القعدة ثم ولدت له زیدا.
ابن الجوزی، أبو الفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد (متوفای 597 هـ)، المنتظم فی تاریخ الملوک والأمم، ج 4، ص 237، ناشر: دار صادر - بیروت، الطبعة: الأولى، 1358.
ده سال یا بیشتر داشت:
و زمانى که نیاز دارند وجود فرزندى را براى امّکلثوم ثابت و از عدم تناسب سنى او با عمر پاسخ دهند، او را ده ساله و حتى بیشتر معرفى مىکنند:
أم کلثوم بنت علی بن أبی طالب الهاشمیة أمها فاطمة بنت رسول الله صلى الله علیه وسلم ولدت فی أواخر عهد النبی صلى الله علیه وسلم وتزوجها عمر بن الخطاب ولها عشر سنین أو أکثر فولدت له زیدا وماتت هی وابنها زید فی یوم واحد
امّکلثوم دختر علی بن ابى طالب هاشمى، مادرش فاطمه دختر رسول خدا (ص)؛ در اواخر زندگانى پیامبر (ص) به دنیا آمده و عمر با او ازدواج کرد؛ وى در هنگام ازدواج ده سال یا بیشتر داشت و براى عمر زید را به دنیا آورد و او و فرزندش زید در یک روز از دنیا رفتند.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل (متوفای852 هـ)، الإیثار بمعرفة رواة الآثار ج 1، ص 211، 328، تحقیق: سید کسروی حسن، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1413هـ.
ذهبى در یک کتابش اعتقاد دارد که او در سال ششم هجرى به دنیا آمده است:
أم کلثوم بنت علی بن أبی طالب بن عبد المطلب بن هاشم الهاشمیة شقیقة الحسن والحسین ولدت فی حدود سنة ست من الهجرة ورأت النبی صلى الله علیه وسلم ولم ترو عنه شیئا. خطبها عمر بن الخطاب وهی صغیرة.
امّکلثوم دختر علی بن ابوطالب، خواهر حسن و حسین، در حدود سال ششم هجرت به دنیا آمد، رسو لخدا را دید؛ ولى از او روایتى نقل نکرده است، عمر از او خواستگارى کرد؛ در حالى که هنوز خردسال بود.
الذهبی، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفای748هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج 3، ص 500، تحقیق: شعیب الأرناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.
و اگر ازدواج را مطابق نظر اهل سنت در سال هفدهم یا هجدهم بدانیم، او یازده یا دوازده ساله بوده است!!!
با این حال ذهبى در کتاب دیگرش مىگوید در حیات رسول خدا به دنیا آمد و زمانى که عمر با او ازدواج کرد، خردسال بود:
أم کلثوم بنت علی بن أبی طالب الهاشمیة. ولدت فی حیاة جدها صلى الله علیه وسلم، وتزوجها عمر وهی صغیرة.
امّکلثوم دختر علی بن ابى طالب هاشمى، در زمان حیات پدر بزرگش به دنیا آمد و عمر در حالى که او کوچک بود، با او ازدواج کرد.
الذهبی، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفای748هـ)، تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، ج 4، ص 137، تحقیق د. عمر عبد السلام تدمرى، ناشر: دار الکتاب العربی - لبنان/ بیروت، الطبعة: الأولى، 1407هـ - 1987م.
با توجه به آن چه که از ابن سعد گذشت که امّکلثوم «صبیه» بوده و یا به حد بلوغ نرسیده بوده، چگونه مىتوان پذیرفت که او در سال ششم هجرى به دنیا آمده باشد!!.
3. مقدار مهریه ام کلثوم:
در مقدار مهریه امّکلثوم نیز اختلافهاى چشمگیرى وجود دارد، برخى ده هزار دینار و اکثر عالمان سنى آن را چهل هزار درهم ذکر کردهاند.
الف: ده هزار دینار:
یعقوبى در تاریخ خود مىنویسد:
فتزوجها وأمهرها عشرة آلاف دینار.
عمر با او ازدواج کرده و ده هزار دینار براى او مهریه تعیین کرد.
الیعقوبی، أحمد بن أبی یعقوب بن جعفر بن وهب بن واضح (متوفای292هـ، تاریخ الیعقوبی، ج2، ص150، ناشر: دار صادر – بیروت.
ب: چهل هزار دینار:
لما تزوج زینب بنت علی فانه أصدقها اربعین الف دینار.
هنگامى که عمر با زینب دختر علی ازدواج کرد، به او چهل هزار دینار مهریه داد!!!
الکتانی، الشیخ عبد الحی (متوفای1382هـ)، نظام الحکومة النبویة المسمى التراتیب الإدرایة، ج 2، ص 405، ناشر: دار الکتاب العربی – بیروت.
ج: چهل هزار درهم:
بسیارى از بزرگان اهل سنت با چندین سند نقل کردهاند که مهریه امّکلثوم، چهل هزار درهم بوده است:
أن عمر تزوج أم کلثوم على أربعین ألف درهم
عمر با امّکلثوم دختر علی در مقابل چهل هزار درهم مهر ازدواج کرد.
إبن أبی شیبة الکوفی، أبو بکر عبد الله بن محمد (متوفای235 هـ)، الکتاب المصنف فی الأحادیث والآثار، ج 3، ص 494، تحقیق: کمال یوسف الحوت، ناشر: مکتبة الرشد - الریاض، الطبعة: الأولى، 1409هـ؛
الزهری، محمد بن سعد بن منیع أبو عبدالله البصری(متوفای230هـ)، الطبقات الکبرى، ج 8، ص 463، ناشر: دار صادر - بیروت؛
إبن عبد البر، یوسف بن عبد الله بن محمد (متوفای463هـ)، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج 4، ص 1955، تحقیق علی محمد البجاوی، ناشر: دار الجیل - بیروت، الطبعة: الأولى، 1412هـ؛
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل (متوفای852هـ)، الإصابة فی تمییز الصحابة، ج 8، ص 293، تحقیق: علی محمد البجاوی، ناشر: دار الجیل - بیروت، الطبعة: الأولى، 1412 - 1992.
جداى از تناقضهاى موجود در مقدار مهریه، مشکل دیگر در زیاد بودن مهریه امّکلثوم است؛ با اینکه طبق روایات صحیح السندى که در کتابهاى اهل سنت وجود دارد، خود خلیفه از تعیین مهریه کلان جلوگیرى مىکرده است.
ابن ماجه قزوینى در سنن خود مىنویسد:
حدثنا أبو بَکْرِ بن أبی شَیْبَةَ ثنا یَزِیدُ بن هَارُونَ عن بن عَوْنٍ ح وحدثنا نَصْرُ بن عَلِیٍّ الْجَهْضَمِیُّ ثنا یَزِیدُ بن زُرَیْعٍ ثنا بن عَوْنٍ عن مُحَمَّدِ بن سِیرِینَ عن أبی الْعَجْفَاءِ السُّلَمِیِّ قال قال عُمَرُ بن الْخَطَّابِ لَا تُغَالُوا صَدَاقَ النِّسَاءِ فَإِنَّهَا لو کانت مَکْرُمَةً فی الدُّنْیَا أو تَقْوًى عِنْدَ اللَّهِ کان أَوْلَاکُمْ وَأَحَقَّکُمْ بها مُحَمَّدٌ صلى الله علیه وسلم ما أَصْدَقَ امْرَأَةً من نِسَائِهِ ولا أُصْدِقَتْ امْرَأَةٌ من بَنَاتِهِ أَکْثَرَ من اثْنَتَیْ عَشْرَةَ أُوقِیَّةً وَإِنَّ الرَّجُلَ لَیُثَقِّلُ صَدَقَةَ امْرَأَتِهِ حتى یَکُونَ لها عَدَاوَةٌ فی نَفْسِهِ وَیَقُولُ قد کَلِفْتُ إِلَیْکِ عَلَقَ الْقِرْبَةِ أو عَرَقَ الْقِرْبَةِ وَکُنْتُ رَجُلًا عَرَبِیًّا مَوْلِدًا ما أَدْرِی ما عَلَقُ الْقِرْبَةِ أو عَرَقُ الْقِرْبَةِ.
عمر بن خطاب گفت: مهر زنان را بالا نگیرید؛ زیرا اگر بالا بودن مهر، سبب کرامت دینى شده و یا جزو تقوا به حساب مى آمد، سزاوارترین شخص به این کار، پیامبر (ص) بود که براى هیچ زنى از همسران و یا دخترانش بیش از دوازده اوقیه قرار نداده است.
و به درستى که مرد هنگامى که مهریه زن را بالا ببرد، در دل دشمنى او را پیدا کرده و مىگوید من به خاطر تو مجبور به کارهاى سخت شدم، با اینکه من مردى عرب بوده و نمى دانستم سختى کار چیست!!!
القزوینی، محمد بن یزید أبو عبدالله (متوفای275هـ)، سنن ابن ماجه، ج 1، ص 607، ح1887، بَاب ضَرْبِ النِّسَاءِ، تحقیق محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار الفکر - بیروت.
البانى این روایت را در صحیح ابن ماجه شماره 1532 تصحیح کرده است.
و ابوداوود در سنن خود مىنویسد:
حدثنا محمد بن عُبَیْدٍ ثنا حَمَّادُ بن زَیْدٍ عن أَیُّوبَ عن مُحَمَّدٍ عن أبی الْعَجْفَاءِ السُّلَمِیِّ قال خَطَبَنَا عُمَرُ رَحِمَهُ الله فقال ألا لَا تُغَالُوا بِصُدُقِ النِّسَاءِ فَإِنَّهَا لو کانت مَکْرُمَةً فی الدُّنْیَا أو تَقْوَى عِنْدَ اللَّهِ لَکَانَ أَوْلَاکُمْ بها النبی صلى الله علیه وسلم ما أَصْدَقَ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم امْرَأَةً من نِسَائِهِ ولا أُصْدِقَتْ امْرَأَةٌ من بَنَاتِهِ أَکْثَرَ من ثِنْتَیْ عَشْرَةَ أُوقِیَّةً
عمر بن خطاب گفت: مهر زنان را بالا نگیرید؛ زیرا اگر بالا بودن مهر، سبب کرامت دینى شده و یا جزو تقوا به حساب مى آمد، سزاوارترین شخص به این کار، پیامبر (ص) بود که براى هیچ زنى از همسران و یا دخترانش بیش از دوازده اوقیه قرار نداده است.
السجستانی الأزدی، سلیمان بن الأشعث أبو داود (متوفای275هـ)، سنن أبی داود، ج 2، ص 235، ح2106، تحقیق: محمد محیی الدین عبد الحمید، ناشر: دار الفکر.
