توسل از دیدگاه قرآن؛ سنت، صحابه
یکی از مطالبی که دست آویز وهابیها قرار گرفته و توسط آن هجمۀ شدیدی بر علیه شیعیان و پیروان اهل بیت علیهم السلام دارند، و این مسأله را مستمسک قرار دادهاند برای مشرک دانستن شیعیان و به دنبال آن محدور الدم دانستن آنها و واجب القتل دانستن آنها ، این است که میگویند : شیعیان معتقد به توسل هستند . با توجه به اهمیت این مطلب و با توجه به گسترش هجمۀ وسیع آنها در این روزها ، میخواهیم در قدم اول این مسأله را از دیدگاه قرآن بررسی کنیم؟ .
در رابطه با توسل از منظر قرآن
این که مسأله توسل به پیامبر گرامی یا به پیامبران ، یک امری است که ریشه در قرآن مجید و کتاب الهی دارد و خدای جلت عظمته مشروعیت توسل را برای همگان تثبیت کرده است؛
آیه دلیل این مطلب :
در سورۀ نساء (آیۀ 64) صراحت دارد و از محکمات قرآن است که میفرماید :
« وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا »
{آنان که نسبت به خود ظلم کردهاند ،استغفار کنند و از پیامبر اسلام بخواهند که او از خداوند برای آنها طلب مغفرت کند }.
یعنی متوسل به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بشوند و به واسطۀ نبی مکرم ، از خدای عالم برای گناهان طلب بخشش کنند .
آیه دوم :
همچنین در سورۀ یوسف ، خیلی صریحتر از این ، فرزندان حضرت یعقوب میگویند :
یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ . یوسف / آیه 97
پدر جان ! برای ما از خداوند طلب مغفرت کن
نکته مهم :
چه فرقی است میان این و این که شیعه میگوید :
یا « رسول الله اشفع لنا عند الله »
« یا امیر المؤمنین اشفع لنا عند الله .»
هیچ تفاوتی ندارد .
و خدای عالم از قول حضرت یعقوب نقل میکند که :
قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ . یوسف / 98 .
البته آیات متعدد دیگری هم هست ؛ ولی من به همین دو آیه اکتفاء میکنم .
سؤال :
وهابیون معاصر ، به هر حال این آیات را شنیدهاند ، چه توجیهی نسبت به این آیات دارند و اینها را چگونه تفسیر میکنند؟
جواب : یکی از علما نقل می کندکه بنده خودم در خود عربستان در جلساتی که با وهابیون داشتهام ، یا با بعضی از وهابیون داخل ایران که از طریق اینترنت دو سه ماه مشغول بحث و مناظره داشتیم و همچنین کتابی که اخیراً در رابطه با توسل در استان سیستان و بلوچستان نوشته شده است ، دیدم همگی در توجیه این دو آیه ، این عبارت را دارند : مثلاً در رابطه با منافقین در(آیه64) سورۀ نساء ، میگویند ، این منافقین در حق پیامبر ظلم کرده بودند ، جنایت کرده بودند ، خدای عالم به آْنها میگوید که شما بروید از پیامبر عذر خواهی کنید و در قضیۀ حضرت یعقوب هم ، چون فرزندان حضرت یعقوب در حق پدر ظلم کرده بودند ، در حقیقت این آیات نشان میدهد به پوزش و تقاضای بخشش از برادران یوسف نسبت به یعقوب و منافقین نسبت به پیامبر؛
بنده جواب دادم که اگر چنانچه واقعاً قضیۀ (آیۀ 64) سؤر نساء مربوط به غذر خواهی منافقین از پیامبر است ، باید به جای « وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ » بگوید ، غفر لهم الرسول . پیامبر گناهان آنان را ببخشد . در حالی که میگوید : پیامبر از خدای عالم بخواهد که خداوند گناهان آنان را ببخشد . یعنی گناهی است بین مردم و خدای عالم .
البته نزول آیه در بارۀ منافقین ، دلیل نمیشود که ما پیام آیه را منحصر به منافقین بدانیم . و لذا شما میدانید که تمام فقهای اهل سنت ، این آیه شریفه را در آداب زیارت نبی مکرم آوردهاند . میگویند هر مسلمانی که میآید کنار قبر پیامبر ، این آیه را بخواند و بگوید : یا رسول الله ! خدای عالم در قرآن این طوری فرموده است :
وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا .
