محور اول: دخترى به نام ام کلثوم وجود نداشته است:

عده‌اى از اندیشه‌وران و محققان شیعى، معتقد هستند که امیر مؤمنان علیه السلام دخترى به غیر از حضرت زینب سلام الله علیها، به نام امّ‌کلثوم از حضرت زهرا سلام الله علیها نداشته است و در حقیقت امّ‌کلثوم، همان حضرت زینب سلام الله علیها است.

کسانى که فرزندان امیر مؤمنان از فاطمه زهرا را پنج نفر؛ یعنى امام حسن، امام حسین، محسن، زینب و امّ‌کلثوم معرفى کرده‌اند، تنها به مضامین روایات نظر داشته‌اند که در آن‌ها گاهى نام زینب آمده و گاهى امّ‌کلثوم. به همین سبب نام هر دو را آورده‌اند؛ غافل از این‌که امّ‌کلثوم کنیه زینب کبرى است؛ چنانچه این مطلب در بسیارى از کتب انساب شیعه ذکر شده است.

کلام عالمان شیعه در تایید این دیدگاه:

رضى الدین حلى از عالمان بزرگ شیعه در قرن هشتم هجرى در باره فرزندان امیر مؤمنان علیه السلام مى‌نویسد:

کان له ( علیه السلام ) سبعة وعشرون ذکرا وأنثى: الحسن، والحسین، وزینب الکبرى المکناة بأم کلثوم من فاطمة بنت رسول الله ( صلى الله علیه وآله )....

تعداد فرزندان علی علیه السلام از دختر و پسر بیست و هفت نفر است. حسن، حسین و زینب کبرى که کنیه وى امّ‌کلثوم است، همگى از فرزندان دخت گرامى رسول خدا صلى الله علیه وآله بوده‌اند.

الحلی، رضى الدین على بن یوسف المطهر، (متوفای705هـ)، العدد القویة لدفع المخاوف الیومیة، ص242، تحقیق: السید مهدى الرجائى، ناشر: مکتبة آیة الله المرعشى ـ قم، الطبعة الأولى، 1408 هـ.

و آیت الله مرعشى در شرح احقاق الحق به نقل از فضل بن روزبهان از عالمان قرن دهم هجرى مى‌نویسد:

ومنهم العلامة فضل الله روزبهان الخنجی الأصفهانی المتوفى سنة 927 فی " وسیلة الخادم إلى المخدوم " در شرح صلوات چهارده معصوم علیهم السلام ( ص 103 ط کتابخانه عمومى آیة الله العظمى نجفى بقم ) قال:... وحضرت امیر المؤمنین على را هفده فرزند بوده وبه روایتى بیست فرزند، امام حسن، دیگر امام حسین، دیگر محسن - درطفلى وفات کرده - دیگر ام کلثوم واین هر چهار از فاطمه بوده‌اند.

المرعشی النجفی، آیة الله السید شهاب الدین (متوفای 1369ش)، شرح إحقاق الحق وإزهاق الباطل، ج 30 ص 172، ناشر: منشورات مکتبة آیة الله العظمى المرعشی النجفی ـ قم.

باقر شریف القرشى، محقق معاصر و از مفاخر شیعه ساکن نجف در این باره مى‌گوید:

لیس لصدیقة الطاهرة بنت غیر السیدة زینب. و أنها تکنّا بأُمّ کلثوم. کما ذکرنا الیه بعض المحققین. و علی ایّ حال فإنّی اذهب بغیر تردد اذ ان الصدیقة الطاهرة الزهراء لیس عندها بنت تسمّی بأُم کلثوم.

صدیقه طاهره، دخترى غیر از حضرت زینب نداشته است و همو کنیه‌اش امّ‌کلثوم بوده است؛ چنانچه برخى از محققین نیز بر این عقیده هستند. به هر حال من بدون تردید عقیده دارم که صدیقه طاهره دخترى به نام امّ‌کلثوم نداشته است.

القرشی، باقر شریف (معاصر)، حیاة سیدة النساء فاطمة الزهرا سلام الله علیها، ص 219.

کلام علمای اهل سنت در تایید این نظر:

برخى از دانشمندان سنى نیز فرزندان حضرت زهرا سلام الله علیها را فقط چهار نفر و یا سه نفر ذکر و هیچ نامى از امّ‌کلثوم نبرده‌اند. صالحى شامى در سبل الهدى و الرشاد مى‌نویسد:

الثانی: فی ولده - رضی الله تعالى عنهم - له من الولد الحسن والحسین ومحسن وزینب الکبرى من فاطمة - رضی الله تعالى عنهم - وله أولاد من غیرها کثیرون.

فرزندان علی رضى الله عنه از فاطمه زهرا؛ حسن، حسین، محسن و زینب کبرى بود و از دیگر زنانش فرزندان زیادى داشت.

الصالحی الشامی، محمد بن یوسف (متوفای942هـ)، سبل الهدى والرشاد فی سیرة خیر العباد، ج 11، ص 288، تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود وعلی محمد معوض، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1414هـ.

و شهاب الدین قلیوبى (متوفای1069هـ) در حاشیه‌اى که بر شرح جلال الدین محلى بر منهاج الطالبین دارد، فرزندان امیر مؤمنان علیه السلام را سه نفر ذکر کرده و از جلال الدین سیوطى نیز همین مطلب را نقل مى‌کند:

قوله: ( والاعتبار بالأب ) أی إلا فی حقه (ص) فإن أولاد بنته فاطمة وهم الحسن والحسین وأولادهما من الذکور ینتسبون إلیه، وهم الأشراف فی عرف مصر وإن کان الشرف أصالة لقبا لکل من أهل البیت، وأما أولاد زینب بنت فاطمة، وکذا أولاد بنات الحسن والحسین وأولادهما من غیرهم، فإنهم ینتسبون إلى آبائهم وإن کان یقال للجمیع أولاده (ص) وذریته.

فائدة: قال الجلال السیوطی رحمه الله لم یعقب من أولاده (ص) إلا فاطمة الزهراء فإنها ولدت من علی رضی الله عنه الحسن والحسین وزینب، وتزوجت زینب هذه بابن عمها عبد الله فولد له منها علی وعون الأکبر وعباس ومحمد وأم کلثوم، وکل ذریة فاطمة یقال لهم أولاده (ص) وذریته لکن لا ینسب إلیه منهم إلا الذکور من أولاد الحسن والحسین خاصة لنصه على ذلک ا ه.

این سخن که فرزند به پدر نسبت داده مى شود، صحیح است؛ مگر در حق رسول خدا (ص)؛ چون فرزندان فاطمه؛ یعنى حسن و حسین و فرزندان پسر این دو به آن حضرت ن سبت داده مى شود که در عرف مردم مصر به آنان اشراف مى‌گویند؛ اگر چه اشراف لقبى است براى هر یک از اهل بیت.

و اما فرزندان زینب دختر فاطمه و همچنین فرزندان دختران حسن و حسین و اولاد این دو که از غیر اهل بیت هستد به پدرانشان نسبت داده مى شوند؛ اگر چه به همه آنان زریه و فرزندان رسول خدا (ص) نیز گفته مى‌شود.

جلال الدین سیوطى گفته است: رسول خدا (ص) فرزندى غیر از فاطمه نداشت،‌ وفاطمه پس از ادواج با علی فرزندانى به نام حسن، حسین و زینب به دنیا آورد،‌ و زینب با پسر عمویش عبد الله ازدواج کرد که از وى فرزندى به نام علی، عون اکبر، عباس، محمد و امّ‌کلثوم داشت. به تمام فرزندان فاطمه، فرزندان رسول خدا (ص) نیز مى گویند؛ ولى فقط فرزندان پسر از اولاد حسن و حسین مى‌گویند به آن حضرت نسبت داده مى شود؛ چون خود پیامبر بر این موضوع تصریح فرموده است.

القلیوبی، شهاب الدین أحمد بن أحمد بن سلامة (متوفای1069هـ)، حاشیة قلیوبی على شرح جلال الدین المحلی على منهاج الطالبین، ج 3، ص 236، تحقیق: مکتب البحوث والدراسات، ناشر: دار الفکر، بیروت، الطبعة: الأولى، 1419هـ - 1998م.

و شیخ محمد خضرى از دانشمندان اهل سنت مصر نیز فرزندان فاطمه زهرا سلام الله علیها را فقط سه نفر مى‌داند:

زواج علی بفاطمة علیهما السلام. وفی هذه السنة تزوج علی بن أبی طالب وعمره إحدى وعشرون سنة بفاطمة بنت رسول الله، وسنها خمس عشرة سنة، وکان منها عقب رسول الله صلى الله علیه وسلم بنوه: الحسن والحسین وزینب.

در سال دوم پس از هجرت، علی که بیست و یک سال داشت با فاطمه که پانزده سال داشت ازدواج کرد و فرزندان رسول خدا؛ یعنى حسن، حسین و زینب نتیجه این ازدواج بودند.