البانى این روایت را در صحیح ابى داوود شماره 1852 تصحیح کرده است.
و ترمذى نیز همین روایت را نقل و آن را تصحیح مىکند:
حدثنا بن أبی عُمَرَ حدثنا سُفْیَانُ بن عُیَیْنَةَ عن أَیُّوبَ عن بن سِیرِینَ عن أبی الْعَجْفَاءِ السُّلَمِیِّ قال قال عُمَرُ بن الْخَطَّابِ ألا لَا تُغَالُوا صَدُقَةَ النِّسَاءِ فَإِنَّهَا لو کانت مَکْرُمَةً فی الدُّنْیَا أو تَقْوَى عِنْدَ اللَّهِ لَکَانَ أَوْلَاکُمْ بها نَبِیُّ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم ما عَلِمْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم نَکَحَ شیئا من نِسَائِهِ ولا أَنْکَحَ شیئا من بَنَاتِهِ على أَکْثَرَ من ثِنْتَیْ عَشْرَةَ أُوقِیَّةً.
قال أبو عِیسَى هذا حَدِیثٌ حَسَنٌ صَحِیحٌ وأبو الْعَجْفَاءِ السُّلَمِیُّ اسْمُهُ هَرِمٌ وَالْأُوقِیَّةُ عِنْدَ أَهْلِ الْعِلْمِ أَرْبَعُونَ دِرْهَمًا وَثِنْتَا عَشْرَةَ أُوقِیَّةً أربعمائة وَثَمَانُونَ دِرْهَمًا
عمر بن خطاب گفت: مهر زنان را بالا نگیرید؛ زیرا اگر بالا بودن مهر، سبب کرامت دینى شده و یا جزو تقوا به حساب مى آمد، سزاوارترین شخص به این کار، پیامبر (ص) بود که براى هیچ زنى از همسران و یا دخترانش بیش از دوازده اوقیه قرار نداده است...
و اوقیه نزد اهل علم چهل درهم است و دوازه اوقیه، چهارصد و هشتاد درهم.
الترمذی السلمی، محمد بن عیسى أبو عیسى (متوفای 279هـ)، سنن الترمذی، ج 3، ص 422، ح1114، تحقیق: أحمد محمد شاکر وآخرون، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت.
و سیوطى در جامع الأحادیث مىنویسد:
عن مسروقٍ قَالَ: رَکِبَ عُمَرُ بنُ الْخَطَّابِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ المِنْبَرَ ثُمَّ قَالَ: أَیُّهَا النَّاسُ مَا إِکْثَارُکُمْ فی صِدَاقِ النسَاءِ وَقَدْ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ وَأَصْحَابُهُ وَإِنَّمَا الصدَاقُ فِیمَا بَیْنَهُمْ أَرْبَعُمَائَةُ دِرْهَمٍ فَمَا دُونَ ذالِکَ، فَلَوْ کَانَ الإِکْثَارُ فی ذالِکَ تَقْوَى عِنْدَ اللَّهِ أَوْ مَکْرُمَةً لَمْ تَسْبِقُوهُمْ إِلَیْهَا ) ( ص، ع ).
از مسروق روایت شده است که عمر از منبر رسول خدا (ص) بالا رفته و گفت: اى مردم، چه شده است که مهریه زنان خود را بالا مىگیرید؟ با اینکه رسول خدا (ص) و اصحاب او چهارصد درهم و یا کمتر از آن را مهر قرار مىدادند.
اگر زیاد بودن مهر، جزو تقوا و یا خصال نیک بود، به طور قطع ایشان پیش از شما چنین مىکردند.
السیوطی، جلال الدین عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفای911هـ)، جامع الاحادیث (الجامع الصغیر وزوائده والجامع الکبیر)، ج 14، ص 271، ح3318.
بنابراین، مقدار مهریه امّکلثوم در قدم نخست مخالف با سنت رسول خدا است؛ چرا که طبق روایاتى که گذشت، رسول خدا مهریه هیچ یک از زنان و دخترانش را زیاد نمىگذاشته.
وثانیاً: مخالف سیره و سنت خود عمر است. آیا اهل سنت مى توانند چنین نسبتى را به عمر بدهند با اینکه این مطلب مصداق این آیه کریمه است که خداوند مىفرماید:
یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ. کَبرَُ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُواْ مَا لَا تَفْعَلُون. الصف / 2 و 3.
اى افرادى که ایمان آوردهاید! چرا سخنى مىگویید که عمل نمىکنید؟!. نزد خدا بسیار باعث خشم است که سخنى بگویید که عمل نمىکنید!
4. آیا عمر از ام کلثوم فرزندی داشته است؟
یکى از چیزهایى اصل وقوع این ازدواج را زیر سؤال مىبرد، فرزندانى است که براى امّکلثوم تراشیدهاند. برخى فرزندى براى امّکلثوم ذکر نکردهاند، برخى فقط براى او یک فرزند به نام زید، برخى رقیه را نیز اضافه کرده و برخى سه فرزند به نامهاى: زید، رقیه و فاطمه نقل کردهاند.
فرزندی نداشت:
مسعودى شافعى در باره اولاد عمر مىنویسد:
أولاد عمر. وکان له من الولد: عبد اللّه، وحفصة زوج النبی صلى الله علیه وسلم، وعاصم، وعبید اللّه، وزید، من أًم، وعبد الرحمن، وفاطمة، وبنات آخر، وعبد الرحمن الأصغر - وهو المحدود فی الشراب، وهو المعروف بأبی شحمة - من ام.
فرزندان عمر: او فرزندانى به نام هاى ذیل داشت: عبد الله و حفصه همسر پیامبر (ص) و عاصم و عبید الله و زید از یک مادر؛ و عبد الرحمن و فاطمه و دخترانى دیگر، و عبد الرحمن اصغر وهمو است که به خاطر شرابخوارى حد خورده و معروف به ابى شحمه است، این ها هم از یک مادر هستند.
المسعودی، أبو الحسن على بن الحسین بن على (متوفاى346هـ)، مروج الذهب، ج 1، ص 299
طبق این نقل خلیفه دوم فقط یک پسر به نام زید داشته که او هم برادر عاصم و عبید الله بود که مادر آنها امّکلثوم بنت جرول است و هیچ نامى از فرزندان عمر از امّکلثوم در این نقل دیده نمىشود.
یک فرزند داشت:
بسیارى از بزرگان اهل سنت فقط یک فرزند را براى عمر نقل کردهاند:
بیهقى در سنن کبراى خود مىنویسد:
وأما أم کلثوم فتزوجها عمر بن الخطاب رضی الله عنه فولدت له زید بن عمر ضرب لیالی قتال بن مطیع ضربا لم یزل ینهم له حتى توفی ثم خلف على أم کلثوم بعد عمر عون بن جعفر فلم تلد له شیئا حتى مات.
امّکلثوم، عمر با او ازدواج کرده و براى او زید بن عمر را به دنیا آورد که در شب درگیرى ابن مطیع، ضربه اى به او وارد شده و تا زمان مردن، از این ضربه در رنج بود؛ سپس پس از عمر، عون بن جعفر با امّکلثوم ازدواج کرد اما از او صاحب فرزندى نشد تا از دنیا رفت.
البیهقی، أحمد بن الحسین بن علی بن موسى أبو بکر (متوفای 458هـ)، سنن البیهقی الکبرى، ج 7، ص 70، ناشر: مکتبة دار الباز - مکة المکرمة، تحقیق: محمد عبد القادر عطا، 1414 - 1994.
و نویرى در نهایة الأرب مىنویسد:
وتزوج أم کلثوم عمر بن الخطاب فولدت له زید بن عمر، ثم خلف علیها بعده عون بن جعفر فلم تلد له حتى مات.
امّکلثوم به ازدواج عمر بن خطاب در آمده و براى او زید بن عمر را به دنیا آورد؛ پس از عمر، عون بن جعفر با او ازدواج کرد اما فرزندى براى او نیاورد تا از دنیا رفت.
النویری، شهاب الدین أحمد بن عبد الوهاب (متوفای733هـ)، نهایة الأرب فی فنون الأدب، ج 18، ص 142، تحقیق مفید قمحیة وجماعة، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1424هـ - 2004م.
و صفدى نیز، فقط یک فرزند براى امّکلثوم نقل مىکند:
وأم کلثوم تزوجها عمر بن الخطاب رضی الله عنه فولدت له زیدا.
و امّکلثوم، عمر با او ازدواج کرده و براى عمر، زید را به دنیا آورد.
الصفدی، صلاح الدین خلیل بن أیبک (متوفای764هـ)، الوافی بالوفیات، ج 1، ص 79، تحقیق أحمد الأرناؤوط وترکی مصطفى، ناشر: دار إحیاء التراث - بیروت - 1420هـ- 2000م.
و ابن کثیر دمشقى سلفى نیز مىنویسد:
وأما أم کلثوم فتزوجها أمیر المؤمنین عمر بن الخطاب فولدت له زیدا ومات عنها فتزوجت بعده ببنی عمها جعفر واحدا بعد واحد....
امّکلثوم، امیر المومنین عمر! با او ازدواج کرده و او براى عمر، زید بن عمر را به دنیا آورد. عمر مرد و پس از عمر با فرزندان عمویش جعفر یکى پس از دیگرى ازدواج کرد...
القرشی الدمشقی، إسماعیل بن عمر بن کثیر أبو الفداء (متوفای774هـ)، البدایة والنهایة، ج 5، ص 293، ناشر: مکتبة المعارف – بیروت.
دو فرزند داشت:
اکثر عالمان سنى، گفتهاند که دو فرزند داشته است؛ آنها در ذکر فرزندان عمر از امّکلثوم چنین گفتهاند:
وزید الأکبر لا بقیة له ورقیة وأمهما أم کلثوم بنت علی بن أبی طالب بن عبد المطلب بن هاشم وأمها فاطمة بنت رسول الله.
و زید اکبر، فرزندى نداشت و رقیه؛ مادر این دو امّکلثوم دختر علی بن ابى طالب بن عبد المطلب بن هاشم است و مادر او نیز فاطمه دختر رسول خدا (ص) است.
الزهری، محمد بن سعد بن منیع أبو عبدالله البصری(متوفای230هـ)، الطبقات الکبرى، ج 3، ص 265، ناشر: دار صادر - بیروت؛
الزبیری، أبو عبد الله المصعب بن عبد الله بن المصعب (متوفای 236هـ)، نسب قریش، ج 10، ص 349، تحقیق: لیفی بروفسال، القاهرة، ناشر:دار المعارف؛
التمیمی البستی، محمد بن حبان بن أحمد أبو حاتم (متوفای354 هـ)، الثقات، ج 2، ص 144، تحقیق السید شرف الدین أحمد، ناشر: دار الفکر، الطبعة: الأولى، 1395هـ – 1975م؛
الطبری، أبی جعفر محمد بن جریر (متوفای310)، تاریخ الطبری، ج 2، ص 564، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت؛
الجزری، عز الدین بن الأثیر أبی الحسن علی بن محمد (متوفای630هـ) الکامل فی التاریخ، ج 2، ص 450، تحقیق عبد الله القاضی، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة الثانیة، 1415هـ.