من گناه کردهام و آمدهام پیش تو و از تو میخواهم که از خدای عالم برای من طلب مغفرت کنی . پس معلوم میشود که این آیه فقط مربوط به منافقین نیست .
و اضافه بر این که اگر مختص به منافقین بود ، به جای « استغفر » باید « و غفر » میآمد . و همچنین برادران حضرت یوسف میگوید :
از خدا طلب مغفرت کن .
اگر عذر خواهی بود ، باید میگفتند :
«یا ابانا اغفر لنا . نه استغفرلنا ؛»
پدر جان ! گناه ما را ببخش .
یعنی این آقایان وهابی ، یک توجیهی میکنند که کاملا با سیاق ، نص و صریح آیه منافات و تضاد دارد .
مراد ازو سیله در این آیه مبارکه :
آیۀ 35 سورۀ مائده :
« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ وَجَاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ .»
کلام وهابیها :
باتوجه به کلام مفتی اعظم عربستان سعودی ، جناب عبد العزیز آل شیخ ، ایشان با توجه به روایاتی که از عایشه نقل کردهاند ، میگویند که مراد از وسیله ، عبارت از عمل صالح است . در آنجا آقایان توجیه میکنند و حال آنکه این توجیه کاملاً اشتباه است . ما روایات متعدد داریم بر این که مراد از وسیله اعم از عمل صالح و واسطه قرار دادن پیامبر و افراد صالح است . حتی در رابطه با قضیۀ آقای ابن عباس که جناب عمر وقتی متوسل به او شد ، تعبیری دارد :
« واتخذوه وسیلة الی الله عز و جل فیما نزل بکم »
عمر در قضیۀ استسقاء به مردم خطاب کرد : حضرت عباس عموی پیامبر را وسیله بین خود و خدا قرار دهید .
این روایت را جناب حاکم نیشابوری ، در المستدرک ، ج 3 ، ص334 نقل میکند و ابن حجر عسقلانی هم در کتاب فتح الباری ، ج2 ، ص47 نقل میکند .
ولی ما معمولا در این قضایا ، به این آیه تمسک نمیکنیم ؛ چون راه گریزه در آنجا بیش از دو آیۀ دیگر است .
اگر وهابیها قبول دارند که وسیله عمل صالح است ، آیا تعظیم و تکریم بزرگان ، عمل صالح نیست ؟ رفتن به زیارت بزرگان دین ، چون عمل صالح است ، پس عمل به آیۀ 35 سورۀ مائده است .
توسل به پیامبران وصالحان در سنت وروایات وکلام وهابیها :
روایت خیلی مهم :
ما در احادیث ؛ چه احادیث شیعه و چه احادیث اهل سنت ، روایات متعدد داریم .
من یک روایتی را که حتی خود ابن تیمیه هم صحت آن را قبول میکند ، اشاره میکنم . این روایت را جناب ترمزی{1} در صحیحش که از صحاح سته است ، از عثمان بن حنیف نقل میکند که مرد نابینائی خدمت نبی مکرم آمد و از حضرت تقاضا کرد که از خداوند بخواهد بینائیاش را به او برگرداند . حضرت به او فرمودند : اگر بخواهی دعا میکنم و اگر بخواهی صبر کنی برای تو خیر است . گفت نه من میخواهم چشمان نابینایم شفا پیدا کند . حضرت فرمودند که برو وضو بگیر و داخل مسجد شو و این دعا را بخوان . من از خوانندگان عزیز میخواهم که به این دعا که پیامبر به این شخص یاد میدهد دقت کنند . این دعا در بسیاری از کتابهای اهل سنت نقل شده است و روایت صحیحه هم هست .