الخضری، الشیخ محمد (متوفای1298هـ)، نور الیقین فی سیرة سید المرسلین، ج 1، ص 111، تحقیق: أحمد محمود خطاب، ناشر: مکتبة الإیمان - المنصورة / مصر، الطبعة: الأولى، 1419هـ - 1999م.

شواهد این دیدگاه:

شواهد بسیارى مى‌توان بر اثبات این نظریه اقامه کرد که به چند شاهد بسنده مى‌کنیم:

1. در هیچ روایت صحیح السندی بین نام ام کلثوم و زینب جمع نشده است:

نخستین شاهد این است که در هیچ روایت صحیح السندى در منابع شیعه، در باره فرزندان فاطمه زهرا سلام الله علیها و ماجراهایى که به ایشان مربوط مى‌شود، نام زینب و امّ‌کلثوم با هم نیامده؛ بلکه تنها یا نام زینب آمده است و یا نام امّ‌کلثوم.

و نیز در هیچ روایت صحیح السندى از روایات شیعیان به این مطلب تصریح نشده است که خلیفه دوم با دختر فاطمه زهرا سلام الله علیها ازدواج کرده باشد؛ بلکه تمام روایات امّ‌کلثوم را دخترى در خانه امام علی معرفى کرده‌اند.

و تنها چیزى که به عنوان مدرک به آن استدلال شده است، اجتهادات و سخنان برخى از علما است که این هم نمى‌تواند براى دیگران حجت باشد.

2. عبد الله بن جعفر با چه کسی ازدواج کرده است:

 اهل سنت با سند‌هاى صحیح نقل کرده‌اند که عبد الله بن جعفر همزمان با یکى از همسران امیر مؤمنان و دختر آن حضرت ازدواج کرده است. در برخى از روایات، نام این دختر امّ‌کلثوم و در برخى دیگر نام او زینب نقل شده است.

محمد بن اسماعیل بخارى مى‌نویسد:

وَجَمَعَ عبد اللَّهِ بن جَعْفَرٍ بین ابْنَةِ عَلِیٍّ وَامْرَأَةِ عَلِیٍّ.

عبد الله بن جعفر با همسر علی و دختر علی همزمان ازدواج کرد.

البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای256هـ)، صحیح البخاری، ج 5، ص 1963، کِتَاب النِّکَاحِ، بَاب ما یَحِلُّ من النِّسَاءِ وما یَحْرُمُ، تحقیق د. مصطفى دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.

در شرح این روایت، برخى از عالمان اهل سنت این دختر را زینب معرفى کرده‌اند:

وجمع عبد الله بن جعفر بین بنت علی وامرأته أما امرأة علی فهی لیلى بنت مسعود وأما بنته فهی زینب.

عبد الله بن جعفر با یکى از همسران علی و دختر او ازدواج کرد. اما همسر او لیلى بنت مسعود و دخترش زینب بود.

العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل (متوفای852هـ)، هدی الساری مقدمة فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج 1، ص 321، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفة - بیروت – 1379هـ.

عده‌اى نیز او را امّ‌کلثوم معرفى کرده‌اند:

حَدَّثَنَا سعید حَدَّثَنَا جَرِیر بن عَبد الحمید عَن قثم مولى آل العباس قال جمع عَبد الله بن جعفر بین لیلى بنت مَسعود النهشلیة وکانت امرأة على وبین أم کلثوم بنت على لفاطمة بنت رسول الله صلى الله علیه وسلم فکانتا امرأتیه.

عبد الله بن جعفر بین لیلى دختر مسعود نهشلى که در زمانى همسر علی بود و بین دخترش امّ‌کلثوم فرزند فاطمه یادگار رسول خدا (ص) جمع کرد و هر دو در یک زمان همسران عبد الله بودند.

الخراسانی، سعید بن منصور (متوفای227هـ)، سنن سعید بن منصور، ج 1، ص 286، ح1011، تحقیق: حبیب الرحمن الأعظمی، ناشر: الدار السلفیة - الهند، الطبعة: الأولى، 1403هـ ـ 1982م .

سند این روایت کاملا صحیح است. ابن حجر پس از نقل این روایت مى‌گوید:

وقال بن سیرین لا بأس به وصله سعید بن منصور عنه بسند صحیح

این حدیث ایرادى ندارد؛ چون سعید بن منصور آن را با سند صحیح نقل کرده است.

العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل (متوفای852 هـ)، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج 9، ص 155، تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفة - بیروت.

و پسر احمد بن حنبل نیز این دختر را امّ‌کلثوم مى‌داند:

کانت عند عبد الله بن جعفر أم کلثوم بنت علی ولیلى بنت مسعود وامرأة علی النهشلیة.

امّ‌کلثوم دختر علی و لیلى دختر مسعود نهشلى که زمانى همسر علی بوده است،‌ همزمان در خانه عبد الله بن جعفر و همسران وى بوده‌اند.

عبد الله بن أحمد بن حنبل (متوفای290 هـ)، مسائل أحمد بن حنبل روایة ابنه عبد الله ج 1، ص 349، تحقیق: زهیر الشاویش، ناشر: المکتب الإسلامی - بیروت، الطبعة: الأولى، 1401هـ ـ 1981م .

و بیهقى نیز در دو کتاب خود نام همسر عبد الله بن جعفر را امّ‌کلثوم آورده است:

جمع عبد الله بن جعفر بین لیلى بنت مسعود والنهشلیة وکانت امرأة علی وبین أم کلثوم بنت علی لفاطمة فکانتا امرأتیه.

عبد الله بن جعفر بین لیلى دختر مسعود نهشلى که پیش از آن همسر علی بود و بین دخترش امّ‌کلثوم فرزند علی از فاطمه جمع کرد و هر دو در یک زمان همسران عبد الله بودند.

البیهقی، أحمد بن الحسین بن علی بن موسى أبو بکر (متوفای458هـ)، معرفة السنن والآثار عن الامام أبی عبد الله محمد بن أدریس الشافعی، ج 5، ص 294، تحقیق: سید کسروی حسن، ناشر: دار الکتب العلمیة ـ بیروت.

البیهقی، أحمد بن الحسین بن علی بن موسى أبو بکر (متوفای458هـ)، سنن البیهقی الکبرى، ج 7، ص 167، ناشر: مکتبة دار الباز - مکة المکرمة، تحقیق: محمد عبد القادر عطا، 1414 - 1994.

پاسخ اهل سنت به این تعارض:

در جمع بین این دو روایت عالمان اهل سنت ـ چون مى‌دانسته‌اند اگر زینب را همان امّ‌کلثوم معرفى کنند، دچار مشکل مى‌شوند ـ توجیه شگفت‌آور و صد البته غیر قابل قبولى کرده‌اند.

با این دو خواهر یکی پس از دیگری ازدواج کرده است:

ابن حجر عسقلانى مى‌نویسد:

ولا تعارض بین الروایتین فی زینب وأم کلثوم لأنه تزوجهما واحدة بعد أخرى مع بقاء لیلى فی عصمته.

منافاتى بین دو روایت نیست که در یکى زینب و در دیگرى‌ام کلثوم آمده است؛ زیرا عبد الله بن جعفر با هر یک پس از دیگرى ازدواج کرد (نه اینکه در زمان واحد با دو خواهر ازدواج کرده باشد).

العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل (متوفای852 هـ)، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج 9، ص 155، تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفة - بیروت.

این سخن دو احتمال بیشتر ندارد، یا در ابتدا با حضرت زینب سلام الله علیها ازدواج کرده است و پس از آن حضرت با امّ‌کلثوم، و یا در ابتدا با امّ‌کلثوم و سپس با حضرت زینب (سلام الله علیها)؛ تفسیر اول، همان پاسخ هایى است که در ادامه از اهل سنت نقل خواهد شد؛‌ اما تفسیر دوم، جداى از تعارض با تصریح عالمان اهل سنت به معنى اول، اشکالات دیگرى نیز دارد.

طبق نظر مشهور اهل سنت، حضرت امّ‌کلثوم، در زمان حیات امام حسن علیه السلام از دنیا رفته است و تا آن زمان به عنوان همسر عبد الله بن جعفر به شمار مى آمده است؛ بنابراین ازدواج عبد الله بن جعفر با حضرت زینب، در زمان امیرمؤمنان ممکن نیست؛ زیرا جمع بین اختین مى شود؛ اما طبق روایات اهل سنت، عبد الله بن جعفر در زمان حیات آن حضرت، همسر حضرت زینب سلام الله علیها بوده است.

 ابوبکر آجرى ذیل نقل ماجراى کشته شدن ابن ملجم مى گوید:

فعجل علیه عبد الله بن جعفر وکانت زینب بنت علی تحته

عبد الله بن جعفر که زینب در آن زمان همسر او بود، به قتل ابن ملجم اقدام کرد.

الآجری، أبی بکر محمد بن الحسین (متوفای360هـ، الشریعة، ج 4، ص 2108، تحقیق الدکتور عبد الله بن عمر بن سلیمان الدمیجی، ناشر: دار الوطن - الریاض / السعودیة، الطبعة: الثانیة، 1420 هـ - 1999 م.

