رسش 180 . هنگامى که روزه مى گیرم، به شدت بدنم سست مى شود و نمى توانم کارهایى مثل درس خواندن را انجام دهم، وظیفه من چیست؟
همه مراجع: این گونه ضعف و سستى ها تا حدودى لازمه روزه است و براى نوع افراد پیش مى آید و به جهت آن نمى توان روزه را خورد ؛ ولى اگر ضعف به قدرى باشد که معمولاً نمى شود آن را تحمل کرد، خوردن روزه اشکال ندارد.1
تبصره. البته انسان مى تواند در این شرایط به مسافرت برود (حداقل 5/22 کیلومتر ) و روزه خود را بخورد و به وطن برگردد. در این صورت لازم نیست تا مغرب از خوردن و آشامیدن خوددارى کند و بعد از ماه رمضان، قضاى آن را به جا آورد و کفاره هم ندارد.
 

فراموشى قضاى روزه
پرسش 181 . در ماه رمضان مدتى روزه نگرفته ام، اما تعداد روزه ها را فراموش کرده ام ؛ وظیفه ام چیست؟
همه مراجع: مى توانید به مقدار حداقل اکتفا کنید ؛ یعنى، هر مقدار از روزه ها را که یقین دارید کمتر از آن نبوده، قضا کنید و بیش از آن لازم نیست.

کفاره روزه
پرسش 182 . روزه ها را از روى عمد نگرفتم ؛ ولى نمى دانستم افزون بر قضا، کفاره هم دارد، آیا در این فرض کفاره واجب مى شود؟
همه مراجع: آرى، افزون بر قضاى روزه ها، باید کفاره نیز بدهید و ناآگاهى از کفاره، باعث سقوط آن نمى گردد.2

کفاره روزه زن
پرسش 183 . کفاره روزه زن، بر مرد است یا بر زن؟
همه مراجع: کفاره در موارد یاد شده، بر خود زن واجب است و در صورتى که زن درآمد ندارد، کفّاره از او ساقط است.3

پرسش 184 . کسى که به واسطه بیمارى نتوانسته روزه هاى ماه رمضان را بگیرد، اگر چند سال قضاى آن را به تأخیر اندازد، تکلیف چیست؟
همه مراجع: اگر بیمارى او در میان سال خوب شد، باید روزه ها را قضا کند و اگر به سال هاى بعد انداخت، علاوه بر قضاى روزه، باید براى هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد اما اگر بیمارى او تا سال بعد ادامه یافت ـ به طورى که نمى تواند قضا کند ـ فقط باید براى هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد.4

جنابت قبل اذان
پرسش 185 . شخص جنبى که در ماه رمضان، قبل از اذان صبح دسترسى به آب ندارد، وظیفه اش چیست؟
همه مراجع: اگر تا پیش از اذان صبح به آب دسترسى ندارد، تیمم بدل از غسل کند و روزه او صحیح است. بعد از اذان در صورت دسترسى به آب، براى نماز صبح غسل کند و در غیر این صورت، با تیمم نماز صبح خود را بخواند.5

تأخیر غسل جنابت
پرسش 186 . اگر در شب ماه رمضان، جُنُب شویم و تا نزدیک اذان صبح غسل را به تأخیر اندازیم و سپس تیمم کنیم ؛ آیا روزه صحیح است؟
همه مراجع (به جز صافى و وحید ): در این فرض (هر چند تأخیر غسل، گناه است ) ؛ ولى چنانچه قبل از اذان صبح تیمم کنید، روزه تان صحیح است.6
آیات عظام صافى و وحید: در این فرض (هر چند تأخیر غسل، گناه است ) ؛ بنابر احتیاط واجب تیمم کنید و روزه بگیرید و قضاى آن را نیز به جا آورید.7
 

جنابت روزه دار
پرسش 187 . اگر شخصى بعد از نماز صبح، محتلم شود و تا غروب غسل نکند، آیا اشکالى به روزه او وارد مى شود؟
همه مراجع: خیر، لازم نیست فورى غسل کند و روزه او صحیح است ؛ ولى براى نماز باید غسل کند.8

پرسش 188 . چندین سال با حال جنابت، روزه گرفتم و نماز خواندم ؛ در حالى که نمى دانستم جنب باید غسل کند، تکلیف چیست؟
آیات عظام امام، بهجت، تبریزى، خامنه اى، مکارم و وحید: نماز و روزه هایى را که در حال جنابت انجام داده اید، باید قضا کنید.9
آیات عظام سیستانى، صافى و فاضل: اگر در یاد گرفتن مسائل کوتاهى نکرده اید، روزه ها صحیح است و قضا ندارد ؛ ولى نمازهایى را که در حال جنابت خوانده اید، در هر حال باید قضا کنید.10
آیه اللّه  نورى: روزه ها صحیح است و قضا ندارد ؛ ولى نمازهایى را که در حال جنابت خوانده اید، باید قضا کنید.11
تبصره. طهارت نسبت به نماز شرط واقعى است ؛ از این رو اگر از روى ناآگاهى نیز بدون طهارت نماز بخواند، نمازش باطل است.
 

فراموشى غسل جنابت
پرسش 189 . اگر در ماه رمضان، غسل جنابت را فراموش کنیم و پس از چند روز یادمان بیاید، چه تکلیفى داریم؟
همه مراجع: باید نمازها و روزه آن چند روز را قضا کنید ؛ ولى کفاره ندارد.12

پرسش 190 . کسى که مدتى نماز خوانده و روزه گرفته است و بعد بفهمد جنب بوده، تکلیف او چیست؟
همه مراجع: اگر متوجه اصل جنابت نبوده، روزه هاى او صحیح است ؛ ولى نمازهاى او قضا دارد.13

استمناى روزه دار
پرسش 191 . اگر کسى به عمد روزه خود را در ماه مبارک رمضان، به وسیله استمنا باطل کند، چه حکمى دارد؟
همه مراجع (به جز خامنه اى، سیستانى و صافى ): علاوه بر قضا، بنابر احتیاط واجب، باید «کفاره جمع» (60 روز روزه و اطعام 60 فقیر ) بپردازد.14
آیات عظام سیستانى و خامنه اى: علاوه بر قضا، کفاره دارد و بنابر احتیاط مستحب کفاره جمع (60 روز روزه و اطعام 60 فقیر ) بپردازد.15
آیه اللّه  صافى: علاوه بر قضا، باید کفاره جمع (60 روز روزه و اطعام 60 فقیر ) بپردازد.16
 

پرسش 192 . در جوانى گاهى در ماه رمضان استمنا مى کردم ؛ ولى به هیچ وجه از حرمت آن آگاهى نداشتم و نیز نمى دانستم که روزه را باطل مى کند، تکلیف من چیست؟
آیات عظام امام، صافى و نورى: اگر جهل به حدى باشد که احتمال باطل شدن روزه را نمى داده اید، کفاره واجب نیست ؛ ولى بنابر احتیاط واجب، باید روزه هایى را که با حال جنابت گرفته اید، قضا کنید.17
آیات عظام بهجت، خامنه اى و فاضل: اگر جهل به حدى باشد که احتمال باطل شدن روزه را نمى داده اید، کفاره واجب نیست ؛ ولى باید روزه هایى را که با حال جنابت گرفته اید، قضا کنید.18
آیات عظام تبریزى و وحید: باید روزه هایى را که با حال جنابت گرفته اید، قضا کنید ؛ ولى کفاره واجب نیست.19
آیه اللّه  سیستانى: پرداخت کفاره واجب نیست و اگر جهل به حدى باشد که احتمال باطل شدن روزه را نمى داده اید، قضاى روزه ها نیز واجب نیست.20
آیه اللّه  مکارم: بنابر احتیاط واجب باید روزه هایى را که با حال جنابت گرفته اید، قضا کنید ؛ ولى کفاره واجب نیست.21
جهت آگاهى درباره مسائل جنابت و روزه به بخش احکام جنابت مراجعه فرمایید.