« اللهم انی اسئلک واتوجه الیک بنیک محمد نبی الرحمة »
{خدایا ! از تو درخواست میکنم و به وسیلۀ نبیت ، به تو تقرب میجویم}
عین همان دعای توسلی که شیعیان در شب چهار شنبه در سراسر جهان میخوانند . بعد جالب این است که پیامبر به آن نابینا فرمود که این سخن را بگو :
{یا محمد ! انی توجهت بک الی ربی فی حاجتی هذه لتقضی لی اللهم فشفعه فی}(1)
{خدایا من که محمد را واسطه قرار دادهام برای شفای بینائی خودم ، شفاعت پیامبر را در حق من بپذیر .}
این عین همان تعبیری است که ما در دعای توسل میخوانیم .
1 . سنن الترمذی - الترمذی - ج 5 - ص 229 و سنن ابن ماجه- محمد بن یزید القزوینی - ج1 - ص 48 و مسند احمد - الإمام احمد بن حنبل - ج 4 - ص 138 و المستدرک - الحاکم النیسابوری - ج 1 - ص 313
آقای ابن تیمیه در کتاب مجموع فتاوای ،{ ج1 ، ص95 ،} باب« حقیقة قولنا اشهد أن لا اله الا الله » در مجموعۀ الرسائل والمسائل ، ج1 ، ص 13 میگوید :
وَقَدْ رَوَى التِّرْمِذِیُّ حَدِیثًا صَحِیحًا ( عَنْ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ ) أَنَّهُ عَلَّمَ رَجُلًا أَنْ یَدْعُوَ فَیَقُولَ : اللَّهُمَّ إنِّی أَسْأَلُک وَأَتَوَسَّلُ إلَیْک بِنَبِیِّک مُحَمَّدٍ نَبِیِّ الرَّحْمَةِ یَا مُحَمَّدُ یَا رَسُولَ اللَّهِ إنِّی أَتَوَسَّلُ بِک إلَى رَبِّی فِی حَاجَتِی لِیَقْضِیَهَا لِی اللَّهُمَّ شَفِّعْهُ فِیَّ ) وَرَوَى النسائی نَحْوَ هَذَا الدُّعَاءِ .
آقای رفاعی از وهابیون بنام و از لیدرهای وهابیهای معاصر است ، در کتاب التوسل الی حقیقة التوسل ، ص158 میگوید :
لا شک أن هذ الحدیث صحیح و مشهور .
هیچ شبههای نداریم که این حدیث هم صحیح است و هم مشهور . اگر ما هیچ دلیلی نداشته باشیم ، غیر از همین یک روایت ، برای ما کفایت میکند .
ابن تیمیه ، چه توجیهی نسبت به این روایت داشته است ؟
وهابیها میگویند : طلب حاجت از مردگان ، دو اشکال اساسی دارد :
الف : آنها عاجز هستند از این که بتوانند حاجت را برآورده سازند ؛
ب : برآورده کردن حاجت ، مخصوص خداوند است و توسل خواستن کار ویژۀ خداوند از دیگران است . و این باعث میشود که ما برای خداوند شریک قائل بشویم .؛
جواب این اشکال :
اول باید بیان شود که این اشکال 3بخش دارد :
الف : نسبت به همان روایت شفای نا بینا ، وهابیها چه توجیهی دارند
هم ابن تیمیه ، هم محمد بن عبد الوهاب و هم لجنۀ افتاء عربستان سعودی این مطلب را دارند که میگویند در این جا پیامبر اکرم که به آن نابینا دستور داد به پیامبر متوسل شود ، این در حقیقت متوسل به دعای پیامبر شد نه به ذات پیامبر .
و حال آنکه اگر کسی اندک توجهی به فراز آن روایت بکند ، کاملاً میفهمد که حرف ابن تیمیه و محمد بن عبد الوهاب ، حرف بیپایه و بیاساس است . اصلا بحث توسل به دعای پیامبر مطرح نیست . آنجا توسل به ذات مقدس پیامبر است . تعبیر این است که پیامبر به او فرمود : برو و بگو:
« اللهم انی اسئلک واتوجه الیک بنیک محمد نبی الرحمة »
{خدا من به تو روی میآورم و پیغمبرت را که پیامبر رحمت است ، واسطه بین خود و خداوند قرار میدهم .}
آقایان وهابی میگویند :
« اتوجه الیک بدعاء نبیک .»