سه فرزند داشت:
بلاذرى در انساب الأشراف دختران امّکلثوم از عمر را دو نفر معرفى مى کند که با زید سه فرزند مى شوند:
عبد الرحمن بن زید بن الخطاب: کانت تحته فاطمة بنت عمر، وأمها أم کلثوم، بنت علی بن أبی طالب، وجدتها فاطمة بنت رسول الله صلى الله علیه وسلم، وأخوها لأبیها وأمها زید بن عمر بن الخطاب، فولدت لعبد الرحمن: عبدَ الله وابنةً. وإبراهیم بن نعیم النحام بن عبد الله بن أسید بن عبد بن عوف بن عبید بن عویج بن عدی بن کعب، کانت عنده رقیة بنت عمر، أخت حفصة لأبیها، وأمها: أم کلثوم بنت علی.
عبد الرحمن بن زید بن خطاب، همسر او فاطمه دختر عمر بود که مادرش امّکلثوم دختر علی بن ابى طالب و مادر بزرگش فاطمه دختر رسول خدا (ص) است. برادر پدرى و مادرى او زید بن عمر است و براى عبد الرحمن، فرزندى به نام عبد الله و یک دختر به دنیا آورد.
ابراهیم بن نحام بن عبد الله بن اسید بن عبد بن عوف بن عبید بن عویج بن عدى بن کعب، همسر او رقیه دختر عمر بود، خواهر پدرى حفصه؛ و مادرش امّکلثوم دختر علی بن ابى طالب.
البلاذری، أحمد بن یحیى بن جابر (متوفای279هـ)، أنساب الأشراف، ج 1، ص 189.
زید برادر عمر بود یا پسر عمر؟
ابن عساکر دمشقى، روایتى را نقل مىکند که طبق آن، امّکلثوم همسر خطاب بوده، نه عمر بن الخطاب.
وحدثنی عمر بن أبی بکر المؤملی حدثنی سعید بن عبد الکبیر عن عبد الحمید بن عبد الرحمن بن زید بن الخطاب وأمه أم کلثوم بنت علی بن أبی طالب وکان سبب ذلک أن حربا وقعت فیما بین عدی بن کعب.
... از عبد الحمید بن عبد الرحمن بن زید بن خطاب که مادرش امّکلثوم دختر علی بن ابى طالب است روایت شده است که...
ابن عساکر الدمشقی الشافعی، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله،(متوفای571هـ)، تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، ج 19، ص 487، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ناشر: دار الفکر - بیروت - 1995.
زید اصغر بزرگتر از زید اکبر!!!
جداى از این نکته، به مطلب مهمترى اشاره مىکنیم و آن کلمات و سخنانى است که عالمان اهل سنت در باره زید و خود امّکلثوم زدهشاند:
اهل سنت براى عمر بن الخطاب دو فرزند به نام زید ذکر کردهاند، یکى از امّکلثوم بنت جرول و یکى از امّکلثوم دختر امیر مؤمنان. امّکلثوم بنت جرول در جاهلیت زن عمر بود و با اسلام آوردن عمر از او جدا شد و سپس با شخص دیگرى ازدواج کرد.
وأمُّ عبید الله أم کلثوم: واسمها ملیکة بنت جرول الخزاعیة، وکانت على شرکها حین نزلت «ولا تمسکوا بعصم الکوافر» فطلقها عمر فتزوجها أبو فهم بن حذیفة صاحب الخمیصة، وقد تقدم ذکره فی أول الکتاب.
مادر عبید الله مشهور به امّکلثوم، نام او ملیکه دختر جرول خزاعى است؛ و هنگامى که آیه «ولا تمسکوا بعصم الکوافر» نازل شد، او کافر باقى ماند؛ عمر او را طلاق داد و ابوفهم بم حذیفه، با او ازدواج کرد که در اول کتاب ذکر او گذشت.
الانصاری التلمسانی، محمد بن أبی بکر المعروف بالبری (متوفای644هـ) الجوهرة فی نسب النبی وأصحابه العشرة، ج 1، ص 258.
و ابن حجر عسقلانى مىنویسد:
زید بن عمر بن الخطاب القرشی العدوی شقیق عبد الله بن عمر المصغر أمهما أم کلثوم بنت جرول کانت تحت عمر ففرق بینهما الإسلام لما نزلت ولاتمسکوا بعصم الکوافر فتزوجها أبو الجهم بن حذیفة وکان زوجها قبله عمر ذکر ذلک الزبیر وغیره فهذا یدل على أن زیدا ولد فی عهد النبی.
زید بن عمر بن خطاب قرشى عدوى، برادر عبد الله بن عمر اصغر؛ مادر آن دو امّکلثوم دختر جرول است که همسر عمر بوده و هنگامى که آیه «ولا تمسکوا بعصم الکوافر» نازل شد، اسلام بین آن دو جدایى انداخت؛ سپس ابوجهم بن حذیفه با او ازدواج کرد؛ و پیش از او عمر همسر او بود؛ زبیر و غیر او این مطلب را ذکر کردهاند و این نشان مى دهد که زید (اصغر) در حیات پیامبر به دنیا آمده است.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل (متوفای852هـ)، الإصابة فی تمییز الصحابة، ج 2، ص 628، رقم: 2961، تحقیق: علی محمد البجاوی، ناشر: دار الجیل - بیروت، الطبعة: الأولى، 1412 - 1992.
نکته جالب توجه در این نقل این است که پسر امّکلثوم بنت جرول را که در زمان رسول خدا به دنیا آمده، «زید اصغر» نامیدهاند و زید پسر امّکلثوم دختر امیر مؤمنان را «زید اکبر». این مطلب اصل وجود فرزندى به نام زید از امّکلثوم دختر امیر مؤمنان علیه السلام زیر سؤال مىبرد. چگونه مىشود که پسر بزرگتر را «زید اصغر» نامید و پسر کوچکتر را «زید اکبر»!!!.
عالمان اهل سنت بدون توجه به این نکته، این چنین گفتهاند:
وزید الأکبر ورقیة وأمهم أم کلثوم بنت علی بن أبی طالب وأمها فاطمة بنت رسول الله صلى الله علیه وسلم وزید الأصغر وعبیدالله وأمهما أم کلثوم بنت جرول. وفرق الإسلام بین عمر وبین أم کلثوم بنت جرول
و زید اکبر و رقیه، مادر آن دو امّکلثوم دختر علی بن ابى طالب و مادر او فاطمه دختر رسول خدا (ص) است؛ و زید اصغر و عبید الله مادر آن دو امّکلثوم دختر جرول است؛ و اسلام سبب جدایى عمر و امّکلثوم دختر جرول شد.
ابن الجوزی، أبو الفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد (متوفای 597 هـ)، المنتظم فی تاریخ الملوک والأمم، ج 4، ص 131، ناشر: دار صادر - بیروت، الطبعة: الأولى، 1358.
بنابراین با کلام عالمان اهل سنت ثابت شد که امّکلثوم دختر ابوبکر است و زید فرزند عمر هم از امّکلثوم بنت جرول بوده، نه از امّکلثوم دختر امیر مؤمنان علیه السلام و اهل سنت با استفاده از همین تشابه اسمى، این افسانه را ساختهاند.
البته برخى از عالمان سنى، همسر دیگرى به نام امّکلثوم را نیز براى عمر ذکر کردهاند. عاصمى مکى در تعداد زنان عمر مىنویسد:
والرابع عاصم أمه أم کلثوم جمیلة بنت عاصم بن ثابت بن أبى الأفلح حمى الدبر.
چهارمین فرزند عمر، عاصم است؛ مادر او امّکلثوم جمیله دختر عاصم بن ثابت بن ابى افلح است.
العاصمی المکی، عبد الملک بن حسین بن عبد الملک الشافعی (متوفای1111هـ)، سمط النجوم العوالی فی أنباء الأوائل والتوالی، ج 2، ص 508، تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود- علی محمد معوض، ناشر: دار الکتب العلمیة.
یعنى خلیفه دوم چهار زن به نام «امّکلثوم» داشته: 1. امّکلثوم دختر جرول؛ 2. امّکلثوم دختر ابوبکر؛ 3. امّکلثوم دختر عاصم بن ثابت؛ 4. امّکلثوم دختر امیر مؤمنان.!!!.
گویا عالمان اهل سنت با استفاده از این تشابهات اسمى، امّکلثوم دختر امیر مؤمنان علیه السلام را نیز اضافه کرده باشند.
عمر، دخترش رقیه را به ازدواج ابراهیم بن نعیم آورد:
یکى از شواهد دروغ بودن این مدعا آن است که برخى از عالمان اهل سنت ادعا کردهاند که خود عمر بن الخطاب دخترش رقیه را که از امّکلثوم بوده به ازدواج شخصى به نام ابراهیم بن نعیم درآورده است. ابن قتیبه دینورى مىگوید:
ویقال إن اسم بنت أم کلثوم من عمر رقیة وأن عمر زوجها إبراهیم بن نعیم النحام فماتت عنده ولم تترک ولدا.
و گفته شده است که نام دختر امّکلثوم از عمر، رقیه بود که عمر او را به ازدواج ابراهیم بن نعیم نحام در آورده و او نیز نزد ابراهیم از دنیا رفته براى او فرزندى نیاورد.
الدینوری، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتیبة (متوفای276هـ)، المعارف، ج 1، ص 185، تحقیق: دکتور ثروت عکاشة، ناشر: دار المعارف - القاهرة .
و ابن اثیر جزرى نیز مىگوید:
وقد ذکر الزبیر بن أبی بکر أن عمر بن الخطاب زوج ابنته رقیة من إبراهیم بن نعیم بن عبد الله النحام
زبیر بن ابى بکر گفته است که عمر بن خطاب دختر خویش را به ازدواج ابراهیم بن نعیم بن عبد الله نحام در آورد.
الجزری، عز الدین بن الأثیر أبی الحسن علی بن محمد (متوفای630هـ)، أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج 1، ص 71، تحقیق عادل أحمد الرفاعی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1417 هـ - 1996 م.
ابن حجر عسقلانى در این باره مىنویسد:
وقال الزبیر زوج عمر بن الخطاب إبراهیم هذا ابنته قلت وعند البلاذری أنه کانت عنده رقیة بنت عمر من أم کلثوم بنت علی.