مسافرت ماه رمضان
پرسش 193 . آیا مى شود در ماه رمضان مسافرت کرد؟ حکم روزه چگونه است؟
همه مراجع: مسافرت در ماه رمضان اشکال ندارد ؛ ولى اگر براى فرار از روزه باشد، مکروه است.22

پرسش 194 . آیا مى توانیم نذر کنیم که روزه ماه رمضان و یا قضاى آن را در سفر به جا آوریم؟
همه مراجع: خیر، این نذر صحیح نیست.23


احکام اول ماه

رؤیت هلال
پرسش 195 . راه هاى ثبوت اول ماه را به طور مختصر بیان کنید؟
اول ماه از چند راه ثابت مى شود:
1. خود انسان ماه را ببیند ؛
2. دو مرد عادل شهادت بدهند که ماه را دیده اند ؛
3. عده اى که از گفته آنان یقین پیدا مى شود، بگویند ماه را دیده اند ؛
4. سى روز از اول ماه شعبان بگذرد ؛
5. حاکم شرع (مجتهد جامع شرایط ) حکم کند که اول ماه است.24
تبصره. آیه اللّه  سیستانى و آیه اللّه  وحید معتقدند با حکم حاکم اول ماه ثابت نمى شود.

اختلاف نظر مراجع
پرسش 196 . علت اختلاف نظر مراجع تقلید، در اعلام اول ماه رمضان و عید فطر چیست؟ آیا در گذشته این اختلاف بوده است؟
اختلاف نظر مراجع تقلید در ثبوت اول ماه، امرى نیست که تازه به وجود آمده باشد ؛ بلکه در گذشته نیز این مسئله، در نزد ایشان مورد فکر و نظر بوده است. عوامل متعددى باعث اختلاف نظر گردیده است که موارد ذیل را مى توان از مهم ترین آنها دانست:
1. اعتبار اتحاد افق ؛ عده اى بر این باورند که اگر هلال ماه، در نقطه اى از کره زمین دیده شود ـ که افق در آنجا با جاهاى دیگر تفاوت داشته باشد ولى در شب مشترک باشند ـ اول ماه در آن مکان ها ثابت مى شود. در مقابل این نظریه، فقهایى هستند که اتحاد در افق را معتبر مى دانند و معتقدند: اگر هلال ماه در شهرى دیده شود که افق آن، با شهر یا کشور دیگر اختلاف داشته باشد، اول ماه از نظر شرعى براى شهر دوم ثابت نمى شود. بدیهى است طبق نظر اول به طور معمول، اول ماه یک روز زودتر ثابت مى شود.
2. اعتبار حکم حاکم ؛ حجیت و نفوذ حکم حاکم میان فقیهان، نظرى مشهور است ؛ ولى برخى از آنان، حکم حاکم را در رؤیت هلال ماه معتبر نمى دانند.
3. شهادت بیّنه نزد حاکم ؛ گاه مجتهد جامع شرایط، از شهادت کسانى که ماه را دیده اند، اطمینان پیدا مى کنند و بر این اساس ثبوت اول ماه را اعلام مى دارند. چه بسا ممکن است به جهت فقدان برخى شرایط، براى مجتهد دیگرى این اطمینان حاصل نشده باشد.
اختلاف فقیهان در امور یاد شده، به جهت اختلاف در یک سرى از مبانى نظرى و اصول فکرى است که آرا و افکار متفاوتى را برمى تابد. نظریه پردازى مختلف در ادبیات و اصول فقه، برداشت متفاوت از آیات و روایات و اختلاف نظر در سند احادیث و شناخت راویان، به طور طبیعى موجب تفاوت در بعضى از فتاوا مى شود.

پرسش 197 . شما مى گویید اگر دو نفر عادل شهادت بدهند کافى است ؛ آیا اعلام عید از سوى چند مرجع، به اندازه دو نفر عادل نیست؟
کسى منکر عدالت مرجع تقلید نیست. آنچه گفته شده، آن است که دو نفر عادل، شهادت دهند که خودشان ماه را دیده اند ؛ ولى مراجع معظم خودشان ماه را نمى بینند ؛ بلکه از گفته دیگران اطمینان به رؤیت پیدا مى کنند و این دو جهت با هم تفاوت مى کند و شهادت بر شهادت ـ که شهادت علمى نامیده مى شود ـ در این مورد اعتبار شرعى ندارد.25

پرسش 198 . با توجه به اینکه هر سال در ثبوت اول ماه رمضان، دچار اختلاف مى شویم، تکلیف شب قدر چه مى شود؟
براى انجام اعمال شب قدر کافى است هر کس در مسئله رؤیت هلال، به دیدگاه مرجع تقلید خود یا حکم حاکم و یا اطمینان شخصى خود، عمل کند و سه شب را به احیا و شب زنده دارى بپردازد در این صورت به طور حتم خداوند او را از ثواب و پاداش معین شده، محروم نمى سازد و به احتمال قوى شب قدر را نیز درک مى کند. براى درک حتمى شب قدر و فیوضات و برکات آن، بهتر است شش شب را احیا نماید تا آن شب بزرگ و با عظمت و مخفى درک گردد. شاهد این امر، روایات منقول از معصوم (علیه السلام)  است.26

پرسش 199 . اگر بین مراجع تقلید در ثبوت عید فطر، اختلاف پیش آید، وظیفه مکلف چیست؟ آیا هر مقلد باید به نظر مرجع تقلید خود مراجعه کند؟
همه مراجع: در ثبوت اول ماه تقلید راه ندارد، بلکه اگر شخص از گفته و اعلام نظر مرجع تقلید، اطمینان به رؤیت ماه پیدا کند، باید روزه خود را افطار کند و اگر شک داشت، باید آن روز را روزه بگیرد.27

ثبوت ماه رمضان
پرسش 200 . اگر پیش از ظهر اعلام کردند که امروز اول ماه رمضان است ؛ تکلیف روزه آن روز چه مى شود؟
همه مراجع (به جز تبریزى و وحید ): اگر مبطلات روزه را مرتکب نشده، باید نیت کند و روزه اش صحیح است و اگر یکى از آنها را مرتکب شده، روزه او باطل است ؛ ولى (به احترام ماه رمضان ) باید تا اذان مغرب از کارى که روزه را باطل مى کند، خوددارى نموده و بعد از ماه رمضان آن روز را قضا کند.28
آیات عظام تبریزى و وحید: اگر مبطلات روزه را مرتکب نشده، باید نیت کند و روزه بگیرد و بنابر احتیاط واجب بعد از ماه رمضان قضا نماید و اگر یکى از آنها را مرتکب شده، روزه اش باطل است ؛ ولى (به احترام ماه رمضان ) باید تا اذان مغرب از کارى که روزه را باطل مى کند، خوددارى نموده و بعد از ماه رمضان آن روز را قضا کند.29