حالا اگر ما آمدیم در بارۀ آیۀ :
وَجَاءَ رَبُّکَ وَالْمَلَکُ صَفًّا صَفًّا . الفجر / 22 . گفتیم : (جاء امر ربک) یا در بارۀ آیاتی که ظاهر آنها را اهل سنت حمل بر تجسیم میکند ، در تقدیر گرفتیم ، بلا فاصله وهابیت میگویند که شیعه تفسیر به رأی کرده است و مشرک شدهاند ، کافر و واجب القتلاند . ولی اینجا در کلام نبی مکرم میگویند که ما باید بگوییم :
« اتوجه الیک بدعاء نبیک .»
و حال آنکه اگر این جمله را به یک عوام هم بدهیم و ترجمه کنیم ، ذات پیامبر را خواهد فهمید نه دعای آن حضرت را .
و بلا فاصله هم میگوید :
« یا محمد ! انی توجهت بک الی ربی ».
نمیگوید :
« انی توجهت بدعائک الی ربی »
ما یک اختلاف خیلی عمیقی که با وهابیت داریم ، در این است که اینها میگویند توسل به دعای پیامبر اشکال ندارد ؛ ولی به ذات پیامبر صحیح نیست .
اصلاً پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در حق آن نابینا دعا نکرده است که بعد او رفته باشد و به دعای پیامبر متوسل شده باشد .
ب : اینها میگویند که طلب حاجت از مردگان ، چون عاجز از قضای حاجت هستند ، دلیل بر شرک متوسل است که جناب صنعا نی از اهل سنت متأثر از افکار ابن تیمیه است ، در کتاب فتح المجید ، ص167 صراحت دارد که میگوید :
«انما الکلام فی استغاثة القبوریین وغیرهم بأولیائهم وطلبهم منهم امورا لا یقدر علیه الا الله من عافیة المریض وغیرها . جاء الاستغاثة بالمخلوقین الأحیاء فیما لا یقدرون علیه» .
یکی ازعلما می فرمایند: در سال 82 با جناب مفتی اعظم عربستان ، جناب شیخ عبد العزیز آل شیخ بحث داشتیم ، من گفتم که چرا توسل را شرک میدانید ؟ ایشان گفتند که پیامبر عاجز از قضای حوائج است . من در همان جا جواب دادم که اگر ملاک شرک«عجز متوسل الیه باشد» کسی که به اوتوسل میکنیم وعاجز است مختص به مردگان نیست . آیا شما در احیاء و زندگان هم اگر یک فردی به یک عاجزی متوسل شود ، میگویید که ایشان مشرک است. مثلاً کسی به یک نا بینا بگوید که دست مرا بگیر و به آن طرف خیابان ببر . قطعاً نا بینا عاجز است . آیا شما این را شرک میدانید ؟ عجز متوسل الیه ، دلیل بر شرک متوسل میشود . یعنی عاجز بودن جسد مبارک رسول خدا دلیل برشرک کسی که به رسول خدا ص متوسل شده می باشد
گفتم که اگر کسی بگوید : آقای دیوار ! مرا سیرم کن . آیا این شرک است یا امر عبث و باطل ؟ امر عبث یک چیزی است و شرک چیزی دیگر .
چطور که شد توسل به پیامبر در حال حیات آن حضرت مرضی شارع مقدس است ؛ ولی بعد از رحلت پیامبر تبدیل به شرک شده است
ج : برآوردن حاجت مخصوص خداوند است :
از مطالبی است که حتی وهابیهای داخل ایران نیز روی این مطلب خیلی مانور میدهند . حتی اذهان بعضی از جوانهای شیعه را با این سخنان باطل و بیاساس مشوش میکنند .
وهابیها میگویند که اگر ما آمدیم و به پیامبر و یا امام متوسل شدیم و گفتیم که یا رسول الله اشفع لنا عند الله ، یا این که مثلاً یک فرد نا بینا بیاید حرم حضرت امیر علیه السلام و بگوید : یاعلی ! چشم مرا شفا بده ، این کارها ، کار خدایی است . شما آمدهاید کاری که مختص به خداوند عالم است از بندگان خدا طلب کردهاید و این شرک و کفر است .