زبیر گفته است که عمر بن خطاب، این دختر خویش را به ازدواج ابراهیم در آورد؛ بلاذرى نیز گفته است که رقیه دختر عمر از امّکلثوم همسر او بوده است.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل (متوفای852هـ)، الإصابة فی تمییز الصحابة، ج 1، ص 178، تحقیق: علی محمد البجاوی، ناشر: دار الجیل - بیروت، الطبعة: الأولى، 1412 - 1992.
با توجه به آن چه که در محور پیشین گفته شد، خلیفه دوم در سال هفدهم و یا هیجدهم هجرت با امّکلثوم ازدواج کرده است و در سال 23 هجرت از دنیا رفته؛ یعنى حد اکثر شش سال با امّکلثوم زندگى کرده است.
و نیز با توجه به این که زید بن عمر، فرزند دیگر امّکلثوم!!! از او بزرگتر بوده و زید در واپسین سال عمر پدرش به دنیا آمده، چگونه مىتوان پذیرفت که عمر بتواند رقیه را که با خوشبینانهترین وضعیت فقط یک یا دو سال داشته، به ازدواج کسى دربیاورد؟
ابن حجر در باره تاریخ تولد زید مىگوید:
وکان مولده فی آخر حیاة أبیه سنة ثلاث وعشرین.
تولد او در آخر عمر پدرش در سال بیست و سه بوده است.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل (متوفای852 هـ)، الإیثار بمعرفة رواة الآثار ج 1، ص 79، تحقیق: سید کسروی حسن، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1413هـ.
شاید چون جناب خلیفه، با خود امّکلثوم در کودکى ازدواج کرده، دوست داشته که دختر او نیز در سن شیرخوارگى ازدواج کند!!!.
5. تاریخ وفات ام کلثوم و زید:
در باره تاریخ وفات امّکلثوم و زید نیز اختلافهاى وجود دارد. برخى گفتهاند که در زمان امام حسن علیه السلام از دنیا رفتهاند و برخى گفتهاند که به دست عبد الملک بن مروان مسموم شدهاند.
مرگ در زمان حکومت عبد الملک بن مروان (73 ـ 86هـ):
عبد الرزاق صنعانى، زمان مرگ آن دو را زمان حکومت عبد الملک بن مروان ذکر کرده است. عبد الملک بن مروان سیزده سال حکومت کرد و در سال 86 هجرى از دنیا رفت؛ یعنى امّکلثوم و زید حد اقل تا سال 73 هجرى زنده بودهاند:
قال عبد الرزاق وأم کلثوم من فاطمة بنت رسول الله صلى الله علیه وسلم ودخل علیها عمر وأولد منها غلاما یقال له زید فبلغنی أن عبد الملک بن مروان سمهما فماتا وصلى علیهما عبد الله بن عمر وذلک أنه قیل لعبد الملک هذا بن علی وبن عمر فخاف على ملکه فسمهما.
عبد الرزاق مى گوید: و امّکلثوم فرزند فاطمه دختر رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) است که عمر با او ازدواج کرده و از او صاحب پسرى به نام زید شد؛ و به من خبر رسید که عبد الملک بن مروان آن دو را سم داده و کشت؛ و عبد الله بن عمر بر آن دو نماز خواند؛ و علت اینکار این بود که به عبد الملک گفته شد که زید، پسر علی و پسر عمر است؛ و به همین سبب او بر خلافت خویش از زید ترسید و آن دو را سم داد!
الصنعانی، أبو بکر عبد الرزاق بن همام (متوفای211هـ)، المصنف، ج 6، ص 164، تحقیق حبیب الرحمن الأعظمی، ناشر: المکتب الإسلامی - بیروت، الطبعة: الثانیة، 1403هـ.
مرگ در زمان امارت سعید بن العاص (48 ـ 54هـ):
روایات مشهور اهل سنت ثابت مىکند، که هر دوى آنها در زمان سعید بن العاص که از سال 48هـ تا 54هـ امیر مدینه بوده، از دنیا رفتهاند.
صفدى در الوافى بالوفیات مىنویسد:
وتوفی زید رحمه الله شابا فی حدود الخمسین للهجرة.
زید رحمه الله در جوانى در حدود سال پنجاه هجرى از دنیا رفت.
الصفدی، صلاح الدین خلیل بن أیبک (متوفای764هـ)، الوافی بالوفیات، ج 15، ص 24، تحقیق أحمد الأرناؤوط وترکی مصطفى، ناشر: دار إحیاء التراث - بیروت - 1420هـ- 2000م.
و ابن حجر عسقلانى مىگوید:
زید بن عمر بن الخطاب القرشی العدوی أمه أم کلثوم بنت علی بن أبی طالب مات مع أمه فی یوم واحد وکان مولده فی آخر حیاة أبیه سنة ثلاث وعشرین ومات وهو شاب فی خلافة معاویة فی ولایة سعید بن العاص على المدینة
زید بن عمر بن خطاب قرشى عدوى، مادر او امّکلثوم دختر علی بن ابى طالب است که به همراه مادرش در یک روز از دنیا رفتند.
ولادت او در اواخر عمر پدرش در سال 23 بود و در جوانى در خلافت معاویه در زمان امارت سعید بن عاص بر مدینه از دنیا رفت.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل (متوفای852 هـ)، الإیثار بمعرفة رواة الآثار ج 1، ص 79، تحقیق: سید کسروی حسن، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1413هـ.
بین این دو نقل بیش از بیست سال تفاوت وجود دارد!!!.
مرگ، پس از واقعه کربلا:
و طبق خطبهاى که ابن طیفور از آن حضرت در کوفه نقل کرده، ثابت مىکند که امّکلثوم تا پس از قضیه کربلا زنده بودهاند:
قالت أبدأ بحمد الله والصلاة والسلام على جدی أما بعد یا أهل الکوفة...
چنین گفت که: با ستایش خدا آغاز به سخن مى کنم و درود و سلام بر جدّ خویش مى فرستم.
اى اهل کوفه!...
أبی الفضل بن أبی طاهر المعروف بابن طیفور (متوفاى380 هـ )، بلاغات النساء، ص 24، ناشر: منشورات مکتبة بصیرتی ـ قم و ص 11، طبق برنامه الجامع الکبیر.
6. نحوه وفات ام کلثوم و زید:
در باره نحوه وفات امّکلثوم و زید نیز اختلافهاى وجود دارد. برخى گفتهاند که هر دوى آنها مریض و همین مریضى سبب مرگ همزمان هر دوى آنها شد.
مرگ بر اثر مریضی:
محمد بن حبیب بغدادى در المنمق و ابن عساکر دمشقى در تاریخ مدینة دمشق و صفدى در الوافى فى الوفیات مىنویسند:
وقد ذکر بعض أهل العلم أنه وأمه أم کلثوم بنت علی بن أبی طالب رحمة الله علیهم وکانت تحت عبد الله بن جعفر بن أبی طالب علیه مرضاً جمیعاً وثقلاً ونزل بهما وأن رجالاً مشوا بینهما لینظروا أیهما یموت قبل صاحبه فیرث منه الآخر وأنهما قبضا فی ساعة واحدة ولم یدر أیهما قبض قبل صاحبه فلم یتوارثا.
بعضى از اهل علم گفتهاند که او و مادرش امّکلثوم دختر علی بن ابى طالب (رحمة الله علیهم) بود که در آن زمان همسر عبد الله بن جعفر بود هر دو مریض شده و در یک زمان از دنیا رفتند. عده اى بین خانه آن دو در رفت و آمد بودند تا ببینند که کدامیک پیش از دیگرى مى میرد، تا دیگرى از او ارث ببرد؛ اما آن دو در یک زمان مردند و ندانستند که کدامیک زودتر مرده است و به همین سبب از هم ارث نبردند.
البغدادی، أبو جعفر محمد بن حبیب بن أمیة (متوفای245هـ)، المنمق فی أخبار قریش، ج 1، ص 312، تحقیق: خورشید أحمد فارق، ناشر: عالم الکتب - بیروت، الطبعة: الأولى، 1405هـ ـ 1985م؛
ابن عساکر الدمشقی الشافعی، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله،(متوفای571هـ)، تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، ج 19، ص 487 تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ناشر: دار الفکر - بیروت - 1995؛
الصفدی، صلاح الدین خلیل بن أیبک (متوفای764هـ)، الوافی بالوفیات، ج 15، ص 24، تحقیق أحمد الأرناؤوط وترکی مصطفى، ناشر: دار إحیاء التراث - بیروت - 1420هـ- 2000م.
مرگ بر اثر اصابت سنگ:
برخى گفتهاند که سنگى به سرش خورد و از دنیا رفت.
ابن حبان مىنویسد:
فأما أم کلثوم فزوجها على من عمر فولدت لعمر زیدا ورقیة وأما زید فأتاه حجر فقتله.
امّکلثوم را علی به ازدواج عمر در آورده و براى او زید و رقیه را به دنیا آورد؛ اما زید سنگى به سر او اصابت کرده و او را کشت!
التمیمی البستی، محمد بن حبان بن أحمد أبو حاتم (متوفای354 هـ)، الثقات، ج 2، ص 144، تحقیق السید شرف الدین أحمد، ناشر: دار الفکر، الطبعة: الأولى، 1395هـ – 1975م.
ابن قتیبه دینورى اعتقاد دارد که زید در جنگى که بین بنى عویج و بنى رزاح اتفاق افتاده، کشته شده است.
وأما زید بن عمر بن الخطاب فرمى بحجر فی حرب کانت بین بنی عویج وبین بنی رزاح فمات ولا عقب له ویقال أنه مات هو وأم کلثوم أمه فی ساعة واحدة فلم یرث واحد منهما من صاحبه...
اما زید بن عمر، در درگیرى بین بین عویج و بنى رزاح سنگى به سر او خورد و او را کشت، در حالى که او فرزندى نداشت.
همچنین گفته شده است که او مادرش در یک ساعت از دنیا رفته و به همین علت از همدیگر ارث نبردند...
الدینوری، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتیبة (متوفای276هـ)، المعارف، ج 1، ص 188، تحقیق: دکتور ثروت عکاشة، ناشر: دار المعارف - القاهرة.
و برخى دیگر از عالمان اهل سنت نوشتهاند که زید در جنگى که بین قبیله بنى عدى اتفاق افتاده کشته شده است:
وتوفیت أم کلثوم وابنها زید فی وقت واحد وقد کان زید أصیب فی حرب کانت بین بنی عدی لیلا کان قد خرج لیصلح بینهم فضربه رجل منهم فی الظلمة فشجه وصرعه فعاش أیاما ثم مات وهو وأمه فی وقت واحد وصلى علیهما ابن عمر...