محاسبات تقویمى
پرسش 201 . آیا اول ماه بر اساس تقویم محاسبات منجمان ثابت مى شود؟
همه مراجع: خیر، ثابت نمى شود ؛ مگر آنکه انسان از گفته آنان اطمینان پیدا کند.30
 

رؤیت هلال در سفر
پرسش 202 . افرادى که براى کار به کشورهاى حوزه خلیج فارس مى روند، با توجه به اینکه در آنجا رؤیت هلال اول ماه، یک روز زودتر اعلام مى شود ؛ تکلیف روزه آنان در ماه رمضان و عید فطر باید بر مبناى کدام محل باشد؟
همه مراجع: اگر از راه هاى شرعى و معتبر اول ماه در آنجا ثابت شود، باید بر مبناى محلى که هلال رؤیت مى شود، عمل کنند.31

اختلاف افق 
پرسش 203 . اگر هلال ماه در عربستان دیده شود، آیا براى ایران نیز اول ماه ثابت مى شود؟
همه مراجع (به جز تبریزى، صافى و نورى ): خیر، براى ایران اول ماه ثابت نمى شود.32
آیات عظام تبریزى، صافى، فاضل، نورى و وحید: اگر از راه هاى شرعى و معتبر ثابت شود، براى ایران نیز اول ماه ثابت مى شود.33
تبصره. دیدگاه آیات عظام: تبریزى، صافى، فاضل، نورى و وحید بر اساس آن است که اشتراک در شب بین مناطق مختلف جهت ثبوت اول ماه کفایت مى کند و لازم نیست اتحاد افق داشته باشند.

پرسش 204 . اگر هلال ماه رمضان یا شوال، در کشورى دیده شود ـ که افق آنها یک یا دو ساعت با شهر ما تفاوت دارد ـ آیا اول ماه براى ما هم ثابت مى شود؟
آیات عظام امام، بهجت، خامنه اى و مکارم: اگر شهر یا کشورى که ماه در آن دیده شده از بلاد شرقى باشد، اول ماه ثابت مى شود و اگر از بلاد شرقى نباشد (مانند عربستان )، اول ماه ثابت نمى شود.34
آیات عظام تبریزى، فاضل، صافى، نورى و وحید: اگر در شب مشترک باشند، اول ماه ثابت مى شود ؛ هر چند در افق یکى نباشند و از بلاد شرقى نباشد.35
تبصره 1. به عنوان مثال کشور افغانستان در بخش شرقى ایران قرار دارد ؛ اگر ماه در آنجا دیده شود، براى کشور ایران نیز ثابت مى شود و یا اگر ماه در شهر مشهد دیده شود، براى شهر تهران نیز ثابت مى شود.
تبصره 2. باید رؤیت هلال در آنجا از راه هاى شرعى و معتبر ثابت شود، تا براى کشور ما نیز اول ماه ثابت شود.

پرسش 205 . اگر هلال ماه در عراق دیده شود، آیا براى مردم ساکن تهران نیز اول ماه ثابت مى شود؟
آیات عظام امام، بهجت، سیستانى، خامنه اى، مکارم و نورى: با توجه به اینکه اختلاف افق بین این دو مکان، کم و ناچیز است (تقریبا ده دقیقه )، اول ماه براى مردم ساکن تهران ثابت مى شود.36
آیات عظام تبریزى، صافى، نورى و وحید: آرى اول ماه براى آنان ثابت مى شود.37

حکم حاکم
پرسش 206 . آیا حکم حاکم شرع، در ثبوت اول ماه، براى غیرمقلّدان او نیز حجت است؟
همه مراجع (به جز سیستانى و وحید ): آرى، حکم حاکم شرع در ثبوت اول ماه، براى همه حجت است و باید به حکم او عمل کنند ؛ مگر آنکه بفهمند حاکم شرع اشتباه کرده است.38
آیه اللّه  سیستانى: اول ماه با حکم حاکم شرع ثابت نمى شود.39
آیه اللّه  وحید: بنابراحتیاط واجب، اول ماه به حکم حاکم شرع ثابت نمى شود.40

اخبار عادل
پرسش 207 . اگر چند نفر عادل شهادت بدهند که دو نفر عادل ماه را دیده اند ؛ آیا اول ماه رمضان یا شوال ثابت مى شود؟
همه مراجع: خیر، باید دو نفر عادل خودشان براى انسان شهادت بدهند که ماه را دیده اند و اگر رؤیت ماه را با واسطه نقل کنند، کافى نیست ؛ مگر آنکه از گفته آنان، اطمینان به رؤیت هلال پیدا شود.41

چشم مسلح
پرسش 208 . آیا رؤیت ماه به وسیله چشم مسلح و تلسکوپ ها و وسایل نجومى، اعتبار دارد؟
همه مراجع (به جز خامنه اى و فاضل ): خیر، مگر آنکه از این راه براى شخص اطمینان پیدا شود که اول ماه است.42
آیات عظام خامنه اى و فاضل: آرى، اول ماه به وسیله چشم مسلح و تلسکوپ و یا وسایل نجومى، ثابت مى شود.43
 

حدس و گمان
پرسش 209 . اگر از گفته عده اى حدس بزنیم که فردا عید فطر است، آیا مى توانیم روزه بگیریم؟
همه مراجع: تا هنگامى که براى شخص اطمینان پیدا نشود که فردا عید فطر و اول شوال است، نمى تواند روزه را افطار کند.44


احکام زکات فطره

معنا و فلسفه فطره
پرسش 210 . معناى فطره و فواید پرداخت آن را توضیح دهید؟
«فطره» در لغت چند معنا دارد که مهم ترین آنها، خلقت و اسلام است. در اصطلاح عبارت است از: «زکاتى که هر مسلمان براى خود و هر کس که نان خور او محسوب مى شود، به مستحق مى پردازد». زمان اداى آن مغرب روز آخر ماه رمضان تا ظهر روز عید فطر است.
با توجه به اینکه پرداخت این نوع حق مالى، باعث سلامت جسم (خلقت ) و روح مى شود، آن را زکات بدن یا فطره مى نامند. شاید وجه تناسب آن با معناى اسلام، این باشد که زکات فطره مقتضاى اسلام است ؛ از این رو کسى که پیش از غروب شب عید فطر مسلمان شود، تکلیف از او ساقط نمى شود.
«زکات فطره» به اتفاق شیعه و سنى، واجب است و در متون دینى براى آن، فلسفه و فواید متعددى برشمرده است که مهم ترین آنها عبارت است از:
1. زکات فطره مکمل و تمام کننده روزه است ؛ همان گونه که درود و صلوات بر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)  مکمل و تمام کننده نماز است.45
2. باعث قبولى روزه ماه مبارک رمضان مى گردد.46
3. موجب حفظ انسان از مرگ در آن سال مى شود.47
4. باعث سلامتى جسم و پاکسازى روح از رزایل اخلاقى است.48
5. مکمل و تمام کننده زکات مال است.49