این پاسخ ابن حجر با سخنان دیگر عالمان اهل سنت که گفته‌اند عبد الله بن جعفر پس از طلاق دادن حضرت زینب یا از دنیا رفتن ایشان با امّ‌کلثوم ازدواج کرد، در تعارض است.

 

 

زینب را طلاق داد و با ام کلثوم ازدواج کرد!!!

برخى ادعا کرده‌اند که عبد الله بن جعفر، حضرت زینب سلام الله علیها را طلاق داد و سپس با امّ‌کلثوم ازدواج کرد.

ابن حزم ظاهرى گفته است :

وتزوج أم کلثوم بنت علی بن أبی طالب، بنت بنت رسول الله - صلى الله علیه وسلم - عمر بن الخطاب، فولدت له زیداً لم یعقب، ورقیة؛ ثم خلف علیها بعد عمر - رضی الله عنه - عون بن جعفر بن أبی طالب؛ ثم خلف علیها بعده محمد بن جعفر بن أبی طالب؛ ثم خلف علیها بعده عبد الله بن جعفر ابن أبی طالب، بعد طلاقه لأختها زینب.

عمر با امّ‌کلثوم دختر رسول خدا (ص) ازدواج کرد که نتیجه آن فرزندى به نام زید و رقیه بود. سپس پس از عمر عون بن جعفر بن ابوطالب با وى ازدواج کرد و پس از آن محمد بن جعفر بن ابوطالب و سرانجام عبد الله بن جعفر بن ابوطالب پس از طلاق دادن خواهر امّ‌کلثوم؛ یعنى زینب با وى ازدواج کرد.

إبن حزم الظاهری، علی بن أحمد بن سعید أبو محمد (متوفای456هـ)، جمهرة أنساب العرب، ج 1، ص 38، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1424 هـ ـ 2003م

در حالى که طبق روایات شیعه و سنى عبد الله بن جعفر در زمان حیات امیر مؤمنان با حضرت زینب ازدواج کرده است (یکى از این شواهد روایت ابوبکر آجرى است که در قسمت پیش گذشت) و تا آخر عمر حضرت زینب، یعنى تا پس از شهادت امام حسین علیه السلام (سال 61هـ) همسر عبد الله بوده است.

البته شاید، امّ‌کلثوم دو باره زنده شده باشد و با عبد الله ازدواج کرده باشد!!!.

بیهقى در باره وفات حضرت زینب سلام الله علیها مى نویسد:

فأما زینب فتزوجها عبد الله بن جعفر فماتت عنده

زینب، عبد الله بن جعفر با او ازدواج کرد و تا زنده بود، همسر او بود.

البیهقی، أبی بکر أحمد بن الحسین بن علی (متوفای458هـ)، دلائل النبوة، ج 7، ص 283، طبق برنامه الجامع الکبیر؛

البیهقی، أحمد بن الحسین بن علی بن موسى أبو بکر (متوفای 458هـ)، سنن البیهقی الکبرى، ج 7، ص 70، الرقم 13201، ناشر: مکتبة دار الباز - مکة المکرمة، تحقیق: محمد عبد القادر عطا، 1414 – 1994؛

ابن عساکر الدمشقی الشافعی، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله،(متوفای571هـ)، تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، ج 69، ص 176، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ناشر: دار الفکر - بیروت - 1995.

بنابراین، این ادعا که عبد الله بن جعفر حضرت زینب سلام الله علیها را طلاق داده و سپس با امّ‌کلثوم ازدواج کرده است، صحیح نمى باشد.

پس از وفات زینب با ام کلثوم ازدواج کرد!!!

عینى در عمدة القاری، مشکل را این گونه حل کرده است:

أن ابن جعفر تزوج زینب بنت علی وتزوج معها امرأته لیلى بنت مسعود، وقال ابن سعد: فلما توفیت زینب تزوج بعدها أم کلثوم بنت علی بنت فاطمة، رضی الله تعالى عنهم.

عبد الله بن جعفر با زینب دختر علی و همسرش لیلى ازدواج کرد. ابن سعد مى گوید: هنگامى که زینب از دنیا رفت با امّ‌کلثوم دختر علی و فاطمه ازدواج کرد.

العینی، بدر الدین محمود بن أحمد (متوفای 855هـ)، عمدة القاری شرح صحیح البخاری، ج 20، ص 101، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.

در حالى که طبق روایات اهل سنت و طبق نظر کسانى که امّ‌کلثوم را غیر از زینب مى‌دانند، امّ‌کلثومى که با عمر ازدواج کرده،‌ پیش از حضرت زینب و در زمان حیات امام حسن علیه السلام در مدینه و به همراه فرزندش زید از دنیا رفته است و امام حسن و امام حسین علیهما السلام بر جنازه آن دو نماز خوانده‌اند.

محمد بن حبیب بغدادى در المنمق و ابن عساکر دمشقى در تاریخ مدینة دمشق و صفدى در الوافى فى الوفیات مى‌نویسند:

وقد ذکر بعض أهل العلم أنه وأمه أم کلثوم بنت علی بن أبی طالب رحمة الله علیهم وکانت تحت عبد الله بن جعفر بن أبی طالب علیه مرضاً جمیعاً وثقلاً ونزل بهما وأن رجالاً مشوا بینهما لینظروا أیهما یموت قبل صاحبه فیرث منه الآخر وأنهما قبضا فی ساعة واحدة ولم یدر أیهما قبض قبل صاحبه فلم یتوارثا.

بعضى از اهل علم گفته‌اند که او و مادرش امّ‌کلثوم دختر علی بن ابى طالب (رحمة الله علیهم) بود که در آن زمان همسر عبد الله بن جعفر بود هر دو مریض شده و در یک زمان از دنیا رفتند. عده اى بین خانه آن دو در رفت و آمد بودند تا ببینند که کدامیک پیش از دیگرى مى میرد، تا دیگرى از او ارث ببرد؛ اما آن دو در یک زمان مردند و ندانستند که کدامیک زودتر مرده است و به همین سبب از هم ارث نبردند.

محمد بن سعد در الطبقات الکبرى، سه روایت در این باره نقل مى‌کند:

عن عامر عن بن عمر أنه صلى على أم کلثوم بنت علی وابنها زید وجعله مما یلیه وکبر علیهما أربعا أخبرنا وکیع بن الجراح عن زید بن حبیب عن الشعبی بمثله وزاد فیه وخلفه الحسن والحسین ابنا علی ومحمد بن الحنفیة وعبد الله بن عباس وعبد الله بن جعفر.

أخبرنا عبید الله بن موسى أخبرنا إسرائیل عن جابر عن عامر عن عبد الله بن عمر أنه کبر على زید بن عمر بن الخطاب أربعا وخلفه الحسن والحسین.

عبد الله بن عمر بر امّ‌کلثوم دختر علی و فرزندش زید نماز خواند و چهار تکبیر گفت و نیز روایت دیگرى اضافه بر آن آمده است که حسن،‌ حسین،‌ محمد حنفیه،‌ ابن عباس و عبد الله بن جعفر به امامت عبد الله بن عمر نماز خواندند.

أخبرنا عبید الله بن موسى أخبرنا إسرائیل عن السدی عن عبد الله البهی قال شهدت بن عمر صلى على أم کلثوم وزید بن عمر بن الخطاب فجعل زیدا فیما یلی الإمام وشهد ذلک حسن وحسین.

عبد الله الهبى مى‌گوید: من نماز خواند عبد الله بن عمر را بر امّ‌کلثوم و فرزندش زید دیدم و نیز حسن و حسین شاهد نماز خواندن وى بر آن دو نفر بودند.

الزهری، محمد بن سعد بن منیع أبو عبدالله البصری (متوفای230هـ)، الطبقات الکبرى، ج 8، ص 464، ناشر: دار صادر - بیروت.

ذهبى در تاریخ الإسلام مى‌نویسد که سعید بن عاص که در آن زمان امیر مدینه بود‌، بر جنازه امّ‌کلثوم نماز خوانده است:

وقال حماد بن سلمة، عن عمار بن أبی عمار، إن أم کلثوم وزید بن عمر ماتا فکفنا، وصلى علیهما سعید بن العاص، یعنی إذ کان أمیر المدینة.

و حماد بن سلمه از عمار بن ابى عمار روایت کرده است که ام‌کثوم و زید هر دو مرده و با هم کفن شده و بر آن دو در زمان سعید بن عاص نماز خوانده شد، یعنى هنگامى که سعید بن عاص امیر مدینه بود.

الذهبی، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفای748هـ)، تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، ج 4، ص 138، تحقیق د. عمر عبد السلام تدمرى، ناشر: دار الکتاب العربی - لبنان/ بیروت، الطبعة: الأولى، 1407هـ - 1987م.

در حالى که سعید بن عاص در زمان معاویه امیر مدینه بوده و سال 59هـ از دنیا رفته است.

ذهبى در حوادث این سال مى‌نویسد:

حوادث سنة تسع وخمسین. فیها توفی: سعید بن العاص الأموی، على الصحیح.

بنا به نقل صحیح،‌ سعید بن عاص اموى در سال 59هـ از دنیا رفت.