ما در این جا چند جواب میدهیم :
چنانچه ما میآییم از آقا امیر المؤمنین علیه السلام ، امام حسین علیه السلام ، قمر بنی هاشم علیه السلام و ... تقاضا میکنیم : من کور مادر زاد هستم ، این کوری مرا شفا بده . آیا کسی که متوسل به حضرت عباس سلام الله علیه میشود ، معتقد است که حضرت عباس ، خدا و پروردگار است ؟ یا این که معتقد است حضرت عباس سلام الله علیه به اذن خداوند تبارک و تعالی و به آن قدرتی که خداوند به آنها داده است ، مریضها را شفا میدهد ؟ همانطوری که در رابطه با حضرت عیسی علیه السلام ( منطق ، منطق قرآن است ) خداوند عالم احیاء اموات را به عهدۀ او گذاشته بود .
خداوند میفرماید :
«هو الحی القیوم ، هو محیی ، هو الممیت»
این خداوند است که مردگان را زنده میکند ؛ ولی حضرت عیسی به اذن خداوند مرده را زنده میکند . حال اگر کسی رفت پیش حضرت عیسی و گفت : یا روح الله ! من بچهام از دنیا رفته است تقاضا دارم که این بچۀ مرا زنده کنی . آیا این شخص کافر شده است و باید گردنش را زد ؟ آیا از حضرت عیسی کار خدایی طلب کرده است ؟
خود حضرت عیسی علیه السلام نیز میفرماید :
وَأُحْیِی الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ . آل عمران / 49 .
(مردگان را زنده میکند به اذن خدا .)
أَنِّی أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ فَأَنْفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْیِی الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُکُمْ بِمَا تَأْکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآَیَةً لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ .
من از گل چیزی به صورت پرنده میسازم ، در او فوت میکنم ، او به اذن خداوند تبدیل به پرنده میشود . کور مادر زاد را به اذن خداوند شفا میدهم .
یعنی در حضرت عیسی هم قدرت زنده کردن مردگان و هم خلقت پرندگان است . همانطوری که حضرت عسی علیه السلام به اذن خداوند مرده را زنده میکند ، کور مادر زاد شفا میدهد ، پرندۀ گلی را به پرندۀ زنده تبدیل میکند ، ما معتقدیم نبی مکرم صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه علیهم السلام به اذن خداوند قادر هستند برای قضای حوائج مردم . میتواند کور مادر زاد شفا بدهند ، مرده زنده کنند و ... . این نه تنها شرک نیست ؛ بلکه نهایت توحید است .
نکتۀ دیگر این که :
خدای متعال پیامبر اکرم ص را در دو جای قرآن در ردیف خودش شمرده است . در سورۀ توبه ، آیۀ 74 میگوید :
وَمَا نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ .
(این منافقین انتقام نمیگیرند ؛ مگر این که خدا و رسولش آنها را بینیاز کرده است .)
در این آیه خداوند میفرماید که خدا و رسول آن ها را بینیاز کرده است . این بی نیاز کردن خدا و رسول در عرض هم قرار گرفته است . یعنی بینیاز شدن مردم به فضل خدا و به فضل پیامبر در کنار هم آمده است و در آیۀ 59 میفرماید :
وَلَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا مَا آَتَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ سَیُؤْتِینَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَرَسُولُهُ إِنَّا إِلَى اللَّهِ رَاغِبُونَ .
اگر اینها به آنچه خدا و رسول او دادهاند راضی باشد ... خدای عالم از فضل خودش و از رسول خودش به آنها کرم میکند .
باز هم در این جا الله و رسول در کنار هم قرار داده شده است . اگر ما به یک وهابی بگوییم که ما به فضل خدا و فضل پیامبر ، بینیاز شدهایم ، همانجا فورا میگویند که شما مشرک شدهاید . همان جا فتوی کفر وشرک را صادر میکنند .