فطریه دانشجو
پرسش 211 . آیا زکات فطره براى دانشجویى که در خوابگاه سکونت دارد، واجب است؟
همه مراجع: اگر مخارج او را پدر و مادر مى دهند و نان خور ایشان محسوب مى شود، بر عهده آنها است و اگر دانشجو مستقل است، بر عهده خودش مى باشد.50

نان خور دولت
پرسش 212 . فطره دانشجویان و سربازانى که به طور رایگان از غذاى دولتى استفاده مى کنند، بر عهده چه کسى است؟
همه مراجع (به جز صافى، مکارم و نورى ): بر عهده خودش است و چنانچه تمکن مالى نداشته باشد از او ساقط است.51
آیه اللّه  نورى: در فرض یاد شده زکات فطره بر کسى واجب نیست.52
آیه اللّه  مکارم: اگر تمکّن مالى دارد، بنابر احتیاط واجب خودش بپردازد.53
آیه اللّه  صافى: هر کدام تمکن داشته باشند، بنابر احتیاط خودشان بپردازند.54
تبصره. از نظر کسانى که زکات فطره بر عهده دانشجو نیست ؛ اگر وى تمکن مالى دارد، احتیاط مستحب آن است که خودشان بپردازند.

فطریه نامزد
پرسش 213 . فطره دخترى که در حال عقد است، بر عهده کیست؟
همه مراجع: اگر نان خور پدرش باشد، بر عهده او است.55

فطریه جنین
پرسش 214 . آیا فرزندى که هنوز متولد نشده، زکات فطره دارد؟
همه مراجع: پرداخت زکات فطره براى بچه اى که در شکم مادر است، واجب نیست ؛ مگر آنکه پیش از غروب شب عید فطر به دنیا آید.56

پرداخت فطریه به والدین
پرسش 215 . آیا زکات فطره را مى توان به پدر و مادر خود، در صورت مستحق بودن، پرداخت کرد؟
همه مراجع: اگر پدر و مادر فقیر باشند، بر فرزندان واجب است که مخارج آنان را بپردازند و نمى توان چیزى از زکات فطره به ایشان داد.57
 

پرداخت فطریه به فرزند
پرسش 216 . آیا پدر مى تواند زکات فطره را به فرزند خود که محتاج است، بدهد؟
همه مراجع: اگر فرزندان فقیر باشند، بر پدر و مادر واجب است که مخارج آنان را بپردازند و نمى توان چیزى از زکات فطره به آنها داد.58


احکام اعتکاف

اهمیت اعتکاف
پرسش 217 . درباره اهمیت اعتکاف و چگونگى آن توضیح دهید؟
«وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطّائِفِینَ وَ الْعاکِفِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ » ؛ «و ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم که خانه مرا براى طواف کنندگان و مجاوران و رکوع کنندگان و سجده کنندگان، پاک و پاکیزه کنید»59.
اعتکاف، در لغت به معناى توقف در جایى است و در اصطلاح فقه، عبارت است از: «ماندن حداقل سه روز در مسجد، به قصد عبادت خداوند، با شرایطى خاص».
مراسم اعتکاف، به زمان حضرت ابراهیم (علیه السلام)  بر مى گردد و بعد از او در بعضى از شریعت ها و در زندگى برخى از صالحان ـ از جمله حضرت مریم و زکریا ـ به چشم مى خورد. با ظهور دین اسلام این امر، شکل تازه اى به خود گرفت و در میان مسلمانان به عنوان یک عبادت مستحب با آداب و شرایط خاص، رایج شد.
اعتکاف عبادتى است که استحباب و فضیلت فراوان دارد و صفاى خاصى به روح و جان مى بخشد. پیامبراسلام (صلی الله علیه و آله)  همه ساله در ماه رمضان ـ به ویژه دهه آخر آن ـ اعتکاف مى کرد و دستور مى داد رختخوابش را برچینند و چادرى در مسجد بر پا کنند و همیشه مى فرمود: «ده روز اعتکاف در ماه رمضان، برابر با دو حج و دو عمره است».60
اعتکاف حکمت ها و فواید فراوانى دارد که بخشى از آنها عبارت است از:
الف. ایجاد زمینه مناسب براى اندیشه و تفکر و خردورزى ؛
ب. فراهم آمدن زمینه توبه و بازگشت ؛
ج. فراهم شدن فرصت نیایش، نماز و تلاوت قرآن ؛
د. به وجود آمدن دوره اى کوتاه براى محاسبه نفس و خودسازى که حداقل سه روز طول مى کشد و انسان را از حاکمیت غریزه ها، عادت ها و اشتغالات معمول زندگى آزاد مى سازد.
در زمینه اعتکاف توجّه به چند امر ضرورى مى نماید:
1. اصل اعتکاف مستحب است ؛ ولى گاهى به واسطه نذر، عهد، قسم و مانند آن واجب مى شود.
2. اعتکاف باید در یکى از مساجد چهارگانه و یا در مسجد جامع شهر باشد و در غیر آن صحیح نیست61.
3. حداقل اعتکاف سه روز است و کمتر از آن صحیح نیست ؛ ولى بیش از آن اشکال ندارد.
4. این عبادت را مى توان به نیابت از مردگان انجام داد.
5. اعتکاف زمان خاصى ندارد و در هر زمان که روزه صحیح باشد، اعتکاف نیز صحیح است. بنابراین کسى که نمى تواند روزه بگیرد (مانند مسافر، مریض، حائض و کسى که به عمد روزه گیرد ) ؛ اعتکافش صحیح نیست. بهترین زمان براى انجام دادن آن، ماه رمضان و دهه آخر آن است.
6. اگر اعتکاف با حق شوهر منافات داشت، با اجازه او باشد.
7. اگر اعتکاف باعث اذیت و آزار پدر و مادر شود، با اجازه آن دو باشد.

محرمات اعتکاف
پرسش 218 . محرمات اعتکاف کدام است؟
محرمات اعتکاف عبارت است از:
1. نزدیکى با همسر،
2. خرید و فروش غیرضرورى،
3. استمنا (بنابر احتیاط واجب )،
4. بوییدن عطر و گیاهان خوشبو به قصد لذت بردن،
5. مجادله به منظور غلبه بر دیگرى و اظهار فضل.

مکان اعتکاف
پرسش 219 . با توجّه به اینکه اعتکاف باید در مسجد جامع شهر باشد، آیا جایز است در مسجد دانشگاه اعتکاف را به قصد رجا انجام داد؟
همه مراجع (به جز خامنه اى ): اعتکاف در مسجد دانشگاه صحیح نیست.62
آیه اللّه  خامنه اى: به قصد رجا اشکال ندارد.63
 

اعتکاف در دانشگاه
پرسش 220 . آیا در ایام اعتکاف، رفتن به کلاس و شرکت در درس ها جایز است؟
همه مراجع: خروج از مسجد و شرکت در کلاس هاى درسى، اشکال دارد.64

پرسش 221 . آیا در حیاط مسجد هم اعتکاف صحیح است؟ همچنین در پشت بام و زیرزمین مسجد چطور؟
همه مراجع: اگر جزء مسجد باشد، صحیح است.65

نذر اعتکاف
پرسش 222 . با توجّه به اینکه بیشتر مراجع، اعتکاف را تنها در مساجد جامع جایز مى دانند ؛ آیا دانشجویان مى توانند نذر کنند که سه روز در مسجد دانشگاه اجتماع کنند و در این مدت به طور معمول به نماز و روزه و عبادت و اجراى برنامه هاى دینى بپردازند؟
همه مراجع: آرى، نذر یاد شده صحیح است.66
تبصره. متعلق نذر به هر صورت که نیت شود، باید طبق آن عمل گردد. از این رو مى توان روزهاى عبادت و یا ساعت حضور را تغییر داد.