الذهبی، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفای748هـ)، تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، ج 4، ص 138، تحقیق د. عمر عبد السلام تدمرى، ناشر: دار الکتاب العربی - لبنان/ بیروت، الطبعة: الأولى، 1407هـ - 1987م.

بنابراین، ازدواج با امّ‌کلثوم‌ پس از رحلت حضرت زینب سلام الله علیها که در کربلا نیز حضور داشته است، به معنى زنده شدن دوباره امّ‌کلثوم، پس از ماجراى کربلا است!!!

3. دو خطبه با نام یک نفر:

در باره خطبه حضرت زینب در کوفه و شام، در کتاب‌هاى تاریخى یک خطبه با دو عنوان ذکر شده است «خطبة ام کلثوم بنت علی» و «خطبة زینب بنت علی»؛ یعنى همان خطبه‌اى که براى حضرت زینب نقل شده، دقیقاً عین همان خطبه براى امّ‌کلثوم نیز ذکر شده است.

ابن طیفور از عالمان قرن چهارم در کتاب بلاغات النساء، ابوسعد الآبى در نثر الدرر، و ابن حمدون در التذکرة الحمدونیة، خطبه امّ‌کلثوم را در کوفه این گونه نقل مى‌کنند:

ورأیت أم کلثوم علیها السلام ولم أر خفرة والله أنطق منها کأنما تنطق وتفرغ على لسان أمیر المؤمنین علیه السلام وقد أومأت إلى الناس أن اسکتوا فلما سکنت الأنفاس وهدأت الأجراس قالت أبدأ بحمد الله والصلاة والسلام على جدی أما بعد یا أهل الکوفة یا أهل الختر والخذل إلا فلا رفأت العبرة ولا هدأت الرنة إنما مثلکم کمثل التی نقضت غزلها من بعد قوة أنکاثاً.

امّ‌کلثوم را دیدم و دیگر همانند او سخنورى ندیدم؛ گویا از زبان علی سخن مى‌گفت،‌ به مردم اشاهر کرد تا ساکت شوند و چون ساکت شدند و زنگ‌ها از حرت ایستاد، گفت: سخنم را با ستایش پروردگار و با دورود و سلام بر جدم رسول خدا آغاز مى‌کنم،‌ اى مردم کوفه و اى اهل نیرنگ و خدعه، اشک چشمانتان همیشه جارى باد، و ناله‌های‌اندوه شما هیچ وقت پایان نیابد، مَثَل شما،‌ مَثَل کسى است که رشته خود را پس از محکم شدن از هم مى‌گسست....

أبی الفضل بن أبی طاهر المعروف بابن طیفور (متوفاى380 هـ )، بلاغات النساء، ص 24، ناشر: منشورات مکتبة بصیرتی ـ قم و ص 11 طبق برنامه الجامع الکبیر.

الآبی، أبو سعد منصور بن الحسین (متوفای421هـ)، نثر الدر فی المحاضرات، ج 4، ص 19، تحقیق: خالد عبد الغنی محفوط، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت /لبنان، الطبعة: الأولى، 1424هـ - 2004م؛

ابن حمدون، محمد بن الحسن بن محمد بن علی (متوفای608هـ)، التذکرة الحمدونیة، ج 6، ص 265، تحقیق: إحسان عباس، بکر عباس، ناشر: دار صادر - بیروت،، الطبعة: الأولى، 1996م.

صفوت، أحمد زکی، جمهرة خطب العرب، ج 2، ص 134، ناشر: المکتبة العلمیة - بیروت.

در حالى که شیخ مفید و برخى دیگر از علما، همین خطبه را از زبان حضرت زینب سلام الله علیها نقل کرده‌اند:

ورأیت زینب بنت علی علیهما السلام ولم أر خفرة قط أنطق منها کأنها تفرغ عن لسان أمیر المؤمنین علیه السلام. قال: وقد أومأت إلى الناس أن اسکتوا، فارتدت الأنفاس وسکتت الأصوات فقالت: الحمد لله والصلاة على أبی رسول الله، أما بعد یا أهل الکوفة، ویا أهل الختل والخذل، فلا رقأت العبرة، ولا هدأت الرنة، فما مثلکم إلا " کالتی نقضت غزلها من بعد قوة أنکاثا، تتخذون أیمانکم دخلا بینکم.

زینب دختر علی را دیدم و همانند او سخنورى ندیدم؛...

الشیخ المفید، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبی عبد الله العکبری، البغدادی (متوفای413 هـ)، الأمالی، ص 322، تحقیق الحسین أستاد ولی - علی أکبر الغفاری، ناشر: دار المفید للطباعة والنشر والتوزیع - بیروت، الطبعة: الثانیة، 1414هـ - 1993 م.

همچنین در قضیه منع کودکان اهل بیت از خوردن صدقات کوفیان، برخى از علما آن را براى امّ‌کلثوم و برخى براى حضرت زینب سلام الله علیها نقل کرده‌اند؛ چنانچه شیخ انصارى رضوان الله تعالى علیه در این باره مى‌نویسد:

وقد اشتهر حکایة منع سیدتنا زینب أو أم کلثوم علیهما السلام للسبایا عن أخذ صدقات أهل الکوفة معللتین بکونها صدقة.

داستان ممانعت اسیران از خوردن صدقه اهل کوفه توسط حضرت زینب یا امّ‌کلثوم معروف و مشهور است که چون گرفتن صدقه بر اهل بیت حرام بود، منع مى کردند.

الأنصاری‌، الشیخ مرتضی (متوفای1281 هـ) کتاب الزکاة، ص353، تحقیق: تحقیق: لجنة تحقیق تراث الشیخ الأعظم، ناشر: المؤتمر العالمی بمناسبة الذکرى المئویة الثانیة لمیلاد الشیخ الأنصاری ـ قم، الطبعة: الأولى، 1415 هـ.

4. عزاداری و نوحه خوانی ام کلثوم برای حضرت زهرا سلام الله علیها:

فتال نیشابورى در روضة الواعظین مى‌نویسد:

ثم توفیت صلوات الله علیها وعلى أبیها، وبعلها وبنیها فصاحت أهل المدینة صیحة واحدة واجتمعت نساء بنی هاشم فی دارها، فصرخن صرخة واحدة کادت المدینة ان تزعزع من صراخهن وهن یقلن: یا سیدتاه یا بنت رسول، واقبل الناس مثل عرف الفرس إلى علی " علیه السلام " وهو جالس، والحسن والحسین علیهما السلام بین یدیه یبکیان فبکى الناس لبکائهما، وخرجت أم کلثوم وعلیها برقعة وتجر ذیلها، متجللة برداء علیها تسحبها وهی تقول: یا أبتاه یا رسول الله، الآن حقا فقدناک فقدا لالقاء بعده ابدا واجتمع الناس فجلسوا، وهم یرجون وینظرون ان تخرج الجنازة، فیصلون علیها وخرج أبو ذر فقال: انصرفوا فإن ابنة رسول الله ( صلى الله علیه وآله ) قد أخر اخراجها فی هذه العشیة فقام الناس وانصرفوا.

هنگامى که فاطمه از دنیا رفت، مردم مدینه یکپارچه صداى ناله سر دادند، زنان بنى هاشم در خانه آن حضرت گردآمدند و صداى شیون آنان در همه جا پیچید؛ آن چنان که مدینه از فریاد و ناله آنان به لرزه درآمد و مى‌گفتند: اى سید و سرور ما و اى دختر رسول خدا صلى الله علیه وآله‌.

مردم دسته دسته به نزد علی آمده در حالى که حسن و حسین در جلوى آنحضرت نشسته و گریه مى کردند و مردم نیز از گریه آن دو گریان مى شدند.

امّ‌کلثوم در حالى که روبند بر چهره داشت و چادر عربى برسرش افکنده بود، از خانه بیرون آمد و فریاد مى‌زد: اى جد بزرگوار! و اى رسول خدا! اکنون به حق تو را از دست دادم که هیچگاه دیگر تو را نخواهیم دید،‌ مردم مدینه همه جمع شده بودند و منتظر بودند تا جنازه فاطمه را بیرون بیاورند تا بر وى نماز بخوانند، ابوذر از خانه بیرون آمد و گفت: همه برگردید و متفرق شوید؛ زیرا امشب بدن زهرا دفن نمى شود و به تأخیر افتاد، مردم همه متفرق شدند.

النیسابوری، محمد بن الفتال (متوفای508هـ)، روضة الواعظین، ص 152، تحقیق: تقدیم: السید محمد مهدی السید حسن الخرسان، ناشر: منشورات الرضی قم – إیران

در این روایت چند نکته قابل توجه است:

1. تنها نام حسن، حسین و امّ‌کلثوم به عنوان فرزندان و داغدیدگان حضرت زهرا سلام الله علیها ذکر شده و نامى از حضرت زینب سلام الله علیها که به اتفاق همه بزرگتر از امّ‌کلثوم بوده برده نشده است.