امّکلثوم و فرزندش زید در یک زمان از دنیا رفتند؛ زید در جنگى شبانه بین بنى عدى براى آشتى دادن آنها رفته بود اما در تاریکى یکى از آنها ضربتى به سر او زده او را زخمى کرد.
زید چند روز پس از این ماجرا زنده بود، تا اینکه در یک زمان به همراه مادرش از دنیا رفتند؛ و ابن عمر بر آن دو نماز خواند....
القرطبی، یوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر (متوفای463 هـ)، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج 4، ص 1956، تحقیق: علی محمد البجاوی، ناشر: دار الجیل - بیروت، الطبعة: الأولى، 1412هـ؛
الجزری، عز الدین بن الأثیر أبی الحسن علی بن محمد (متوفای630هـ)، أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج 7، ص 425، تحقیق عادل أحمد الرفاعی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1417 هـ - 1996 م
مرگ بر اثر اصابت تیر:
فولدت له زید بن عمر وهو زید الأکبر ورقیة بنت عمر وکانت وفاتها ووفاة ابنها فی ساعة واحدة وکان سبب موته سهما أصابه لیلا فی ثائرة وقعت بین عدی وبنی حذیفة
امّکلثوم، از عمر صاحب فرزندى به نام زید شد-که زید اکبر همین فرزند است- و دخترى به نام رقیه؛ و مردن امّکلثوم و فرزندش در یک زمان بود.
علت مردن زید آن بود که در یک درگیرى شبانه بین بنى عدى و بنى حذیفه، تیرى به او اصابت کرد.
السهیلی، عبد الرحمن بن عبد الله أبو القاسم (متوفای581هـ)، الفرائض وشرح آیات الوصیة، ج 1، ص 138، تحقیق: د. محمد إبراهیم البنا، ناشر: المکتبة الفیصلیة - مکة المکرمة، الطبعة: الثانیة، 1405هـ.
مرگ بر اثر خوردن سم:
عبد الرزاق صنعانى، استاد بخارى مىنویسد:
قال عبد الرزاق وأم کلثوم من فاطمة بنت رسول الله صلى الله علیه وسلم ودخل علیها عمر وأولد منها غلاما یقال له زید فبلغنی أن عبد الملک بن مروان سمهما فماتا وصلى علیهما عبد الله بن عمر وذلک أنه قیل لعبد الملک هذا بن علی وبن عمر فخاف على ملکه فسمهما.
عبد الرزاق مى گوید: و امّکلثوم فرزند فاطمه دختر رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) است که عمر با او ازدواج کرده و از او صاحب پسرى به نام زید شد؛ و به من خبر رسید که عبد الملک بن مروان آن دو را سم داده و کشت؛ و عبد الله بن عمر بر آن دو نماز خواند؛ و علت اینکار این بود که به عبد الملک گفته شد که زید، پسر علی و پسر عمر است؛ و به همین سبب او بر خلافت خویش از زید ترسید و آن دو را سم داد!
الصنعانی، أبو بکر عبد الرزاق بن همام (متوفای211هـ)، المصنف، ج 6، ص 164، تحقیق حبیب الرحمن الأعظمی، ناشر: المکتب الإسلامی - بیروت، الطبعة: الثانیة، 1403هـ.
7. آیا زید، فرزند داشت؟
در باره این که زید بن عمر، فرزندى داشته یا نه، نیز دیدگاههاى گوناگونى نقل شده. برخى ادعا کردهاند که داراى فرزندانى بوده و برخى با قاطعیت گفتهاند که هیچ بچهاى نداشته است.
فرزندی نداشت:
وزید الأکبر لا بقیة له ورقیة وأمهما أم کلثوم بنت علی بن أبی طالب بن عبد المطلب بن هاشم وأمها فاطمة بنت رسول الله.
زید اکبر - فرزندى نداشت - و رقیه، مادر آن دو امّکلثوم دختر علی بن ابى طالب بن عبد المطلب بن هشام و مادر امّکلثوم، فاطمه دختر رسول خدا است.
النمیری البصری، أبو زید عمر بن شبة (متوفای262هـ)، تاریخ المدینة المنورة، ج 1، ص 345، تحقیق علی محمد دندل ویاسین سعد الدین بیان، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1417هـ-1996م.
چندین فرزند داشت:
ابن قدامه مقدسى، فقیه مشهور حنابله اعتقاد دارد که او فرزندانى داشته است:
فإن زید بن عمر هو ابن أم کلثوم بنت علی الذی صلی علیه معها وکان رجلا له أولاد کذلک.
زید بن عمر که پسر امّکلثوم دختر علی است که نماز میت او با مادرش، با هم برگزار شد؛ او مردى بود که فرزندانى داشت.
المقدسی، عبد الله بن أحمد بن قدامة أبو محمد (متوفای620هـ)، المغنی فی فقه الإمام أحمد بن حنبل الشیبانی، ج 2، ص 221، ناشر: دار الفکر - بیروت، الطبعة: الأولى، 1405هـ.
المقدسی، عبد الله بن أحمد بن قدامة أبو محمد (متوفای620هـ)، الشرح الکبیر لابن قدامة، ج 2، ص 345.
ابن عساکر دمشقى نیز مىگوید:
قال الزبیر وأما زید بن عمر بن الخطاب فکان له ولد فانقرضوا
زبیر گفته است که زید بن عمر بن خطاب، از او فرزندانى به جا ماند؛ اما نسل او منقرض شد.
ابن عساکر الدمشقی الشافعی، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله،(متوفای571هـ)، تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، ج 19، ص 483، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ناشر: دار الفکر - بیروت - 1995.
8. سن زید هنگام وفات:
زید بن عمر، هنگامى از دنیا رفت، چند سال داشت؟ برخى او را «صغیر؛ خردسال»، برخى دیگر «شاب؛ جوان» و برخى دیگر او را « کان رجلا؛ بزرگسال» معرفى کردهاند.
خردسال بود:
أبى حاتم رازى در الجرح و التعدیل و ابن عساکر دمشقى در تاریخ مدینه دمشق، او را «صغیر» نامیدهاند:
زید بن عمر بن الخطاب من أم کلثوم بنت على سمعت أبى یقول ذلک ویقول توفى هو وأمه أم کلثوم فی ساعة واحدة وهو صغیر لا یدرى أیهما مات أول
زید بن عمر بن خطاب، که مادرش امّکلثوم دختر علی بود: از پدرم شنیدم که این را مى گفت و مى افزود که او در حالى که کودک بود به همراه مادرش در یک زمان از دنیا رفتند و مشخص نشد که کدامیک زودتر مرده است.
الرازی التمیمی، أبو محمد عبد الرحمن بن أبی حاتم محمد بن إدریس (متوفای327هـ)، الجرح والتعدیل، ج 3، ص 568، رقم: 2576، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، الطبعة: الأولى، 1271هـ ـ 1952م؛
ابن عساکر الدمشقی الشافعی، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله،(متوفای571هـ)، تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، ج 19، ص 484، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ناشر: دار الفکر - بیروت - 1995.
جوان بود:
ذهبى و ابن حجر، او را «شاب؛ جوان» نامیدهاند:
زید بن عمر بن الخطاب، القرشی العدوی، وأمه أم کلثوم بنت فاطمة الزهراء. قال عطاء الخراسانی: توفی شاباً ولم یعقب.
زید بن عمر بن خطاب قرشى عدوى، مادر او امّکلثوم دختر فاطمه زهرا است.
عطاء خراسانى گفته است که او در جوانى از دنیا رفته و فرزندى نداشت.
الذهبی، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفای748هـ)، تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، ج 4، ص 58، تحقیق د. عمر عبد السلام تدمرى، ناشر: دار الکتاب العربی - لبنان/ بیروت، الطبعة: الأولى، 1407هـ - 1987م.
و ابن حجر مىگوید:
زید بن عمر بن الخطاب القرشی العدوی أمه أم کلثوم بنت علی بن أبی طالب مات مع أمه فی یوم واحد وکان مولده فی آخر حیاة أبیه سنة ثلاث وعشرین ومات وهو شاب فی خلافة معاویة فی ولایة سعید بن العاص على المدینة
زید بن عمر بن خطاب قرشى عدوى؛ مادر او امّکلثوم دختر علی بن ابى طالب است که به همراه مادرش در یک روز از دنیا رفت.
ولادت او در آخر عمر پدرش در سال 23 بود و در جوانى در زمان خلافت معاویه و حکومت سعید بن العاص بر مدینه از دنیا رفت.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل (متوفای852 هـ)، الإیثار بمعرفة رواة الآثار ج 1، ص 79، تحقیق: سید کسروی حسن، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1413هـ.
بزرگسال بود:
عدهاى دیگر از عالمان اهل سنت گفتهاند هنگامى که زید از دنیا رفت، براى خودش مردى شده بود. خطیب بغداد مىنویسد:
فولدت له زید بن عمر بن الخطاب فعاش حتى کان رجلا ثم مات
امّکلثوم، براى عمر، زید را به دنیا آورد و زید زنده ماند تا اینکه مردى شده و سپس از دنیا رفت.
البغدادی، أحمد بن علی أبو بکر الخطیب (متوفای463هـ)، تاریخ بغداد، ج 6، ص 182، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت.
ابن عساکر دمشقى داستان کتک کارى زید با بسر بن أبى أرطاة را در حضور معاویه نقل مىکند. از این داستان استفاده مىشود که زید بزرگسال باشد:
حدثنی رجل من الأنصار عن أبیه قال وفاقا مع زید بن عمر بن الخطاب وأمه أم کلثوم بنت علی بن أبی طالب وأمها فاطمة بنت رسول الله ص إلى معاویة بن أبی سفیان فأجلسه على السریر وهو یومئذ من أجمل الناس وأشبههم فبینا هو جالس قال له بسر بن أرطأة یا ابن أبی تراب فقال له أإیای تعنی لا أم لک لک أنا والله خیر منک وأزکى وأطیب فما زال الکلام بینهما حتى نزل زید إلیه فخنقه حتى صرعه وبرک على صدره فنزل معاویة عن سریره فحجز بینهما وسقطت عمامة زید فقال زید والله یا معاویة ما شکرت الحسنى ولا حفظت ما کان منا إلیک حیث تسلط علی عبد بنی عامر فقال معاویة أما قولک یا ابن أخی أنی لکفرت الحسنى فوالله ما استعملنی أبوک إلا من حاجة إلی وأما ما ذکرت من الشکر فوالله لقد وصلنا أرحامکم وقضینا حقوقکم وإنکم لفی منازلکم فقال زید أنا ابن الخلیفتین والله لا ترانی بعدها أبدا عائدا إلیک وإنی لأعلم أن هذا لم یکن إلا عن رأیک قال وخرج زید إلینا وقد تشعث رأسه وسقطت عمامته.