مطالعه هنگام اعتکاف
پرسش 223 . آیا مى توانیم در روزهایى که معتکف هستیم، درس هاى خود را مطالعه و یا مسأله درسى حل کنیم؟
همه مراجع: آرى، مانعى ندارد.67

تلفن هنگام اعتکاف
پرسش 224 . گفت وگو با تلفن همراه در مسجد، در موارد غیرضرورى و مکرر، چه حکمى دارد؟
همه مراجع: اشکال ندارد.68

اعتکاف بدون روزه
پرسش 225 . به علت بیمارى از روزه گرفتن معذورم، آیا مى توانم بدون روزه اعتکاف کنم؟
همه مراجع: خیر، چون روزه شرط صحّت اعتکاف است.69
تبصره. تردیدى نیست که اصل توقف در مسجد و عبادت، خود مستحب و داراى ثواب است ؛ هر چند به عنوان اعتکاف نباشد.

روزه اعتکاف
پرسش 226 . آیا روزه هاى قضاى خود را مى توانیم در اعتکاف بگیریم؟
همه مراجع: آرى، جایز است.70
 

خروج از اعتکاف
پرسش 227 . در چه مواردى مى توان از مسجد خارج شد؟
همه مراجع: خارج شدن از مسجد جایز نیست، مگر به جهت ضرورت عقلى، عرفى و شرعى ؛ مانند: مراجعه به پزشک در موارد اضطرار، رفتن به دستشویى (ضرورت عقلى )، عیادت بیمار، تشییع جنازه مرده اى که با او نسبت دارد (ضرورت عرفى )، غسل کردن و وضو گرفتن (ضرورت شرعى ).71

ترک اعتکاف
پرسش 228 . اگر کسى به جهت ضرورت از مسجد خارج شود و خروج او طولانى گردد، اعتکافش چه حکمى دارد؟
همه مراجع: اگر به قدرى باشد که صورت اعتکاف را به هم زند، اعتکاف او باطل مى شود.72

قطع اعتکاف
پرسش 229 . آیا قطع اعتکاف گناه دارد؟
همه مراجع: اگر اعتکاف واجب باشد و یا دو روز اعتکاف مستحبى را گذرانده باشد و بخواهد اعتکاف را به هم بزند، معصیت کرده است.73
تبصره. اگر بخواهد براى قطع اعتکاف دچار معصیت نشود، مى تواند پیش از اعتکاف، با خداى خود شرط کند که هر زمان براى او عذر و پیشامدى رخ داد، دست از اعتکاف بکشد. در این صورت قطع اعتکاف جایز است.74
 

نماز جمعه در اعتکاف
پرسش 230 . آیا براى رفتن به نماز جمعه، مى توان از محل اعتکاف خارج شد؟
همه مراجع (به جز تبریزى، نورى و وحید ): آرى، جایز است.75
آیات عظام تبریزى و وحید: بنابر احتیاط واجب جایز نیست.76
آیه اللّه  نورى: جایز نیست.77
تبصره. بنابر فتواى کسانى که رفتن به نماز جمعه را در ایام اعتکاف جایز مى دانند ؛ باید حداقل زمان لازم رعایت شود تا شکل و صورت اعتکاف، به هم نخورد.


احکام خمس

اهمیت خمس
پرسش 231 . درباره خمس و اهمیت آن توضیح دهید؟
«وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَىْ ءٍ فَأنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِى الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ »78 ؛ «و بدانید که هر چه غنیمت گرفتید، یک پنجم آن براى خدا و رسول و از آن خویشاوندان [ او] و یتیمان و بینوایان و در راه ماندگان است».
«خمس» در لغت به معناى پنج یک مى باشد و در اصطلاح فقه عبارت است از: «پرداخت یک پنجم درآمدى که از راه زراعت، صنعت، تجارت، پژوهش و یا از طریق کارگرى و کارمندى در مؤسسات گوناگون، به دست مى آید.79 خمس به امام (علیه السلام)  و سادات اختصاص مى یابد و باید آن را در عصر غیبت به فقیه جامع شرایط داد».80
شارع مقدس به صاحب مال، فرصت داده چنانچه تا یک سال، آن را در مؤونه و نیازهاى خود و خانواده استفاده نکند و تمام و یا مقدارى از آن تا پایان سال زیاد بیاید، خمس آن را بپردازد.
آیه خمس، در عصر رسالت، نازل شده و پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله)  این فریضه را به اجرا درآورده است. به طور مسلّم آن حضرت، خمس غنیمت هاى جنگى را دریافت مى کرد. اما خمس سود تجارت ـ هر چند بنا به ضرورت و مصالحى ـ تا عصر امامان (علیهم السلام)  به تأخیر افتاد ؛ ولى بى شک وجود آن در دوره امامان، غیرقابل انکار است.81
«خمس» یکى از فریضه هاى اسلامى است و قرآن مجید آن را در کنار جهاد قرار داده و هر دو را از ریشه ایمان دانسته است ؛ چه اینکه نشانه صداقت ایمان، مبارزه با مال اندوزى و تطهیر نفس است. حضرت باقر (علیه السلام)  فرموده است: «براى هیچ کس جایز نیست از مالى که خمس به آن تعلق گرفته، چیزى بخرد ؛ مگر اینکه حق ما را به ما برساند».82
آیه 41 سوره «انفال» به طور روشن و صریح، بر اصل وجوب خمس دلالت مى کند ؛ از این رو شیعه و سنى بر اصل آن اتفاق نظر دارند. البته ممکن است دلالت آیه بر مواردى از آن ( مانند درآمد کسب ) روشن و شفاف نباشد ؛ ولى بى شک به کمک روایات متعددى، به خوبى وجوب خمس درآمد استفاده مى شود.83
خمس داراى حکمت ها و اسرار گوناگونى است که به بعضى از آنها اشاره مى شود:
1. خمس به منظور تأمین هزینه هاى امام (علیه السلام)  به عنوان رئیس حکومت، براى پیشبرد نظام اسلامى و اداره جامعه، واجب گردیده است84 ؛ از این رو در روایت از خمس به عنوان «وجه الاماره» یاد شده است.85
2. خداوند متعال براى حفظ کرامت و عزت پیامبر اسلام، محل تأمین بودجه فقیران بنى هاشم و منسوبان به آن حضرت را از خمس قرار داد و سهم آنان را قرین سهم خود و رسول کرد تا زمینه تحقیر نسبت به آنان از بین برود.86
3. خمس براى تأمین بودجه هر کار خیرى است که امام بخواهد انجام دهد و براى هر موردى که صلاح بداند، مصرف کند.87
4. خمس وسیله اى براى رشد و کمال انسان محسوب مى شود که اداى آن، باعث جلب روزى و وسیله آمرزش گناهان مى گردد.88
5. خمس براى احیاى دین خدا و تحقّق حکومت اسلامى واجب گردیده است.89