2. امّ‌کلثوم در زمان شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها، طبق نظر مدعیان وجود امّ‌کلثوم که گفته‌اند در واپسین سال‌هاى عمر پیامبر به دنیا آمده، در خوشیبنانه‌ترین حالت، دو سال داشته است. با توجه به این نکته چگونه مى‌توانیم تفاصیل ذکر شده در روایت (از جمله نوحه سرائى و پوشیدن برقع و...) را بر امّ‌کلثوم حمل نماییم. بنابراین تردیدى وجود ندارد که این امّ‌کلثوم همان حضرت زینب سلام الله علیها است.

5. امیر مؤمنان در شب ضربت خوردن، مهمان چه کسی بود؟

روایات متعددى وجود دارد که امیر مؤمنان علیه السلام در ماه رمضان، هر شب در خانه یکى از فرزندانش افطار مى‌کردند. شبى در خانه امام حسن و شبى در خانه امام حسین و شبى در خانه عبد الله بن جعفر (شوهر حضرت زینب). و در شب شهادت نیز طبق تمام نقل‌ها در خانه امّ‌کلثوم بوده است؛ امّ‌کلثوم همسر کدامیک از افراد نام برده شده است؟

شیخ مفید در کتاب شریف الإرشاد مى‌نویسد:

لما دخل شهر رمضان، کان أمیر المؤمنین علیه السلام یتعشى لیلة عند الحسن ولیلة عند الحسین ولیلة عند عبد الله بن جعفر، وکان لا یزید على ثلاث لقم، فقیل له فی لیلة من تلک اللیالی فی ذلک، فقال: " یأتینی أمر الله وأنا خمیص، إنما هی لیلة أو لیلتان " فأصیب علیه السلام فی آخر اللیل.

و چون ماه مبارک رمضان فرارسید، امیر مؤمنان علیه السلام شبى را نزد حسن و شبى را نزد حسین و شبى هم خانه عبد الله بن جعفر (شوهر حضرت زینب سلام الله علیها) مى‌گذراند و بیش از سه لقمه غذا نمى‌خورد، در یکى از شب‌هاى رمضان سؤال شد که چرا غذا کم مى‌خورید؟ فرمود: فرمان خدا (کنایه از مرگ و شهادت) مرادرخواهد یافت و دوست دارم با شکم گرسنه به ملاقات بروم، یک شب یا دو شب بیش باقى نمانده بود که در آخر شب فرقش را با شمشیر شکافتند.

الشیخ المفید، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبی عبد الله العکبری، البغدادی (متوفای413 هـ)، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 1، ص 14، تحقیق: مؤسسة آل البیت علیهم السلام لتحقیق التراث، ناشر: دار المفید للطباعة والنشر والتوزیع - بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة، 1414هـ - 1993 م.

و قطب الدین راوندى مى‌نویسد:

وکان یفطر فی هذا الشهر لیلة عند الحسن، ولیله عند الحسین، ولیلة عند عبد الله ابن جعفر زوج زینب بنته لأجلها، لا یزید على ثلاث لقم، فقیل له فی ذلک، فقال: یأتینی أمر الله وأنا خمیص، إنما هی لیلة أو لیلتان، فأصیب من اللیل. وقد توجه إلى المسجد فی اللیلة التی ضربه الشقی فی آخرها، فصاح الإوز فی وجهه، فطردهن الناس، فقال: دعوهن فإنهن نوائح.

... در پایان آن شبى که فرق علی علیه السلام شکافته شد، آن حضرت به طرف مسجد رفت، پرندگان مقابل وى سروصدا مى‌کردند، مردم مرغابی‌ها را دور کردند، فرمود: رهایشان کنید که آنان بر من نوحه‌گرى مى‌کنند.

الراوندی، قطب الدین (متوفای573هـ)، الخرائج والجرائح، ج 1 ص 201، تحقیق ونشر مؤسسة الإمام المهدی علیه السلام ـ قم، الطبعة: الأولى، 1409هـ.

عالمان اهل سنت نیز همین روایت را به این صورت نقل کرده‌اند:

کان علی لما دخل رمضان یتعشى لیلة عند الحسن ولیلة عند الحسین ولیلة عند أبی جعفر لا یزید علی ثلاث لقم یقول أحب أن یأتینی أمر الله وأنا خمیص.

ماه رمضان که فرا مى‌رسید، علی یک شب را نزد حسن و شبى را نزد حسین و شبى هم نزد عبد الله بن جعفر،(همسر زینب) افطار مى کرد،‌ و بیش از سه لقمه غذا نمى خورد و مى گفت: دوست دارم با شکم گرسنه به دیدار معبودم بشتام.

الجزری، عز الدین بن الأثیر أبی الحسن علی بن محمد (متوفای630هـ)، أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج 4، ص 128، تحقیق عادل أحمد الرفاعی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1417 هـ - 1996 م؛

الجزری، عز الدین بن الأثیر أبی الحسن علی بن محمد (متوفای630هـ) الکامل فی التاریخ، ج 3، ص 254، تحقیق عبد الله القاضی، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة الثانیة، 1415هـ؛

الزمخشری الخوارزمی، أبو القاسم محمود بن عمرو بن أحمد جار الله (متوفاى538هـ) ربیع الأبرار، ج 1، ص 249؛

النویری، شهاب الدین أحمد بن عبد الوهاب (متوفای733هـ)، نهایة الأرب فی فنون الأدب، ج 3، ص 312، تحقیق مفید قمحیة وجماعة، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1424هـ - 2004م.

و از طرف دیگر، طبق عده‌اى از روایات، امیر مؤمنان علیه السلام در آخرین شب، مهمان امّ‌کلثوم سلام الله علیها بوده است:

قالت أم کلثوم بنت أمیر المؤمنین صلوات الله علیه: لما کانت لیلة تسع عشرة من شهر رمضان قدمت إلیه عند إفطاره طبقا فیه قرصان من خبز الشعیر وقصعة فیها لبن وملح جریش.

چون شب نوزدهم رمضان فرا رسید، هنگام افطار سفره‌اى پهن کردم که دو قرص نان جو و ظرفى شیر و مقدار نمک در آن بود.

المجلسی، محمد باقر (متوفای 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 42 ص 276، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسة الوفاء - بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة المصححة، 1403 - 1983 م.

حال چگونه مى‌توان بین این روایات جمع کرد؟ یا باید بگوییم برنامه امیرمؤمنان علی علیه السلام این بوده است که یک شب در خانه حسن و یک شب در خانه حسین و یک شب در خانه زینب و یک شب در خانه امّ‌کلثوم سلام الله علیهم باشد، که منافات با نص روایت مذکور دارد؛ و یا باید خانه امّ‌کلثوم را یکى از این سه خانه به حساب آوریم، که تنها مى‌تواند خانه عبد الله بن جعفر باشد. یعنى همسر عبد الله بن جعفر، زینب سلام الله علیها همان امّ‌کلثوم است.

و نکته دیگر این که اگر امّ‌کلثومى وجود داشته است، چرا امیر مؤمنان شبى را به ایشان اختصاص نداده‌اند؟

6. ام کلثوم بهترین دختر امیر مؤمنان علیه السلام:

قاضى نعمان مغربى، از دانشمندان قرن چهارم شیعه در ضمن نقل روایتى از امیر مؤمنان علیه السلام، امّ‌کلثوم را بهترین دختر آن حضرت معرفى مى‌کند:

قالت: قال علی علیه السلام یوما لابنته أم کلثوم ـ وکانت خیر بناته ـ: یا بنیة ما أرانی إلا أقل ما أصحبک.....

علی علیه السالم روزى به دخترش امّ‌کلثوم که بهترین دخترانش بود، فرمود: دیدار من و تو خیلى کم است....

التمیمی المغربی، أبی حنیفة النعمان بن محمد (متوفای363 هـ)، شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار، ج 2 ص 452، تحقیق: السید محمد الحسینی الجلالی، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامی ـ قم، الطبعة: الثانیة، 1414 هـ.

در حالى که تردیدى وجود ندارد که زینب کبرى، عقیلة الهاشمیة، برترین دختر آن حضرت بوده است.

7. معاویه، از دختر چه کسی خواستگاری کرد؟

طبق نظر اهل سنت، معاویة بن ابوسفیان، از دختر عبد الله بن جعفر براى پسرش یزید خواستگارى کرد؛ اما با دخالت امام حسین علیه السلام نقشه معاویه خنثى شد و امام حسین علیه السلام او را به ازدواج قاسم بن محمد بن جعفر درآورد.

این که این دختر چه کسى است، به دو صورت نقل شده است: 1. امّ‌کلثوم دختر حضرت زینب دختر حضرت زهرا سلام الله علیها؛ 2. زینب دختر امّ‌کلثوم دختر حضرت زهرا سلام الله علیها.

بلاذرى و حموى اعتقاد دارند که این دختر، فرزند حضرت زینب سلام الله علیها از عبد الله بن جعفر بوده:

کتب معاویة إلى مروان وهو على المدینة أن یخطب أم کلثوم بنت عبد الله بن جعفر، وأمها زینب بنت علی. وأمها فاطمة بنت رسول الله صلى الله علیه وسلم، على ابنه یزید.