یکى از انصار از پدرش روایت کرد که او به همراه زید بن عمر بن خطاب که مادرش امّکلثوم دختر علی بن ابى طالب و دختر فاطمه زهرا است، به نزد معاویة بن ابى سفیان رفتند.
معاویه او را به همراه خویش بر تخت نشاند. زید در آن زمان از زیباترین مردمان بود.
در این هنگام که زید بر تخت بود، بسر به او گفت: اى پسر ابوتراب!
زید گفت: آیا مقصود تو من هستم؟ اى بى مادر؟ قسم به خدا من از تو بهتر و پاکیزه تر و برتر هستم.
و آن قدر سخن بین آن دو رد و بدل شد، تا اینکه زید از تخت پایین آمده و بسر را به زمین زد و بر روى سینه او نشست!
معاویه از تخت خویش پایین آمده و بین آن دو واسطه شد و عمامه زید افتاد.
زید گفت: اى معاویه، نیکى هاى ما را سزاى خوبى ندادى؛ و الطافى را که از جانب ما به تو شده بود، به خوبى حفظ نکردى؛ و بنده اى از بنى عامر را بر من مسلط ساخته اى!
معاویه گفت: اما اینکه به من گفتى نیکى هاى ما را سزاى خوبى ندادى، بدان که پدرت من را به کار نگرفت مگر به خاطر اینکه او به من محتاج بود!
اما اینکه گفتى الطافى که از جانب شما به ما رسیده بود را به خوبى حفظ نکردیم، قسم به خدا که ما با بستگان شما وصلت ایجاد کرده و حقوق شما را ادا کردهایم و شما اکنون در همان جایگاه سابق هستید.
زید گفت: من پسر دو خلیفه هستم! قسم به خدا دیگر مرا نخواهى دید که به نزد تو آیم! و مى دانم که این سخن و برخورد بُسر، جز طبق نقشه تو نبوده است!
سپس زید در حالى که موهایش آشفته و عمامه اش افتاده بود، به نزد ما آمد.
ابن عساکر الدمشقی الشافعی، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله،(متوفای571هـ)، تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، ج 19، ص 484، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ناشر: دار الفکر - بیروت - 1995.
همین داستان را بلاذرى در انساب الأشراف، زمخشرى در ربیع الأبرار، ابن حمدون در التذکرة الحمدونیة، ابن أثیر در الکامل فى التاریخ و ذهبى در سیر اعلام النبلاء، با اختصار و تفاوتهاى در متن نقل کردهاند:
البلاذری، أحمد بن یحیى بن جابر (متوفای279هـ)، أنساب الأشراف، ج 2، ص 86؛
الزمخشری الخوارزمی، أبو القاسم محمود بن عمرو بن أحمد جار الله (متوفاى538هـ) ربیع الأبرار، ج 1، ص 469؛
ابن حمدون، محمد بن الحسن بن محمد بن علی (متوفای 608هـ)، التذکرة الحمدونیة، ج 9، ص 309، تحقیق: إحسان عباس، بکر عباس، ناشر:دار صادر - بیروت،، الطبعة: الأولى، 1996م؛
الجزری، عز الدین بن الأثیر أبی الحسن علی بن محمد (متوفای630هـ) الکامل فی التاریخ، ج 3، ص 373، تحقیق عبد الله القاضی، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة الثانیة، 1415هـ؛
الذهبی، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفای748هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج 3، ص 502، تحقیق: شعیب الأرناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.
آیا زید مى تواند در کودکى و نوجوانى چنین سخنورى کرده و بسر را که فرمانده لشکر معاویه بود، اینچنین به زمین بزند؟
نیز گذشت که اهل سنت ادعا کرده بودند زید در واپسین سال وفات عمر به دنیا آمده است؛ حال اگر مرگ او را در زمان سعید بن العاص بدانیم، بیش از 28 سال و اگر توسط عبد الملک بن مروان مسموم شده باشد، بیش از 50 سال سن داشته است!
9. چه کسی بر جنازه زید و ام کلثوم نماز خواند؟
در باره این که چه کسى بر جنازه زید و مادرش نماز خوانده، نیز روایات گوناگونى نقل شده است. برخى گفتهاند که عبد الله بن عمر و برخى گفتهاندکه سعید بن العاص بر جنازه آن دو نماز خواند:
عبد الله بن عمر
ابن حجر عسقلانى، مى گوید در روایتى صحیح آمده است که عبد الله بن عمر بر زید و امّکلثوم نماز خواند:
وأخرج بسند صحیح أن بن عمر صلى علی أم کلثوم وابنها زید فجعله مما یلیه وکبر أربعا
با سند صحیح روایت شده است که ابن عمر بر امّکلثوم و فرزندش زید نماز خواند و زید را در جانب امام قرار داده و چهار تکبیر گفت.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل (متوفای852هـ)، الإصابة فی تمییز الصحابة، ج 8، ص 294، تحقیق: علی محمد البجاوی، ناشر: دار الجیل - بیروت، الطبعة: الأولى، 1412 – 1992.
محمد بن حسن شیبانى از عالمان قرن دوم اهل سنت مىنویسد:
عن عامر الشعبی، قال: صلى ابن عمر رضی الله عنه على أم کلثوم بنت علی رضی الله عنه وزید بن عمر رضی الله عنه ابنها، فجعل أم کلثوم تلقاء القبلة، وجعل زیدا مما یلی الإمام
از عامر شعبى روایت شده است که گفت: ابن عمر بر امّکلثوم دختر علی رضى الله عنه و زید بن عمر رضى الله عنه که پسر امّکلثوم بود نماز خواند؛ او امّکلثوم را در سمت قبله و زید را در سمت امام گذاشت.
الشیبانی، أبو عبد الله محمد بن الحسن بن فرقد (متوفای189هـ)، الآثار لمحمد ابن الحسن، ج 1، ص 318.
و محمد بن سعد و عبد الرزاق صنعانى مىنویسد:
عبد الرزاق عن الثوری عن أبی حصین وإسماعیل عن الشعبی أن بن عمر صلى على أم کلثوم بنت علی بن أبی طالب وزید بن عمر فجعل زیدا یلیه والمرأة أمام ذلک.
از شعبى روایت شده است که ابن عمر بر امّکلثوم دختر علی بن ابى طالب و زید بن عمر نماز خواند؛ او زید را نزدیک خویش و زن را در جهت دیگر گذاشت.
الصنعانی، أبو بکر عبد الرزاق بن همام (متوفای211هـ)، المصنف، ج 3، ص 465 ح6336، تحقیق حبیب الرحمن الأعظمی، ناشر: المکتب الإسلامی - بیروت، الطبعة: الثانیة، 1403هـ؛
الزهری، محمد بن سعد بن منیع أبو عبدالله البصری(متوفای230هـ)، الطبقات الکبرى، ج 8، ص 464، ناشر: دار صادر - بیروت.
و بخارى در تاریخ الأوسط مىنویسد:
419 حدثنا محمد بن الصباح ثنا إسماعیل بن زکریا عن رزین البزاز حدثنی الشعبی قال توفى زید بن عمر وأم کلثوم فقدموا عبد الله بن عمر وخلفه الحسن والحسین ومحمد بن الحنفیة وعبد الله بن جعفر.
از شعبى روایت شده است که گفت: زید بن عمر و امّکلثوم از دنیا رفتند؛ مردم عبد الله بن عمر را به عنوان امام جماعت جلو فرستادند؛ و در پشت او حسن و حسین و محمد حنفیه و عبد الله بن جعفر ایستادند.
البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای256هـ)، التاریخ الأوسط، ج 1، ص 102، تحقیق: محمود إبراهیم زاید، ناشر: دار الوعی، مکتبة دار التراث - حلب، القاهرة، الطبعة: الأولى، 1397م ـ 1977م.
البته با توجه به این سعید بن العاص در آن زمان امیر مدینه بوده، نماز خواندن عبد الله بن عمر بر جنازه زید و امّکلثوم بعید به نظر مىرسد.
سعید بن العاص:
روایات بسیارى نیز نقل شده است که سعید بن العاص که در آن زمان امیر مدینه بوده، بر جنازه آن دو نماز خوانده است.
ابن أبى شیبه مىنویسد:
حدثنا حَاتِمُ بن وَرْدَانَ عن یُونُسَ عن عَمَّارٍ مولى بَنِی هَاشِمٍ قال شَهِدْت أُمَّ کُلْثُومٍ وَزَیْدَ بن عُمَرَ مَاتَا فی سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ فاخرجوهما فَصَلَّى عَلَیْهِمَا سَعِیدُ بن الْعَاصِ فَجَعَلَ زَیْدًا مِمَّا یَلِیهِ وَجَعَلَ أُمَّ کُلْثُومٍ بین یَدَیْ زَیْدٍ وفی الناس یَوْمَئِذٍ نَاسٌ من أَصْحَابِ النبی صلى الله علیه وسلم وَالْحَسَنُ وَالْحُسَیْنُ فی الْجِنَازَةِ.
من در نزد بنى هاشم بودم و دیدم که امّکلثوم و زید بن عمر هر دو در یک زمان از دنیا رفتند؛ مردم آن دو را بیرون آورده و سعید بن العاص بر آن دو نماز خواند؛ زید را در جانب خویش گذاشت و امّکلثوم را پس از زید.
در آن روز در میان مردم گروهى از اصحاب رسول خدا (ص) و حسن و حسین نیز بودند.
إبن أبی شیبة الکوفی، أبو بکر عبد الله بن محمد (متوفای235 هـ)، الکتاب المصنف فی الأحادیث والآثار، ج 3، ص 8، ح11568، تحقیق: کمال یوسف الحوت، ناشر: مکتبة الرشد - الریاض، الطبعة: الأولى، 1409هـ.
و احمد بن حنبل، مؤسس مذهب حنبلى مىنویسد:
عن عمار مولى بنی هاشم قال شهدت وفاة أم کلثوم بنت علی وزید بن عمر قال فصلى علیهما سعید بن العاص وقدم أم کلثوم بین یدی زید بن عمر.
از عمار غلام بنى هاشم روایت شده است که گفت: من در زمان مردن امّکلثوم دختر علی و زید بن عمر حاضر بودم. سعید بن العاص بر آن دو نماز خواند و محل قرار گرفتن جنازه امّکلثوم (در هنگام نماز) پس از زید بن عمر بود.