پرسش 232 . مؤونه چیست؟
«مؤونه» به مخارجى گفته مى شود که در زندگى، هزینه مى گردد و شامل موارد ذیل است:
1. هزینه هاى زندگى شخصى ؛ مانند: خوراک و پوشاک، خانه مسکونى، وسایل زندگى، وسایل نقلیه، وسایل تحصیلى، رایانه، هزینه ازدواج و... ؛
2. هدایا و بخشش ها ؛ مانند: خیرات، صدقات، جوایز و... ؛
3. مخارج سفر حج (واجب و مستحب )، سفر زیارت، گردش و تفریح ؛
4. حقوقى که بر عهده شخص است ؛ مانند: دیه، غرامت و کفاره90.91

خمس درآمد دانشجو
پرسش 233 . آیا به درآمد دانشجویى که تحت تکفّل خانواده است، خمس تعلق مى گیرد؟
همه مراجع: چنانچه از درآمد کسب تهیه شده و یک سال از آن گذشته باشد، خمس دارد.92
تبصره. حکم درآمدهایى مانند هدیه، جایزه و... در بخش «خمس هدیه» بیان شد.

خمس کمک هزینه
پرسش 234 . آیا به پولى که در مدت تحصیل در دانشگاه به عنوان کمک هزینه دریافت مى شود، خمس تعلق مى گیرد؟
همه مراجع: خیر، خمس ندارد.93
تبصره 1. کمک هزینه تحصیلى، وامى است که در مدت تحصیل، به دانشجویان پرداخت مى شود و اقساط آن چند سال بعد، باز پس گرفته مى شود.
تبصره 2. چنانچه کمک هزینه تحصیلى تا پس از پرداخت اقساط آن پس انداز شود، به اصل و سود آن خمس تعلّق مى گیرد.

خمس کتاب
پرسش 235 . آیا به کتاب هایى که براى ترم هاى آینده تهیه مى کنیم، خمس تعلق مى گیرد؟
همه مراجع (به جز بهجت، فاضل، نورى ): در فرض یاد شده خمس دارد مگر آنکه داشتن آنها مورد نیاز و در شأن شخص باشد، در این صورت خمس ندارد.94
آیات عظام بهجت، فاضل و نورى: آرى، خمس دارد ؛ مگر آنکه نتوانید در سال آینده تهیه کنید، در این صورت خمس ندارد.95

خمس درآمد زن
پرسش 236 . آیا به درآمد زنى که براى خود کسبى داشته و مخارج او را شوهر مى دهد، خمس تعلّق مى گیرد؟
همه مراجع: آرى، باید خمس آن را بدهد ؛ ولى اگر مقدارى از آن را در نیازهاى زندگى خرج کرده باشد، تنها باید خمس باقى مانده را بدهد.96

خمس بورسیه
پرسش 237 . آیا پولى که به عنوان بورسیه به دانشجو مى دهند، خمس دارد؟
همه مراجع: آرى، چنانچه تا سر سال خمسى زیاد بیاید، خمس دارد.97
تبصره. دانشجویان بورسیه دبیرى و... کسانى اند که چند سال آموزش مى بینند و در این مدت، از سوى دانشگاه یا وزارتخانه مربوطه حقوق دریافت مى کنند و تعهّد مى دهند که پس از پایان تحصیلات، در مقابل حقوق دریافت شده، خدمت کنند. این حقوق تفاوتى با سایر درآمدها ندارد ؛ از این رو به آن خمس تعلق مى گیرد.

خمس سپرده گذارى
پرسش 238 . آیا به پولى که در بانک سپرده گذارى شده و از درآمد (سود ) آن ارتزاق مى شود، خمس تعلّق مى گیرد؟
آیات عظام امام، سیستانى، فاضل و مکارم: اگر پول سپرده گذارى از درآمد کسب باشد، خمس دارد. [ اما در صورتى که] با پرداخت خمس (هر چند به صورت اقساط ) نتواند زندگى خود را اداره کند، خمس ندارد.98
آیات عظام بهجت، تبریزى و نورى: اگر از درآمد کسب باشد، آن مقدار از پول سپرده ـ که اداره زندگى به آن بستگى دارد ـ خمس ندارد ؛ ولى به مقدار بیشتر از آن، خمس تعلق مى گیرد.99
آیات عظام خامنه اى، صافى و وحید: اگر پول سپرده گذارى از درآمد کسب باشد، خمس دارد و چنانچه نمى تواند با پرداخت خمس آن، امرار معاش کند، مى تواند با حاکم شرع دستگردان نماید.100
تبصره 1. به سود حاصل از آن، خمس تعلق مى گیرد.
تبصره 2. اگر پول سپرده گذارى از راه هدیه، جایزه و مانند آن به دست آمده باشد، حکم اصل را دارد.101

خمس سهام بورس
پرسش 239 . آیا سهامى که از سازمان بورس خریدارى مى کنیم، خمس دارد؟
همه مراجع: آرى، سر سال باید خمس آن را بدهید ؛ چون حکم سرمایه را دارد.102

خمس شرکت
پرسش 240 . اگر شریک من، خمس سهم و سرمایه خود را ندهد، تکلیفم چیست؟ آیا ادامه شرکت با او جایز است؟
همه مراجع (به جز تبریزى و سیستانى ): هیچ کدام نمى توانید در آن تصرف کنید و ادامه شرکت با او جایز نیست ؛ مگر آنکه از حاکم شرع اجازه بگیرید.103
آیات عظام تبریزى و سیستانى: اگر شما خمس سهم و درآمد خود را بدهید، مى توانید در سرمایه مشترک تصرف کنید.104
 

خمس هدیه
پرسش 241 . اگر چیزى به انسان هدیه یا جایزه بدهند، آیا باید خمس آن را پرداخت؟
آیات عظام امام، خامنه اى و نورى: هدیه، خمس ندارد.105
آیات عظام بهجت، فاضل و مکارم: چنانچه تا سر سال خمسى زیاد بیاید، بنابر احتیاط واجب، باید خمس آن را بدهد.106
آیات عظام تبریزى و وحید: چنانچه مقدار آن زیاد و قابل توجه باشد و از مخارج سال زیاد بیاید، باید خمس آن را بدهد.107
آیات عظام سیستانى و صافى: چنانچه تا سر سال خمسى زیاد بیاید، خمس دارد.108

پرسش 242 . آیا به پولى که براى خرید وسایل ضرورى زندگى ذخیره مى شود، خمس تعلق مى گیرد؟
آیات عظام امام، تبریزى، سیستانى، مکارم و وحید: چنانچه سال خمسى از آن بگذرد، خمس دارد.109
آیه اللّه  بهجت: اگر بدون پس انداز کردن، نمى توانند وسایل مورد نیاز خود را در آینده تهیه کنند ؛ چنانچه پس انداز کوتاه مدت (مثلاً تا سه سال ) باشد، خمس ندارد.110
آیات عظام فاضل و نورى: اگر بدون پس انداز کردن، نمى توانند وسایل مورد نیاز خود را در آینده تهیه کنند، خمس ندارد.111
آیه اللّه  خامنه اى: اگر براى تهیه وسایل مورد نیاز در آینده نزدیک (مثلاً تا سه ماه پس از سال خمسى ) پس انداز شده باشد و با پرداخت خمس آن نتواند آنها را تهیه کند، خمس ندارد.112
آیه اللّه  صافى: اگر هم اکنون به آن وسیله نیاز دارد و تهیه آن بدون پس انداز در مدت چند سال ممکن نباشد، خمس ندارد.113
تبصره. چنانچه در آینده با پس انداز خود، لوازم مورد نیاز خویش را تهیه نکند، باید خمس آن را بدهد.