معاویه، در نامه‌اى به مروان که از طرف او والى مدینه بود،‌ نوشت تا از امّ‌کلثوم دختر عبد الله بن جعفر که مادرش زینب دختر علی و مادرش فاطمه دختر رسول خدا است، براى پسرش یزید خواستگارى نماید.

البلاذری، أحمد بن یحیى بن جابر (متوفای279هـ)، أنساب الأشراف، ج 2، ص 127.

و حموى مى‌نویسد:

وتحدث الزبیریون أن معاویة کتب إلى مروان بن الحکم وهو والی المدینة أما بعد فإن أمیر المؤمنین قد أحب أن یرد الألفة ویسل السخیمة ویصل الرحم فإذا وصل إلیک کتابی فاخطب إلى عبد الله بن جعفر ابنته أم کلثوم على یزید ابن أمیر المؤمنین.

زبیری‌ها نقل کرده‌اند که معاویه به والى مدینه مروان بن حکم نوشت: دوست دارم کینه‌ها و دشمنی‌ها تمام شود و صله رحم تقویت گردد، پس از خواندن نامه نزد عبد الله بن جعفر برو و از دخترش امّ‌کلثوم براى فرزندم یزید خواستگارى کن.

الحموی، أبو عبد الله یاقوت بن عبد الله (متوفای626هـ)، معجم البلدان، ج 1، ص 469، ناشر: دار الفکر – بیروت.

اما برخى دیگر از عالمان اهل سنت، آن را دختر امّ‌کلثوم از عبد الله بن جعفر دانسته‌اند.

أبو الفرج نهروانى از عالمان قرن چهارم مى‌نویسد:

عن أم بکر بنت المسور بن مخرمة قالت سمعت أبی یقول کتب معاویة إلى مروان وهو على المدینة أن یزوج ابنه یزید بن معاویة زینب بنت عبد الله بن جعفر وأمها أم کلثوم بنت علی وأم أم کلثوم فاطمة بنت رسول الله.

دختر مسور بن مخرمه از پدرش نقل کرده است که گفت: معاویه به مروان والى مدینه نامه‌اى نوشت تا از دختر عبد الله بن جعفر به نام زینب که مادرش امّ‌کلثوم دختر علی و فاطمه دخت گرامى رسول خدا (ص) بود، خواستگارى نماید.

النهروانی، أبو الفرج المعافى بن زکریا (متوفای390هـ) الجلیس الصالح والأنیس الناصح، ج 1، ص 66.

ابن عساکر دمشقى نیز همین مطلب را نقل کرده است:

ابن عساکر الدمشقی الشافعی، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله،(متوفای571هـ)، تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، ج 57، ص 245، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ناشر: دار الفکر - بیروت - 1995.

8. در شام چه کسی دفن شده است:

در رحلة ابن بطوطة (متوفای779هـ) در هنگام سفر به شام به جاى زیارت قبر زینب بنت علی مى‌گوید قبر امّ‌کلثوم دختر علی در نزدیکى دمشق و...

وبقریة قبلی البلد وعلى فرصخ منها مشهد أم کلثوم بنت علی بن أبی طالب من فاطمة علیهم السلام ویقال أن اسمها زینب وکناها النبی صلى الله علیه وسلم أم کلثوم لشبهها بخالتها أم کلثوم بنت الرسول....

در نزدیکى شهر و یک فرسخ مانده به آن، بارگاه امّ‌کلثوم دختر علی بن أبى طالب از فاطمه علیهم السلام قرار دارد، برخى گفته‌اند که اسم او زینب بوده و چون شباهت به خاله آن حضرت داشته، رسول خدا (ص) کنیه او را امّ‌کلثوم نهاده است.

ابن بطوطة، محمد بن عبد الله بن محمد اللواتی أبو عبد الله (متوفای779 هـ)، تحفة النظار فی غرائب الأمصار وعجائب الأسفار (مشهور به رحلة ابن بطوطة )، ج 1، ص 113، تحقیق: د. علی المنتصر الکتانی، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: الرابعة، 1405هـ.

از سخن ابن بطوطه به این نتیجه مى‌رسیم که این مدفن متعلق به امّ‌کلثوم است و امّ‌کلثوم همان حضرت زینب سلام الله علیها است که رسول خدا این کنیه را به خاطر شباهت به دخترش به او داده است. و نمى‌تواند امّ‌کلثوم دختر حضرت زهرا باشد؛ چرا که طبق نظر افرادى که امّ‌کلثوم را غیر از حضرت زینب مى‌دانند، امّ‌کلثوم در مدینه دفن شده نه در شام.

حموى در معجم البلدان نیز این بارگاه را متعلق به امّ‌کلثوم مى‌داند:

راویة بکسر الواو ویاء مثناة من تحت مفتوحة بلفظ راویة الماء قریة من غوطة دمشق بها قبر أم کلثوم.

قبر امّ‌کلثوم در راویه دمشق است.

الحموی، أبو عبد الله یاقوت بن عبد الله (متوفای626هـ)، معجم البلدان، ج 3، ص 20، ناشر: دار الفکر – بیروت.

ابن جبیر اندلسى نیز در سفرنامه خود، آن را مدفن امّ‌کلثوم مى‌داند:

ومن مشاهد أهل البیت رضى الله عنهم مشهد أم کلثوم ابنة علی بن أبی طالب رضى الله عنهما ویقال لها زینب الصغرى وأم کلثوم کنیة اوقعها علیها النبی صلى الله علیه وسلم لشبهها بابنته أم کلثوم رضى الله عنها والله اعلم بذلک ومشهدها الکریم بقریة قبلی البلد تعرف براویة على مقدار فرسخ وعلیه مسجدکبیر وخارجة مساکن وله اوقاف وأهل هذه الجهات یعرفونه بقبر الست أم کلثوم مشینا الیه وبتنا به وتبرکنا برؤیته نفعنا الله بذلک.

از زیارتگاه‌هاى اهل بیت (ع) محل دفن امّ‌کلثوم دختر علی علیه السالم است که بر او زینب صغرى مى‌گویند و امّ‌کلثوم کنیه‌اى است که رسول خدا به او داده است؛ چون به دخترش امّ‌کلثوم شباهت داشته است. این زیارتگاه در روستاى یک فرسخى دمشق است که مسجدى بزرگ و موقوفاتى دارد،‌ من آن جا را زیارت کرده و شبى آن جا ماندم.

الکنانی الأندلسی، أبی الحسین محمد بن أحمد بن جبیر (متوفای614هـ)، رحلة ابن جبیر، ج 1، ص 196، تحقیق: تقدیم / الدکتور محمد مصطفى زیادة، ناشر: دار الکتاب اللبنانی / دار الکتاب المصری - بیروت / القاهرة.

و عبد الرزاق بیطار، از عالمان قرن چهاردهم، تصریح مى‌کند که امّ‌کلثوم همان حضرت زینب و این مدفن مربوط به آن حضرت است:

راویة، وهی قریة من جهة الشرق إلى القبلة من الشام، بینها وبین الشام نحو ثلاثة أمیال، وقد دفن فی هذه القریة السیدة زینب أم کلثوم بنت الإمام علی بن أبی طالب، أمها فاطمة الزهراء بنت رسول الله.

روایه، در سمت قبله و شرق شام روستاى است که سه مایل با شام فاصله دارد. در این روستا زینب دختر علی بن ابوطالب و فاطمه زهرا که کنیه‌اش امّ‌کلثوم است، دفن شده است.

البیطار، عبد الرزاق بن حسن بن إبراهیم (متوفای1335هـ)، حلیة البشر فی تاریخ القرن الثالث عشر، ج 2، ص 50.

در تاریخ مدینه دمشق نیز وى را امّ‌کلثوم مى‌خواند؛ اما مى‌گوید نمى‌دانم این دختر کدام امّ‌کلثوم است؛ زیرا امّ‌کلثوم دختر علی همسر عمر در مدینه مرده است:

مسجد راویة مستجد على قبر أم کلثوم وأم کلثوم هذه لیست بنت رسول الله صلى الله علیه وسلم التی کانت عند عثمان لأن تلک ماتت فی حیاة النبی صلى الله علیه وسلم ودفنت بالمدینة ولا هی أم کلثوم بنت علی من فاطمة التی تزوجها عمر بن الخطاب رضی الله تعالى عنه لأنها ماتت هی وابنها زید بن عمر بالمدینة فی یوم واحد ودفنا بالبقیع....

مسجد راویه، مسجدى است تازه تأسیس و تجدید بنا شده بر قبر امّ‌کلثوم،‌ و این امّ‌کلثوم دختر رسول خدا (ص) که همسر عثمان بوده نیست؛ چون او در زمانى زندگى پیامبر از دنیا رفت و در مدینه دفن شد،‌ و نیز دختر علی از فاطمه که همسر عمر بود نیز نیست؛ زیرا او با فرزندش زید در یک روز از دنیا رفتند که در بقیع دفن شده‌اند.

ابن عساکر الدمشقی الشافعی، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله،(متوفای571هـ)، تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، ج 2، ص 309، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ناشر: دار الفکر - بیروت - 1995.