یکی ازعلما نقل میکرد من یک جلسهای داشتم با رئیس شئون الحرمین در مدینه منوره ، یک صحبتی شد ، گفتم الحمد لله خدای عالم به فضل خودش و به کرم رسول اکرم ، این عنایت را کرد فورا گفت : نگو به کرم پیامبر ، این شرک و کفر است ، بگو بفضل الله وکرمه . و حال آنکه قرآن صراحت دارد . والله ورسول درکنار هم ذکرشدن؛
مطلب مهم :
جالب این است که آقا امام صادق سلام الله علیه با جناب آقای ابوحنیفه رئیس احناف در این رابطه یک گفتگویی دارد که در منابع شیعه زیاد است . و جناب آقای عبد الحلیم جندی ، مشاور مجلس عالی مصر که یک کتابی دارد به نام الإمام الصادق ، این مسأله را نقل میکند . یعنی عالم سنی مصری و آنهم مشاور مجلس اعلای مصر . میگوید روزی ابوحنیفه با امام صادق سلام الله علیه غذا میخورد ، آقا امام صادق علیه السلام بعد از این که غذا را خوردند ، فرمودند :
اللهم هذا منک ومن رسولک .؟
(خدایا ! این نعمت از تو و از پیامبرت به دست ما رسیده است .)
ابوحنیفه گفت : چرا برای خدا شریک قرار دادی ؟
امام صادق علیه السلام فرمود :
قرآن میگوید :
أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ .
و در جایی دیگر نیز آمده است :
سَیُؤْتِینَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَرَسُولُهُ .
وقتی امام صادق علیه السلام این دو آیه را خواند ، ابوحنیفه گفت :
گویا تا به حال نه این آیه را در قرآن خواندهام و نه شنیده بودم . الآن از زبان فرزند پیامبر شنیدم؟!!
کنز الفوائد - أبو الفتح الکراجکی - ص 196 و وسائل الشیعة (آل البیت) - الحر العاملی - ج 24 - ص 351 و بحار الأنوار - العلامة المجلسی - ج 10 - ص 216 و جامع أحادیث الشیعة - السید البروجردی - ج 23 - ص 532 و شرح إحقاق الحق - السید المرعشی - ج 28 - ص 359
پس با توجه به این قضیه ، این که اگر ما میآییم از پیامبر یا از ائمه علیهم السلام حاجتی میطلبیم ، قضای آن حاجت کار خدایی است . ما معتقد هستیم که خدای عالم به آنها این قدرت را داده است که این کار خدایی را آنها انجام بدهند . همانطوری که در میراندن مردم ، خداوند میمیراند :
اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِهَا . الزمر / 42
از آن طرف هم دارد :
الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِکَةُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ . النحل / 28 .
یعنی میراندنی که از اوصاف و اسماء الهی است و از صفات ویژۀ خداوند است ، خدای عالم اراده کرده است که این را به جناب عزرائیل و اعوان و انصار او عنایت کند و هیچ ارتباطی به شرک و کفر ندارد .
سخن وهابیها درمورد توسل به مردگان :
صحبتها وهابی این است که شما که متوسل میشوید به مردگان و کسانی که در این دنیا نیستند مشکل اساسی این است که آنها صدای ما را نمیشنوند . وقتی صدای ما را نمیشنوند ، طبیعتا نمیتوانند بفهمند که ما از آنها چه میخواهیم . وقتی که ندانند ما از آنها چه میخواهیم و نشنوند صدای ما را ، خیلی واضح است که نمیتوانند اقدام کنند برای برآورده شدن حاجت ما ؟..
جواب این مسأله :
در رابطه با این قضیه ، متأسفانه یکی از عقاید خیلی فاسد وهابیت دارند و بر خلاف نظریۀ تمام علمای اهل سنت ، این است که میگویند : افرادی که از این دنیا میروند ، حتی نبی مکرم صلی الله علیه و آله و سلم ارتباطش یا ما قطع میشود و صدای ما را نمیشنود . مثلاً در لجنۀ عالی عربستان سعودی که امروز بالاترین مقام علمی وهابیت است؛ سؤال کردهاند :
هل یسمع النبی کل دعاء ونداء عند قبره الشریف ؟
آیا پیامبر ندای هر کسی را که او را صدا بزند و دعا کند ، میشنود ؟
جواب دادهاند :
ان الأموات عموما لا یسمعون نداء الأحیاء من بنی آدم ولا دعائهم .
عموم مردگان صدای زندگان را نمیشنوند و دعای آنها را متوجه نمیشوند .