الشیبانی، أحمد بن حنبل أبو عبدالله (متوفای241هـ)، العلل ومعرفة الرجال، ج 1، ص 140، تحقیق: وصی الله بن محمد عباس، ناشر: المکتب الإسلامی، دار الخانی - بیروت، الریاض، الطبعة: الأولى، 1408 - 1988.
محمد بن علی شوکانى که وهابیها براى سخن او ارزش زیادى قائل هستند، در نیل الأوطار مىنویسد:
وَعَنْ الشَّعْبِیِّ أَنَّ أُمَّ کُلْثُومٍ بِنْتَ عَلِیٍّ وَابْنَهَا زَیْدَ بن عُمَرَ تُوُفِّیَا جمیعا فَأُخْرِجَتْ جِنَازَتَاهُمَا فَصَلَّى عَلَیْهِمَا أَمِیرُ الْمَدِینَةِ فَسَوَّى بین رؤوسهما وَأَرْجُلِهِمَا حین صلى عَلَیْهِمَا
از شعبى روایت شده است که امّکلثوم دختر علی و پسرش زید بن عمر، هر دو از دنیا رفته و جنازه هر دو را بیرون آوردند؛ در آن زمان امیر مدینه بر آن دو نماز خواند؛ سر و پاى آن دو را در یک موازات قرار داده و بر آن دو نماز خواندند.
الشوکانی، محمد بن علی بن محمد (متوفای 1255هـ)، نیل الأوطار من أحادیث سید الأخیار شرح منتقى الأخبار، ج 4، ص 110، ناشر: دار الجیل، بیروت – 1973.
نکته جالب در این روایت، این است که از قول شعبى نقل شده است که امیر مدینه بر جنازه آن دو نماز خوانده است؛ در حالى که پیش از این روایاتى از او گذشت که عبد الله بن عمر نماز جنازه را خوانده است. و این یعنى این که فقط از شعبى دو قول نقل شده است.
نسائى در المجتبى که یکى از صحاح سته اهل سنت به حساب مىآید، در این باره مىنویسد:
وَوُضِعَتْ جَنَازَةُ أُمِّ کُلْثُومِ بِنْتِ عَلِیٍّ امْرَأَةِ عُمَرَ بن الْخَطَّابِ وبن لها یُقَالُ له زَیْدٌ وُضِعَا جمیعا وَالْإِمَامُ یَوْمَئِذٍ سَعِیدُ بن الْعَاصِ وفی الناس بن عُمَرَ وأبو هُرَیْرَةَ وأبو سَعِیدٍ وأبو قَتَادَةَ فَوُضِعَ الْغُلَامُ مِمَّا یَلِی الْإِمَامَ.
جنازه امّکلثوم دختر علی همسر عمر بن خطاب و فرزند او را که نامش زید بود، با هم روى زمین نهادند.
امام جماعت در آن روز سعید بن عاص بود، و در میان مردم عبد الله بن عمر، ابوهریره و ابوسعید و ابوقتاده نیز بودند. جنازه جوان را در جانب امام جماعت نهادند.
النسائی، أحمد بن شعیب أبو عبد الرحمن، المجتبى من السنن، ج 4، ص 71، تحقیق: عبدالفتاح أبو غدة، ناشر: مکتب المطبوعات الإسلامیة - حلب، الطبعة: الثانیة، 1406 - 1986.
و مالک بن أنس، مؤسس مذهب مالکى در المدونة الکبرى مىنویسد:
عن نافع عن بن عمر قال وضعت جنازة أم کلثوم بنت علی بن أبی طالب من فاطمة بنت رسول الله صلى الله علیه وسلم وهی امرأة عمر بن الخطاب وبن لها یقال له زید فصفا جمیعا والإمام یومئذ سعید بن العاص فوضع الغلام مما یلی الإمام وفی الناس بن عباس وأبو هریرة وأبو سعید وأبو قتادة فقالوا هی السنة.
از ابن عمر روایت شده است که گفت: جنازه امّکلثوم دختر علی بن ابى طالب از فاطمه زهرا دختر رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) را که همسر عمر بن خطاب بود، به همراه فرزند او که نامش زید بود، در کنار هم خواباندند؛ زید را در جانب امام جماعت گذاشته و امام در آن روز سعید بن عاص بود و در میان مردم ابن عباس و ابوهریره و ابوسعید و ابوقتاده نیز بودند و گفتند مستحب است که اینگونه باشد.
ماالک بن أنس أبو عبدالله الأصبحی (متوفای179هـ)، المدونة الکبرى، ج 1، ص 182، ناشر: دار صادر – بیروت.
عبد الرازق صنعانى نیز همین روایت را نقل مىکند.
الصنعانی، أبو بکر عبد الرزاق بن همام (متوفای211هـ)، المصنف، ج 3، ص 465، تحقیق حبیب الرحمن الأعظمی، ناشر: المکتب الإسلامی - بیروت، الطبعة: الثانیة، 1403هـ.
ابن ملقن انصارى، روایت نماز خواندن سعید بن العاص را صحیح مىداند:
980 أثر سعید بن العاص أنه صلى على زید بن عمر بن الخطاب وأمه أم کلثوم بنت علی فوضع الغلام بین یدیه والمرأة خلفه وفی القوم نحو من ثمانین نفسا من أصحاب النبی صلى الله تعالى علیه وسلم فصوبوه وقالوا هو السنة رواه البیهقی وبنحوه أبو داود والنسائی بإسناد صحیح.
روایتى که مى گوید سعید بن عاص بر زید بن عمر بن خطاب و مادرش امّکلثوم دختر علی نماز خوانده است و جوان را در کنار امام و زن را بعد از او نهادند و در میان مردم بیشتر از هشتاد نفر از اصحاب پیامبر (ص) بوده و این کار را تایید کرده و گفتند این چنین مستحب است؛ این روایت را بیهقى نقل کرده و شبیه آن را ابوداوود و نسائى با سند صحیح آوردهاند.
الأنصاری، عمر بن علی بن الملقن (متوفای804هـ)، خلاصة البدر المنیر فی تخریج کتاب الشرح الکبیر للرافعی، ج 1، ص 138، تحقیق: حمدی عبد المجید إسماعیل السلفی، ناشر: مکتبة الرشد - الریاض، الطبعة: الأولى، 1410هـ.
10. حضور أبو قتاده بدری در صف نماز جماعت:
یکى از تناقضهاى موجود در نقل وفات امّکلثوم، حضور ابوقتاده بدرى است؛ در حالى که او سالها پیش از این واقعه از دنیا رفته است. ابوبکر بیهقى در کتاب معرفة السنن والآثار، به این اشکال اشاره کرده است:
وروینا فی کتاب الجنائز عن ابن جریج وأسامة بن زید عن نافع مولى ابن عمر فی اجتماع الجنائز أن جنازة أم کلثوم بنت علی إمرأة عمر بن الخطاب وابنها زید بن عمر وضعتا جمیعا والإمام یومئذ سعید بن العاص وفی الناس یومئذ ابن عباس وأبو هریرة وأبو سعید وأبو قتادة فوضع الغلام مما یلی الإمام ثم سئلوا فقالوا: هی السنة.
وقد ذکرنا أن إمارة سعید بن العاص إنما کانت من سنة ثمان وأربعین إلى سنة أربع وخمسین وفی هذا الحدیث الصحیح شهادة نافع بشهود أبی قتادة هذه الجنازة التی صلى علیها سعید بن العاص فی إمارته على المدینة.
وفی کل ذلک دلالة على خطأ روایة موسى بن عبد الله ومن تابعه فی موت أبی قتادة فی خلافة علی. ویشبه أن تکون روایة غلط من قتادة بن النعمان أو غیره ممن تقدم موته إلى أبی قتادة.
فقتادة بن النعمان قدیم الموت وهو الذی شهد بدرا منهما. إلا أن الواقدی ذکر أنه مات فی خلافة عمر وصلى علیه عمر وذکر هذا الراوی أن أبا قتادة صلى علیه علی. والجمع بینهما متعذر.
در کتاب جنائز، روایتى از نافع غلام عمر در باره کنار هم نهادن جنازه ها نقل شده است به این صورت که جنازه امّکلثوم دختر علی همسر عمر و فرزندش زید را در کنار هم نهادند و امام آن روز سعید بن عاص بود و در میان مردم ابن عباس و ابوهریره و ابوسعید و ابوقتاده بودند و جوان را در جانب امام نهاده و سپس از صحابه سؤال شد؛ آنها پاسخ دادند که این کار مستحب است و
و ما گفتهایم که حکومت سعید بن عاص از سال 48 تا سال 54 بوده است؛ در این روایت صحیح آمده است که ابى قتاده در این ماجرا که سعید بن عاص در زمان حکومت خویش در مدینه بر آن نماز خوانده است، حاضر بوده است.
این روایت نشان مى دهد که روایت موسى بن عبد الله و تابعین او در باره مرگ ابوقتاده در زمان خلافت علی اشتباه است؛ و احتمالا روایت درست، قتاده بن نعمان یا دیگر کسانى است که پیش از ابوقتاده مردهاند.
زیرا قتادة بن نعمان بسیار پیش از این زمان از دنیا رفته است؛ و اوست که در جنگ بدر شرکت داشته است.
اما مشکل اینجا است که واقدى مى گوید او در زمان خلافت عمر مرده است و عمر بر او نماز خوانده است؛ و این راوى گفته است که علی بر ابوقتاده نماز خوانده است؛ و نمى توان بین این دو قول جمع کرد.
البیهقی، أحمد بن الحسین بن علی بن موسى أبو بکر (متوفای458هـ)، معرفة السنن والآثار عن الامام أبی عبد الله محمد بن أدریس الشافعی، ج 1، ص 559، تحقیق: سید کسروی حسن، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت.
یعنى در طبق روایات اهل سنت، ابوقتادة در زمان امیرمؤمنان از دنیا رفته و آن حضرت بر او نماز خواندهاند؛ اما طبق این روایت ابوقتاده در بین کسانى بوده است، که بر امّکلثوم نماز خواندهاند؛ بیهقى براى حل تعارض مى گوید روایت نماز امیرمؤمنان بر ابوقتاده اشتباه است؛ و ما مى گوییم که طبق قرائن، این روایت، یعنى نماز خواندن بر امّکلثوم و زید، اشتباه بوده و چنین مطالبى زاییده ذهن خیالپردازان است.
ازدواج عمر با ام کلثوم یا با حضرت زینب (س)
اختلاف و تناقض در روایات اهل سنت به حدى است که خودشان هم نمىدانند عمر با کدام دختر امیر مؤمنان علیه السلام ازدواج کرده است. عبد الحى کتانى اعتقاد دارد که عمر با حضرت زینب سلام الله علیها ازدواج کرده است!!!