بهترین راه حل این است که امّ‌کلثوم همان حضرت زینب باشد.

9. چه کسانی از زنان اهل بیت، در کربلا اسیر شدند:

قاضى نعمان مغربى در شرح الأخبار، نام تمام اسیران کربلا را نقل مى‌کند؛ اما در میان آن‌ها نامى از حضرت زینب سلام الله علیها نمى‌برد:

والذین أسروا منهم بعد من قتل منهم یومئذ: علی بن الحسین علیه السلام وکان علیلا دنفا... ومن النساء أم کلثوم بنت علی بن أبی طالب. وأم الحسن بنت علی بن أبی طالب. وفاطمة. وسکینة ابنتا الحسین بن علی.

افرادى که در روز عاشورا به اسارت گرفته شدند، یکى از آنان علی بن حسین علیه السلام است که بیمار بود و از زنان امّ‌کلثوم دختر علی بن أبى طالب است و امّ‌حسن دختر علی بن ابوطالب و فاطمه و سکینه دختران حسین بن علی علیه السالم بوده‌اند.

التمیمی المغربی، أبی حنیفة النعمان بن محمد (متوفای363 هـ)، شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار، ج 3 ص 198، تحقیق: السید محمد الحسینی الجلالی، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامی ـ قم، الطبعة: الثانیة، 1414 هـ .

با توجه به کنیه حضرت زینب که امّ‌کلثوم بوده، به احتمال زیاد، مقصود از امّ‌کلثوم همان حضرت زینب باشد؛ چرا که به اتفاق همگان حضرت زینب در کربلا حضور داشته است و وجود امّ‌کلثوم دختر دیگر امیر مؤمنان علیه السلام جاى تردید دارد.

10. میراث فاطمه، فقط به ام کلثوم رسید:

علامه مجلسى رضوان الله علیه به نقل از مصباح الأنوار مى‌نویسد:

عن أبی عبد الله، عن آبائه قال: إن فاطمة علیها السلام لما احتضرت أوصت علیا علیه السلام فقالت: إذا أنت مت فتول أنت غسلی، وجهزنی وصل على وأنزلنی قبری، وألحدنی وسو التراب على واجلس عند رأسی قبالة وجهی فأکثر من تلاوة القرآن والدعاء، فإنها ساعة یحتاج المیت فیها إلى انس الاحیاء وأنا أستودعک الله تعالى وأوصیک فی ولدی خیرا ثم ضمت إلیها أم کلثوم فقالت له: إذا بلغت فلها ما فی المنزل ثم الله لها.

فاطمه سلام الله علیها در لحظه احتضار به علی علیه السلام فرمود: وقت از دنیا رفتم، خودت غسل مرا به عهده بگیر، کفن بر من بپوشان، بر پیکرم نماز بخوان، مرا در قبر قرار ده، سنگ لحد را بگذار، خاک روى بدم بریز، بالاى سرم بنشین و قرآن و دعا زیاد بخوان؛ چون در آن لحظه میت به همنشین زندگان بسیار محتاج است. و تو را اى علی به خدا مى‌سپارم و سفارش مى‌کنم که به فرزندانم خوبى کن. سپس فاطمه، امّ‌کلثوم را به خودش چسپاند و فرمود: هنگامى که این دخترم به سن رشد و بلوغ رسید، وسائل منزل مال او است و او را به خدا مى‌سپارم.

المجلسی، محمد باقر (متوفای 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 79 ص 27، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسة الوفاء - بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة المصححة، 1403 - 1983م.

طبق متن روایت، وسائل خانه حضرت زهرا سلام الله علیها فقط به امّ‌کلثوم رسیده است؛ حال چگونه مى‌توان آن را طبق نظر افرادى که امّ‌کلثوم و زینب را دو نفر مى‌دانند، توجیه کرد؛ با این که طبق نظر آن‌ها حضرت زینب از امّ‌کلثوم بزرگتر بوده است.

11. ازدواج عمر با حضرت زینب (س)!!!

برخى از عالمان اهل سنت تصریح کرده‌اند که خلیفه دوم با حضرت زینب سلام الله علیها ازدواج کرده است!!!.

عبد الحى کتانى مى‌نویسد:

ذکر الشیخ المختار الکنتی فی الاجوبة المهمة نقلا عن الحافظ الدمیری اعظم صداق بلغنا خبره صداق عمر لما تزوج زینب بنت علی فانه أصدقها اربعین الف دینار فقیل له فی ذلک فقال والله ما فی رغبة إلى النساء ولاکنی سمعت رسول الله صلى الله علیه وسلم یقول کل سبب ونسب ینقطع یوم القیامة الا سببی ونسبی فأردت تاکید النسب بینی وبینه صلى الله علیه وسلم فأردت أن أتزوج ابنته کما تزوج ابنتی وأعطیت هذا المال العریض اکراما لمصاهرتی ایاه صلى الله علیه وسلم. منها هذا مع کون عمر نهى عن المغالات فی المهر.

مختار کنتى به نقل از دمیرى مى‌نویسد: بزرگترین مهریه‌اى که تاکنون شنیده‌ایم،‌ مهریه‌اى بود که عمر براى ازدواج با زینب دختر علی قرار داد،‌ مبلغ این مهریه عبارت بود از چهل هزار دینار . وهنگامى که از این مهریه سنگین از وى سؤال شد گفت: من میلى به زنان ندارم؛‌ ولى از رسول خدا شنیدم که فرمود: تمام نسب‌ها و سبب‌ها در قیامت قطع مى‌شود؛ مگر سبب و نسبت داشتن با من؛ بنابراین دوست داشتم تا نسبت بین من و رسول خدا محکم و استوار بماند و لذا با دختر وى همانگونه که با دختر من ازدواج کرد،‌ ازدواج نمودم و این مهریه سنگین را هم به جهت دامادى رسول خدا به عهده گرفتم.

الکتانی، الشیخ عبد الحی (متوفای1382هـ)، نظام الحکومة النبویة المسمى التراتیب الإدرایة، ج 2، ص 405، ناشر: دار الکتاب العربی – بیروت.

این نیز نشان مى‌دهد که امّ‌کلثوم و حضرت زینب سلام الله علیها یک نفر بوده‌اند و با توجه به این که مى‌دانیم حضرت زینب سلام الله علیها با خلیفه دوم ازدواج نکرده‌است‌، نتیجه مى‌گیریم که اصل ازدواج خلیفه با دختر امیر مؤمنان علیه السلام افسانه‌اى بیش نیست.

12. ام کلثوم در کربلا حضور داشت:

افرادى که امّ‌کلثوم را غیر از حضرت زینب سلام الله علیها مى‌دانند، معتقدند که امّ‌کلثوم در زمان امام حسن علیه السلام در مدینه از دنیا رفته و در بقیع به خاک سپرده شده است؛ اما طبق برخى از مدارک موجود در کتاب‌هاى اهل سنت، امّ‌کلثوم در قضیه کربلا نیز حضور داشته است.

چنانچه از خطبه امّ‌کلثوم در کوفه به نقل از بلاغات النساء آمده بود:

قالت أبدأ بحمد الله والصلاة والسلام على جدی أما بعد یا أهل الکوفة...

چنین گفت که: با ستایش خدا آغاز به سخن مى کنم و درود و سلام بر جدّ خویش مى‌فرستم. اى اهل کوفه!...

أبی الفضل بن أبی طاهر المعروف بابن طیفور (متوفاى380 هـ )، بلاغات النساء، ص 24، ناشر: منشورات مکتبة بصیرتی ـ قم و ص 11، طبق برنامه الجامع الکبیر.

و جمال الدین بغدادى از عالمان قرن ششم اهل سنت در بستان الواعظین مى‌نویسد:

فظللن ورأس الحسین بینهن مصلوب تسع ساعات من النهار وإن أم کلثوم رفعت رأسها فرأت رأس الحسین فبکت وقالت یا جداه ترید رسول الله صلى الله علیه وسلم هذا رأس حبیبک الحسین مصلوب.

سر مبارک امام حسین علیه السلام را حدود 9 ساعت در برابر اسیران بالاى نیزه قرار دادند، امّ‌کلثوم به بالا نگاه کرد، سر پدر را در برابر آفتاب بالاى نى مشاهده کرد عرضه داشت: اى جد بزرگوار و اى رسول خدا (ص) این سر محبوبت حسین است که بالاى نى قرار دارد.

البغدادی، جمال الدین أبو الفرج عبد الرحمن بن أبی الحسن علی بن محمد (متوفای597هـ)، بستان الواعظین وریاض السامعین، ج 1، ص 264، تحقیق: أیمن البحیری، ناشر: مؤسسة الکتب الثقافیة - بیروت، الطبعة: الثانیة، 1419هـ ـ 1998م.

در این روایات، امّ‌کلثوم، رسول خدا (ص)‌ را جد خویش معرفى مى‌کند؛ و اگر قبول کنیم که طبق نظر مشهور اهل سنت،‌ امّ‌کلثوم در زمان حیات امام حسن و امام حسین علیهما السلام، از دنیا رفته است،‌ این روایات هیچگونه توجیهى جز حمل امّ‌کلثوم، بر حضرت زینب علیها السلام ندارد.