بعد متأسفانه آمده است به یک آیه از قرآن استناد کردهاند :
وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ . فاطر / 22 .
بعد میگوید :
ولم یذکر فی الکتاب ولا فی السنة الصحیحة علی أن النبی یسمع کل دعاء او نداء من البشر
ما در هیچ روایت صحیحی نداریم که پیامبر ندای مردم را و دعای مردم را میشنود . (فتاوی اللجنة الدائمه ، ج1 ، ص472 ، استفتاء : 4283)
و همچنین در جاهای دیگر این عبارت دیده میشود؟
این که ایشان میگوید در هیچ روایت صحیحهای نداریم که نبی مکرم اسلام ندا و دعای مردم را میشنود ، در خود صحاح اهل سنت ، صحیح بخاری ، صحیح مسلم آمده است که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم بعد از جنگ بدر آمد در کنار چاه بدر و آنجایی که مردههای قریش بودند ، آنها را صدا زد و فرمود :
( ألیس قد وجدتم ما وعد ربکم حقا فانى قد وجدت ما وعدنی ربى حقا فسمع عمر قول النبی صلى الله علیه وسلم فقال یا رسول الله کیف یسمعوا وانى یجبوا وقد جیفوا قال والذی نفسی بیده ما أنتم بأسمع لما أقول منهم ولکنهم لا یقدرون ان یجیبوا ثم امر بهم )
(آیا شما آنچه را که خداوند وعده داده بود ، حق یافتید ؟ من وعده خدا را حق یافتم ، عمر وقتی گفتگوی پیامبر با مردگان بدر را شنید ، گفت : اینها چطور سخن شما را میشنوند و چطور جواب میدهند در حالی که همه مردهاند . پیامبر اکرم فرمود : قسم به خدای که جان من در دست او است ، شما شنواتر از آنها نیستید ، آنها بهتر از شما میشنوند ؛ ولی نمیتوانند جواب بدهند)
صحیح مسلم - مسلم النیسابوری - ج 8 - ص 163 و عمدة القاری - العینی - ج 8 - ص 201
و تفسیر القرطبی - القرطبی - ج 7 - ص 377
نکتۀ دوم : این که وهابیها استناد میکنند به دو آیۀ :
وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ . فاطر / 22 .
إِنَّکَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى . النمل / 80
نشان میدهد که آنها حتی از مفاهیم قرآنی هم کاملاً بیخبر هستند .
اِنَّکَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى ؛ یعنی : پیامبر تو نمیتوانی سخنت را به مردگان بشنوانی . مگر پیامبر کنار قبرستان رفته بود و مردگان را موعظه میکرد؟به مرده ها میگفت که توحید چینین است و چنان است ؟ کاملاً مشخص است که خدای عالم از یک سری مرده دلهای که در کنار پیامبر هستند سخن میگوید . از کفار قریش سخن میگوید . خدای عالم میگوید : این مرده دلانی که به ظاهر زندهاند ؛ ولی در حقیقت با مردگان در قبرستان هیچ تفاوتی ندارند ، شما نمیتوانید به این مرده دلها سخنت را بشنوانی . خدا کفار قریش را تشبیه کرده است به مردگان در داخل قبرها
نکتۀ سوم :
یکی از علما نقل میکند در بحثی که با جناب آقای دکتر غامدی از اساتید برجستۀ دانشگاه ام القری مکه داشتم ، ایشان همین بحث را کرد که وقتی پیامبران ، ائمه و صالحان از دنیا میروند ، صدای ما را نمیشنوند . من از ایشان سؤال کردم که هر روز میلیونها مسلمان نماز میخوانند و در نمازشان میگویند :
السلام علیک ایها النبی و رحمت الله و برکاته . و تمام فقهای اهل سنت گفتن این سلام را واجب میدانند ؛ حتی خود وهابیها هم گفتن این فراز از سلام را واجب میدانند .