خمس وام مسکن
پرسش 243 . آیا به پولى که جهت گرفتن وام مسکن، در بانک گذاشته مى شود و چندین سال از آن مى گذرد، خمس تعلق مى گیرد؟
آیات عظام امام، تبریزى، خامنه اى، سیستانى، مکارم و وحید: آرى، خمس دارد.114
آیات عظام بهجت، فاضل و نورى: اگر براى تهیه خانه مورد نیاز، راهى جز این ندارد، به پول پس انداز شده خمس تعلق نمى گیرد.115
آیه اللّه  صافى: اگر خانه مسکونى در حال حاضر مورد نیاز او و در شأنش باشد و راهى جز طریق یاد شده ندارد، به آن خمس تعلق نمى گیرد.116
تبصره. بنا بر نظر مراجعى که معتقدند پول مزبور خمس ندارد ؛ چنانچه در آینده، صرف خرید منزل نشود، خمس آن را باید بدهد.

خمس فیش حج عمره
پرسش 244 . کسانى که قصد تشرف به حج و عمره دارند، براى حفظ نوبت باید مبلغ مقررى را به بانک بسپارند که این مبلغ مطابق قرارداد مضاربه است و سودى نیز به آن تعلق مى گیرد. زمانى که نوبت تشرف آنان فرا مى رسد، اصل پول و سود را دریافت و به سازمان حج و زیارت مى سپارند و به عمره و حج مشرف مى شوند و چنانچه کسى این پول را به بانک نسپارد، نوبتى براى تشرف او منظور نخواهد شد ؛ آیا در این فرض به اصل پول و سود آن خمس تعلق مى گیرد؟
همه مراجع (به جز بهجت و مکارم ): اگر در سال سپرده گذارى پول به بانک (همان سال خمسى ) به حج مشرف شود، خمس ندارد ؛ ولى اگر نوبت حج پس از آن سال است، به اصل پول سپرده گذارى خمس تعلق مى گیرد، اما سود آن اگر قابل وصول نباشد و براى تشرف به حج از آن استفاده شود خمس ندارد.117
آیه اللّه  بهجت: اگر براى رفتن به حج و عمره چاره اى جز سپرده گذارى و ثبت نام ندارد، به آن خمس تعلق نمى گیرد.118
آیه اللّه  مکارم: اگر پول سپرده گذارى از درآمد سالى باشد که نام نویسى کرده، خمس ندارد (نه اصل و نه سود آن ).119
تبصره. حکم یاد شده در صورتى است که شخص با بانک قرارداد شرعى (مانند مضاربه و... ) انجام دهد.

خمس وسایل ضرورى
پرسش 245 . به جهت نیاز وسایلى خریده ام ؛ ولى با اینکه بیش از یک سال از خرید آنها مى گذرد، هیچ استفاده اى نکرده ام، آیا به اینها خمس تعلق مى گیرد؟
همه مراجع (به جز سیستانى و وحید ): چنانچه در معرض استفاده بوده، خمس ندارد120.
آیه اللّه  سیستانى: باید خمس آن را بپردازد ؛ مگر اینکه وجود آن در خانه ضرورى باشد و در وقت نیاز نتواند فورى آن را تهیه کند. در این صورت اگر تهیه آن از قبل، متعارف باشد، خمس ندارد.121
آیه اللّه  وحید: خمس دارد.122
تبصره. هر چند عبارت رساله ها در مورد «کتاب» است ؛ ولى کتاب خصوصیتى ندارد و این حکم شامل هر وسیله اى است که مورد نیاز انسان باشد.

خمس زمین
پرسش 246 . از درآمد خود، زمینى خریده ام تا دو سال دیگر آن را بسازم و در آن زندگى کنم، آیا سر سال به آن خمس تعلق مى گیرد؟
همه مراجع (به جز تبریزى، مکارم و وحید ): چنانچه براى تهیه خانه مسکونى، راهى جز نگه داشتن زمین تا چند سال نیست، خمس ندارد.123
آیات عظام تبریزى و وحید: باید خمس زمین را به قیمت فعلى بدهد.124
آیه اللّه  مکارم: خمس ندارد.125
 

خمس رهن
پرسش 247 . آیا به پولى که از درآمد کسب تهیه شده و به عنوان رهن به صاحبخانه پرداخت مى شود، خمس تعلق مى گیرد؟
آیات عظام امام و سیستانى: خمس دارد و هر زمان دریافت شد یا دریافت آن ممکن گردید، باید فورى خمس آن را بپردازد.126
آیات عظام بهجت، تبریزى، فاضل و وحید: چنانچه بدون پول رهن، نیاز مسکن او تأمین نمى شود، خمس ندارد و هر زمان آن را باز پس گرفت و نیازى به آن نداشت و از مخارج سال زیاد آمد، خمس دارد.127
آیه اللّه  خامنه اى: هنگامى که براى این منظور نیاز دارد، پرداخت خمس آن واجب نیست ؛ ولى هر زمان آن را بازپس گرفت، باید خمس آن را بدهد ؛ مگر آنکه براى اجاره در جاى دیگر، به آن نیاز داشته باشد.128
آیات عظام صافى و مکارم: پول رهن جزء مؤونه است و خمس ندارد ؛ ولى اگر آن را باز پس گرفت و نیازى به آن نداشت، بنابر احتیاط خمس آن را بپردازد.129
آیه اللّه  نورى: اگر نتواند خانه را از راه دیگرى اجاره کند، به مبلغ مذکور خمس تعلق نمى گیرد.130
تبصره. اصطلاح «رهن» در رهن و اجاره خانه غلط مشهور است، اصطلاح قرض و اجاره (اجاره به شرط قرض ) صحیح است. از این رو اصل قرض خمس ندارد.
 