نتیجه:

با توجه به شواهدى که ذکر شد، دخترى به نام امّ‌کلثوم از حضرت زهرا سلام الله علیها، جاى تردید دارد؛ بلکه مى‌توان گفت که امّ‌کلثوم همان حضرت زینب سلام الله علیها است. هنگامى که امّ‌کلثوم و حضرت زینب یک نفر شدند، اصل ازدواج با عمر منتفى مى‌شود؛ زیرا همه مى‌دانند که عبد الله بن جعفر همسر آن حضرت بوده است و نه کسى دیگر.

منکرین ازدواج در اهل بیت به اقرار علمای اهل سنت:

از عبارت برخى از عالمان اهل سنت استفاده مى‌شود که در میان اهل بیت و سادات نیز کسانى بوده‌اند که این ازدواج را منکر شده‌اند.

ابن حجر هیثمى پس از نقل روایتى در باره ازدواج با سند ضعیف از اهل بیت علیهم السلام در الصواعق المحرقه مى‌نویسد:

وفی روایة أخرجها البیهقی والدارقطنی بسند رجاله من أکابر أهل البیت أن علیا عزل بناته لولد أخیه جعفر فلقیه عمر رضی الله تعالى عنهما فقال له یا أبا الحسن أنکحنی ابنتک أم کلثوم بنت فاطمة بنت رسول الله صلى الله علیه وسلم فقال قد حبستها لولد أخی جعفر فقال عمر إنه والله ما على وجه الأرض من یرصد من حسن صحبتها ما أرصد فأنکحنی یا أبا الحسن فقال قد أنکحتکها فعاد عمر إلى مجلسه بالروضة مجلس المهاجرین والأنصار فقال رفئونی قالوا بمن یا أمیر المؤمنین قال بأم کلثوم بنت علی وأخذ یحدث أنه سمع رسول الله صلى الله علیه وسلم یقول ( کل صهر أو سبب أو نسب ینقطع یوم القیامة إلا صهری وسببی ونسبی ) وأنه کان لی صحبة فأحببت أن یکون لی معها سبب

وبهذا الحدیث المروی من طریقة أهل البیت یزداد التعجب من إنکار جماعة من جهلة أهل البیت فی أزمنتنا تزویج عمر بأم کلثوم؛ لکن لا عجب لأن أولئک لم یخالطوا العلماء ومع ذلک استولى على عقولهم جهلة الروافض فأدخلوا فیها ذلک فقلدوهم فیه وما دروا أنه عین الکذب ومکابرة للحس إذ من مارس العلم وطالع کتب الأخبار والسنن علم ضرورة أن علیا زوجها له وأن إنکار ذلک جهل وعناد ومکابرة للحس وخبال فی العقل وفساد فی الدین.

در روایتى که آن را بیهقى و دارقطنى با سندى که راویان آن از بزرگان اهل بیت هستند، چنین آمده است که علی دختران خویش را براى ازدواج با فرزندان جعفر نگاه داشته بود؛ عمر او را در راه دیده و گفت: اى اباالحسن، دخترت امّ‌کلثوم از فاطمه دختر رسول خدا (ص) را به ازدواج من در آور؛ او فرمود: من دختران خود را براى ازدواج با فرزندان برادرم جعفر نگاه داشته ام؛ عمر در پاسخ گفت: قسم به خداوند بر روى زمین کسى نیست که قصد داشته باشد مانند من با او به بهترین وجه زندگى کند؛ او را به ازدواج من در آور.

علی گفت: او را به ازدواج تو در آوردم؛ عمر به مسجد پیامبر بازگشته و گفت: به من تبریک ازدواج بگویید؛ گفتند با چه کسى ازدواج کرده ای؟

در پاسخ گفت: با امّ‌کلثوم دختر علی و سپس چنین گفت که از پیامبر (ص) شنیده است که فرمود «هر سبب و نسبى در روز قیامت قطع مى گردد، جز سبب و نسب من» و گفته بود که من از اصحاب پیامبر بودم، دوست داشتم که ارتباط سببى نیز داشته باشم!!!

و با این روایت که از طریق اهل بیت نقل شده است،‌ تعجب ما از انکار ازدواج عمر با امّ‌کلثوم توسط جماعتى از اهل بیت در زمان ما، بیشتر مى شود؛ اما جاى تعجبى ندارد؛ زیرا آن‌ها با علما معاشرت نداشته و نادانى رافضه بر عقل آن‌ها مستولى شده است و در عقل خویش نادانى را وارد کرده‌اند؛ و به همین سبب در این مورد از روافض تقلید نموده و نمى دانند که سخن روافض در این زمینه دروغ محض و انکار حسیات است!!! زیرا کسى که ممارست با علوم داشته و کتاب‌هاى اخبار و سنن را مطالعه کند، علم ضرورى پیدا مى کند که علی امّ‌کلثوم را به ازدواج عمر در آورده است و انکار این مطلب نادانى ، عناد ، انکار بدیهیات و نیز بیمارى عقلى و فساد در دین است!!!

الهیثمی، أبو العباس أحمد بن محمد بن علی ابن حجر (متوفای973هـ، الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة، ج 2، ص 456، تحقیق عبد الرحمن بن عبد الله الترکی - کامل محمد الخراط، ناشر: مؤسسة الرسالة - لبنان، الطبعة: الأولى، 1417هـ - 1997م.

جالب اینجاست که با وجود ادعاى ابن حجر، چنین روایت با چنین مضمونى را نه بیهقى و نه دارقطنى نقل نکرده‌اند!!! تنها روایتى که پیدا شد، روایتى است که در سیره ابن اسحاق با یک سند و در سنن دارقطنى با دو سند مرسل آمده (که یکى از آن‌ها را از سیره ابن اسحاق گرفته است) و آن نیز با این متن اختلاف‌هاى فراوان دارد!!!

13171 أخبرنا أبو عبد الله الحافظ ثنا الحسن بن یعقوب وإبراهیم بن عصمة قالا ثنا السری بن خزیمة ثنا معلى بن أسد ثنا وهیب بن خالد عن جعفر بن محمد عن أبیه عن علی بن الحسین ح وأخبرنا أبو عبد الله الحافظ ثنا أبو العباس محمد بن یعقوب ثنا أحمد بن عبد الجبار ثنا یونس بن بکیر عن بن إسحاق حدثنی أبو جعفر عن أبیه علی بن الحسین قال لما تزوج عمر بن الخطاب رضی الله عنه أم کلثوم بنت علی رضی الله عنهم أتى مجلسا فی مسجد رسول الله صلى الله علیه وسلم بین القبر والمنبر للمهاجرین لم یکن یجلس فیه غیرهم فدعوا له بالبرکة فقال أما والله ما دعانی إلى تزویجها إلا أنی سمعت رسول الله صلى الله علیه وسلم یقول کل سبب ونسب منقطع یوم القیامة إلا ما کان من سببی ونسبی لفظ حدیث بن إسحاق وهو مرسل حسن

هنگامى که عمر بن خطاب با امّ‌کلثوم دختر علی ازدواج کرد، به جلسه مهاجرین در مسجد رسول خدا (ص) بین قبر و منبر آمده و آن‌ها براى او دعا به برکت کردند.

عمر گفت: قسم به خدا من را به ازدواج او مایل نکرد، مگر اینکه از پیامبر (ص)‌ شنیدم که مى گفت هر سبب و نسبى در روز قیامت قطع مى شود مگر سبب و نسب من.

این روایت متن روایت ابن اسحاق است و مرسلى نیکو است!!!

البیهقی، أحمد بن الحسین بن علی بن موسى أبو بکر (متوفای 458هـ)، سنن البیهقی الکبرى، ج 7، ص 63، ناشر: مکتبة دار الباز - مکة المکرمة، تحقیق: محمد عبد القادر عطا، 1414 - 1994.

شگفت‌آور است که ابن حجر، مرسل بودن روایت را ندیده و تنها و تنها به این علت که در سند روایت، نام ائمه شیعه آمده است، مى گوید چرا اهل بیتى که منکر این ازدواج هستند، نظر اهل سنت را قبول نمى کنند!!! و ایشان را متهم به نادانى مى کند، با اینکه قبول چنین روایتى عین نادانى است.

ما نیز از این همه توهین ابن حجر نسبت به منکرین ازدواج، تعجب نمى‌کنیم؛ چرا که او در مکتبى رشد یافته است که از اهل بیت علیهم السلام و آموزه‌هاى آن‌ها سودى نبرده‌اند.

خود همین توهین‌ها نشان‌دهنده آن است که اصل ازدواج دروغ و سخن منکرین حقیقت داشته باشد؛ چرا که اگر ابن حجر از نظریه خود مطمئن بود، هرگز به توهین و جسارت به طرف مقابل پناه نمى‌آورد و با دلیل و مدرک نظر مخالف را رد مى‌کرد.

آن چه از کلام او استفاده مى‌شود، این است که در میان اهل بیت کسانى بوده‌اند که این ازدواج را قبول نداشته‌اند و همین براى ما مهم است.