ذکر الشیخ المختار الکنتی فی الاجوبة المهمة نقلا عن الحافظ الدمیری اعظم صداق بلغنا خبره صداق عمر لما تزوج زینب بنت علی فانه أصدقها اربعین الف دینار فقیل له فی ذلک فقال والله ما فی رغبة إلى النساء ولاکنی سمعت رسول الله صلى الله علیه وسلم یقول کل سبب ونسب ینقطع یوم القیامة الا سببی ونسبی فأردت تاکید النسب بینی وبینه صلى الله علیه وسلم فأردت أن أتزوج ابنته کما تزوج ابنتی وأعطیت هذا المال العریض اکراما لمصاهرتی ایاه صلى الله علیه وسلم ه منها هذا مع کون عمر نهى عن المغالات فی المهر.
مختار کنتى به نقل از دمیرى مىنویسد: بزرگترین مهریهاى که تاکنون شنیدهایم، مهریهاى بود که عمر براى ازدواج با زینب دختر علی قرار داد، مبلغ این مهریه عبارت بود از چهل هزار دینار . وهنگامى که از این مهریه سنگین از وى سؤال شد گفت: من میلى به زنان ندارم؛ ولى از رسول خدا شنیدم که فرمود: تمام نسبها و سببها در قیامت قطع مىشود؛ مگر سبب و نسبت داشتن با من؛ بنابراین دوست داشتم تا نسبت بین من و رسول خدا محکم و استوار بماند و لذا با دختر وى همانگونه که با دختر من ازدواج کرد، ازدواج نمودم و این مهریه سنگین را هم به جهت دامادى رسول خدا به عهده گرفتم.
الکتانی، الشیخ عبد الحی (متوفای1382هـ)، نظام الحکومة النبویة المسمى التراتیب الإدرایة، ج 2، ص 405، ناشر: دار الکتاب العربی – بیروت.
12. چه کسی امام جماعت را مقدم کرد؟
اهل سنت براى این که به این افسانه آب و تاب بیشترى داده باشند، ادعا کردهاند که امام حسن و امام حسین علیه السلام نیز در تشییع جنازه حضور داشتهاند؛ اما براى این که نماز خواندن سعید بن العاص و یا عبد الله بن عمر را با وجود فرزندان رسول خدا که برادران امّکلثوم و سزاوارتر بر نماز بودند، توجیه نمایند، ادعا کردهاند که خود آنها عبد الله بن عمر و یا سعید بن العاص را مقدم کردند و خود پشت سر آن دو نماز خواندند!!!
اما این که کدامیک از آن دو امام همام، چنین کارى را کردند، روایات گوناگون است. برخى گفتهاند حسن بن علی و برخى گفتهاند حسین بن علی علیهم السلام.
امام حسن علیه السلام:
ابن عبد البر در الإستیعاب مىنویسد:
وتوفیت أم کلثوم وابنها زید فی وقت واحد وقد کان زید أصیب فی حرب کانت بین بنی عدی لیلا کان قد خرج لیصلح بینهم فضربه رجل منهم فی الظلمة فشجه وصرعه فعاش أیاما ثم مات وهو وأمه فی وقت واحد وصلى علیهما ابن عمر قدمه الحسن بن علی.
امّکلثوم و فرزندش زید در یک زمان از دنیا رفتند؛ زید در جنگى شبانه بین بنى عدى براى آشتى دادن آنها رفته بود اما در تاریکى یکى از آنها ضربتى به سر او زده او را زخمى کرد.
زید چند روز پس از این ماجرا زنده بود، تا اینکه در یک زمان به همراه مادرش از دنیا رفتند؛ و ابن عمر بر آن دو نماز خواند؛ حسن بن علی او را براى نماز جلو فرستاد!
القرطبی، یوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر (متوفای463 هـ)، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج 4، ص 1956، تحقیق: علی محمد البجاوی، ناشر: دار الجیل - بیروت، الطبعة: الأولى، 1412هـ.
محب الدین طبرى مىنویسد:
وحکى الدولابی وغیره القولین فی موتها عنده أوموته عندها قال أبو عمر ماتت أم کلثوم وابنها زید فی وقت واحد وکان زید قد أصیب فی حرب بین بنی عدی لیلا فخرج لیصلح بینهم فضربه رجل منهم فی الظلمة فشجه وصرعه فعاش أیاما ثم مات هو وأمه فی وقت واحد وصلى علیهما ابن عمر قدمه الحسن بن علی فکانت فیهما سنتان فیما ذکروا لم یورث أحدهما من الآخر.
دولابى و غیر او در باره مرگ امّکلثوم در کنار زید یا مرگ زید در کنار امّکلثوم دو روایت نقل کردهاند!
ابوعمر گفته است که امّکلثوم و پسرش زید در یک زمان از دنیا رفتند؛ زید در درگیرى شبانه بین بنى عدى بیرون رفته بود تا بین آنان آشتى دهد؛ اما در تاریکى شخصى به سر او ضربتى وارد کرد و او را بیهوش ساخت.
او چند روز زنده بود تا اینکه به همراه مادرش هر دو در یک زمان از دنیا رفتند؛ ابن عمر بر آن دو نماز خواند؛ حسن بن علی او را براى نماز جلو فرستاد.
الطبری، محب الدین أحمد بن عبد الله (متوفای694هـ)، ذخائر العقبى فی مناقب ذوی القربى، ج 1، ص 17، ناشر: دار الکتب المصریة – مصر.
و عاصمى مکى مىگوید:
وکان موتها هی وولدها من عمر المسمى زیدا الأکبر المقتول خطأ بید خالد بن اسلم مولى زوجها عمر رضی الله عنه فی وقت واحد وصلى علیهما ابن عمر قدمه الحسن بن علی.
مرگ امّکلثوم و پسرش از عمر که نام او زید اکبر بود و به دست خالد بن اسم، غلام عمر به اشتباه کشته شد، در یک زمان بود؛ ابن عمر بر آن دو نماز خواند و حسن بن علی ابنعمر را براى نماز جلو فرستاد!
العاصمی المکی، عبد الملک بن حسین بن عبد الملک الشافعی (متوفای1111هـ)، سمط النجوم العوالی فی أنباء الأوائل والتوالی، ج 1، ص 534، تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود- علی محمد معوض، ناشر: دار الکتب العلمیة.
امام حسین علیه السلام:
در عدهاى از روایات نیز تصریح شده است که حسین بن علی علیهما السلام، عبد الله بن عمر را مقدم کرد و اصلاً نامى از امام حسن علیه السلام در روایت برده نشده است.
محمد بن یوسف العبدرى مىنویسد:
وقد قدم الحسین عبد الله بن عمر للصلاة على جنازة أخته أم کلثوم وابنها زید بن عمر قال ابن رشد: وهذا لا حجة فیه إذ یحتمل أنه قدمه لسنه ولإقراره بفضله لا لأنه أحق
حسین، عبد الله بن عمر را براى نماز بر جنازه خواهرش امّکلثوم و فرزندش زید بن عمر جلو فرستاد. ابن رشد گفته است که این کار حسین حجت نیست؛ زیرا شاید او ابن عمر را به خاطر امرى مستحبى و یا به خاطر اعتراف به برترى او مقدم کرده است؛ زیرا ابن عمر سزاوارتر بود!
العبدری، أبو عبد الله محمد بن یوسف بن أبی القاسم (متوفای897هـ)، التاج والإکلیل لمختصر خلیل، ج 2، ص 252، ناشر: دار الفکر - بیروت، الطبعة: الثانیة، 1398م.
در بعضى از روایات اصلا نامى از حسن بن علی (علیهما السلام) و حضور ایشان در نماز بر امّکلثوم برده نشده است و تنها نام حسین بن علی برده شده است!
محمد ضیاء الأعظمى مىگوید:
الشعبی قال: صَلّى ابن عمر على زید بن عمر وأمه أم کلثوم بنت علی، فجعل الرجل مما یلی الإمام والمرأة من خلفه، فصَلَّى علیهما فکبر أربعاً وخلفه ابن الحنفیة، والحسین بن علی، وابن عباس.
شعبى گفته است که ابن عمر، بر زید بن عمر و مادرش امّکلثوم دختر علی نماز خواند؛ او مرد را در جانب خویش و زن را بعد از جنازه مرد قرار داد و بر آن دو نماز خواند و چهار تکبیر گفت.
پشت سر او محمد حنفیه و حسین بن علی و ابن عباس نیز بودند.
الأعظمی، محمد ضیاء الرحمن (متوفای458هـ)، المنة الکبرى شرح وتخریج السنن الصغرى، ج 3، ص 52، ناشر: مکتبة الرشد - السعودیة/ الریاض، الطبعة: الأولى، 1422هـ - 2001م.
از روایت بیهقى نیز استفاده مىشود که امام حسن علیه السلام در تشیع جنازه و نماز حضور نداشته است:
أخبرنا أبو الحسین بن الفضل أنبأ عبد الله بن جعفر ثنا یعقوب بن سفیان ثنا أبو نعیم ثنا رزین بیاع الرمان عن الشعبی قال صلى بن عمر على زید بن عمر وأمه أم کلثوم بنت علی فجعل الرجل مما یلی الإمام والمرأة من خلفه فصلى علیهما أربعا وخلفه بن الحنفیة والحسین بن علی وبن عباس رضی الله عنهما
ابن عمر بر زید بن عمر و مادرش امّکلثوم دختر علی نماز خواند؛ او جنازه مرد را در جانب خویش و جنازه زن را بعد از آن قرار داد؛ و بر آن دو نماز خوانده و چهار تکبیر گفت.
در پشت سر او محمد حنفیه و حسین علی و ابن عباس بودند.
البیهقی، أحمد بن الحسین بن علی بن موسى أبو بکر (متوفای 458هـ)، سنن البیهقی الکبرى، ج 4، ص 38، ح6743، ناشر: مکتبة دار الباز - مکة المکرمة، تحقیق: محمد عبد القادر عطا، 1414 - 1994.
مردم امام جماعت را مقدم کردند!
و بخارى در تاریخ الأوسط مىنویسد:
419 حدثنا محمد بن الصباح ثنا إسماعیل بن زکریا عن رزین البزاز حدثنی الشعبی قال توفى زید بن عمر وأم کلثوم فقدموا عبد الله بن عمر وخلفه الحسن والحسین ومحمد بن الحنفیة وعبد الله بن جعفر.
از شعبى روایت شده است که گفت: زید بن عمر و امّکلثوم از دنیا رفتند؛ مردم عبد الله بن عمر را به عنوان امام جماعت جلو فرستادند؛ و در پشت او حسن و حسین و محمد حنفیه و عبد الله بن جعفر ایستادند.