جالب این است که در همین کتاب(فتاوی اللجنة الدائمه ، ج 7 ، ص8 فتوای 8571) سؤال کردهاند : آیا ما میتوانیم به جای « السلام علیک ایها النبی » بگوییم : « السلام علیه و رحمت الله» یا « السلام علی النبی و رحمت الله » ؟ چون سائل در ذهنش این مطلب بوده است که پیامبر صدای ما را نمیشنود و سلام خطاب درست نیست . فتوای بالا ترین مقام افتای علمی عربستان جواب دادهاند که : واجب است هر کسی در نماز این را بگوید :
السلام علیک ایها النبی و رحمت الله و برکاته
روایات صحیح داریم که باید در نماز به همین صورت ادا شود .
آن عالم بزرگوار نقل میکند که من از دکتر غامدی سؤال کردم که این مسلمانها که هر روز سلام میدهند ، پیامبر اسلام یا میشنود یا نمیشوند . اگر میشنود ، پس نستجیر بالله این یک نوع حماقت است . ایشان یک مقداری ماند و گفت که ما در روایت داریم که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرموده مردم که به من سلام میدهند ، خداوند روح مرا از عالم ملأ اعلا بر میگرداند به جسم من ، سلام مردم را جواب میدهم و دوباره برمیگردم . گفتم : آقای دکتر آیا میدانی که شما با این عبارتت بالاترین اهانت را به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم میکنید ؟ گفت چطور ؟ گفتم در هر لحظهای از لحظات شبانه روز یک جای کرۀ زمین حد اقل هزاران نفر میخوانند و میگویند السلام علیک ایها النبی . یعنی در هر آنی هزاز بار روح پیامبر باید برود و دوباره برگردد این سلام به پیامبر نیست ، این زجر پیامبر است .
بعد ایشان گفت که ما یک روایت دیگر هم داریم که خداوند عالم ملائکهای را در روی زمین مأمور کرده است که سلام مردم را به پیامبر ابلاغ میکنند و جواب سلام را هم از پیامبر میگیرند و به مردم میرسانند . گفتم : آن ملائکۀ که سلام مردم را میگیرند و در یک تریلی قرار میدهند و خدمت پیامبر ابلاغ میکنند و جواب پیامبر را هم میگیرند و در 18 چرخ دیگر میگذارند و به مردم میرسانند ، همان ملائکه هم عاجز نیستند که توسل مردم را بگیرند و در یک وانت بار قرار دهند و به پیامبر برسانند و جواب پیامبر را هم بگیرند و به مردم برسانند
دانشجوهایی که در منزل ایشان نشسته بودند ، یک مقداری خندیدند . ایشان جوابی نداشتند و گفتند که وقت نماز عشاء رسیده است برویم نماز بخوانیم .
یکی از نکاتی که ضروری است ما در بحثها به آن توجه کنیم ، همین بحث سلام در نماز است . البته این جوابی که بنده دادم نسبت به این فتوای وهابیها ،خواستم فقط از منظر خود روایات و سنت جواب داده باشم ؛ ولی اگر به آیات برسیم ، آیات صراحت دارد بر این که خدای عالم در بارۀ شهداء دارد :
وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیَاءٌ وَلَکِنْ لَا تَشْعُرُونَ . البقره / 154
چطور میشود شهدائی که به امر پیامبر به شهادت رسیدهاند ، اینها زنده باشند ؛ ولی کسی که پیامبر شهداء است ، او مرده باشد .
یا در سورۀ یاسین از قول حبیب نجار آمده است :
قِیلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ یَا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ . بِمَا غَفَرَ لِی رَبِّی وَجَعَلَنِی مِنَ الْمُکْرَمِینَ .{یس / 26_ 27} .کاملاً روشن است بر این که زنده بودهاند . یا بالاتر از این ما در سوۀ غافر آیۀ 45 و 46 داریم حتی آل فرعون مرده نیستند و زندهاند و در عالم برزخ عذاب میکشند .
النَّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْهَا غُدُوًّا وَعَشِیًّا وَیَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آَلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ .
این غدو و عشی ؛ یعنی صبحگاهان و شامگاهان مربوط به این دنیا است و گر نه در قیامت صبح و شبی تصور نمیشود .
آقایان اهل سنت اجماع دارند مبنی بر این که پیامبران نمیمیرند و خداوند عالم بدن پیامبران را بر خاک زمین حرام کرده است . پیامبران زنده هستند و زنده بودن اینها از زنده بودن شهداء به مراتب قوی تر است .