خمس پول ازدواج
پرسش 248 . آیا به پولى که انسان براى ازدواج ذخیره کرده، خمس تعلق مى گیرد؟
آیات عظام امام، تبریزى، سیستانى، مکارم و صافى: خمس دارد.131
آیه اللّه  بهجت: چنانچه پس انداز کوتاه مدت ودر حد متعارف (مثلاً تا سه سال ) باشد، خمس ندارد.132
آیات عظام فاضل و نورى: چنانچه بدون پس انداز نمى تواند در آینده ازدواج کند، خمس ندارد.133
آیه اللّه  خامنه اى: اگر براى تهیه هزینه هاى ازدواج درآینده نزدیک (مثلاً تا سه ماه پس از سال خمسى ) پس انداز شده باشد و با پرداخت خمس آن، نتواند آنها را تهیه کند، خمس ندارد.134

خمس جهیزیه
پرسش 249 . شخصى وسیله اى براى جهیزیه دختر خود خریده و چندین سال نگه داشته است ؛ اکنون نمى خواهد آن را به عنوان جهیزیه به دختر بدهد. حال اگر آن را براى زندگى خویش استفاده کند، باز باید خمس آن را بپردازد یا نه؟ اگر بفروشد چطور؟
همه مراجع: اگر جهیزیه را به دختر بخشیده، جایز نیست آن را از او بگیرد و اگر نبخشیده، باید خمس آن را بپردازد.135
 

خمس موبایل و خودرو
پرسش 250 . آیا به پول درآمدى که براى تهیه موبایل و خودروى مورد نیاز، به حساب ریخته مى شود و سال هم بر آن مى گذرد، خمس تعلق مى گیرد؟
آیات عظام امام، تبریزى، سیستانى، صافى و وحید: خمس دارد.136
آیات عظام بهجت، خامنه اى، فاضل و نورى: چنانچه خودرو، مورد نیاز بوده و تنها راه تهیه آن، واریز کردن پول به حساب است، خمس ندارد.137
آیه اللّه  مکارم: اگر به عنوان پیش خرید به حساب ریخته است، خمس ندارد و چنانچه به صورت ودیعه باشد، خمس دارد.138
تبصره 1. پولى که به سازمان مربوطه ریخته مى شود، چنانچه سود داشته باشد و یک سال از آن بگذرد، به سود آن خمس تعلق مى گیرد.
تبصره 2. حکم بالا به خودرو اختصاص ندارد ؛ بلکه هر گونه وسیله مورد نیازى را که با ثبت نام خریدارى شود، شامل مى شود.

خمس قرض الحسنه
پرسش 251 . به پولى که از درآمد کسب تهیه شده و به عنوان قرض الحسنه به دیگرى داده ایم، آیا خمس تعلق مى گیرد؟
همه مراجع: چنانچه سرسال خمسى دریافت آن (بدون زحمت ) ممکن باشد، باید خمس آن را بپردازد و در غیر این صورت هر زمان دریافت کرد، باید فورى خمس آن را بدهد.139
 

بدهى مؤجل
پرسش 252 . بدهى که به جهت نیاز زندگى بوده و چند ماه بعد از سال خمسى، زمانش فرا مى رسد ؛ آیا مى توان هنگام محاسبه مقدار آن را از درآمد کم کرد؟
همه مراجع: اگر بدهى را پیش از سال خمسى ادا کند، به مقدار آن، از درآمد کسر مى شود.140

خمس طلا
پرسش 253 . خانمى از حقوق خود طلا و زیورآلاتى که همیشه خود را با آن زینت مى کند، خریده است. شوهرش پولى ندارد که وى بتواند در این زمینه صرف کند، آیا دادن خمس این گونه خریدها بر زن لازم است؟
همه مراجع: اگر به مقدار متعارف و مناسب شأن او باشد، خمس ندارد.141

خمس سکه
پرسش 254 . آیا به سکه بهار آزادى، خمس تعلق مى گیرد؟
همه مراجع: اگر از درآمد کسب تهیه شده و از مخارج سال زیاد بیاید، خمس دارد.142
تبصره 1. سکه بهار آزادى جزء مؤونه (هزینه زندگى ) شمرده نمى شود ؛ از این رو سر سال به آن خمس تعلق مى گیرد.
تبصره 2. بنابر نظر مراجعى که معتقدند هدیه خمس دارد، چنانچه سکه بهارآزادى به آنها بخشیده شود و از مخارج سال زیاد بیاید، خمس دارد.
 

پرداخت خمس
پرسش 255 . خمس را باید به چه کسى پرداخت کرد؟
امام: باید به مرجع تقلید خود یا مجتهدى که مانند او از نظر کمیّت و کیفیت به مصرف مى رساند، بپردازد و نیز مى تواند در جایى مصرف کند که مرجع تقلیدش اجازه مى دهد.143
آیات عظام بهجت، فاضل، مکارم، نورى و وحید: باید سهم امام را به مرجع تقلید خود یا مجتهدى که مانند او از نظر کمیّت و کیفیت به مصرف مى رساند، بدهد و نیز مى تواند در جایى مصرف کند که مرجع تقلیدش اجازه مى دهد. سهم سادات را بنابر احتیاط واجب،باید به مرجع تقلید خود و یا با اجازه او به سادات بدهد.144
آیه اللّه  تبریزى: باید سهم امام را به مرجع تقلید خود یا به مصرفى که او اجازه مى دهد، برساند و چنانچه بخواهد به مجتهد دیگرى بدهد، بنابر احتیاط واجب باید از مرجع تقلید خود، اجازه بگیرد. سهم سادات را مى توان به خود آنان داد.145
آیه اللّه  سیستانى: باید سهم امام را به مرجع تقلید خود یا به مصرفى که او اجازه مى دهد، برساند و احتیاط واجب آن است که او مرجع اعلم و آگاه بر جهات عامه باشد. سهم سادات را مى توان به خود آنان داد.146
آیه اللّه  خامنه اى: باید خمس را به ولى امر مسلمین یا وکیل او بدهد و اگر به فتواى مرجع تقلید خود نیر عمل کند، موجب برائت ذمه مى شود.147
آیه اللّه  صافى: باید سهم امام را به مرجع تقلید خود یا مجتهدى که مانند او از نظر کمیت و کیفیت به مصرف مى رساند، بدهد و نیز مى تواند در جایى مصرف کند که مرجع تقلیدش اجازه مى دهد. سهم سادات را مى توان به خود آنان داد.148
تبصره. خمس دو قسمت مى شود: نصف آن سهم امام و نصف دیگر سهم سادات است. آیات عظام سیستانى، تبریزى و صافى در پرداخت سهم سادات، اجازه مجتهد را لازم نمى دانند.

مصرف خمس
پرسش 256 . آیا مى توان خمس را در امور فرهنگى و احداث اماکن علمى و دانشگاهى، مصرف کرد؟
همه مراجع: باید طبق اجازه حاکم شرع مصرف شود.149

سهم سادات
پرسش 257 . آیا به سیدى که بیش از مخارج سالش داشته باشد، مى توان خمس داد؟
همه مراجع: خیر، در سهم سادات «فقر» شرط است.150
 

زن سیده
پرسش 258 . آیا مى توان به زن سیده اى که فقیر است و شوهرش قادر به اداره زندگى او نیست، سهم سادات داد؟
آیات عظام امام و خامنه اى: با اجازه حاکم شرع اشکال ندارد.151
آیات عظام بهجت، فاضل، مکارم، نورى و وحید: بنابر احتیاط واجب، باید با اجازه حاکم شرع انجام گیرد.152
آیات عظام تبریزى، سیستانى و صافى: آرى، جایز است.153

پرسش 259 . آیا در پرداخت خمس لازم است به مستحق گفته شود که این پول خمس است؟
همه مراجع: خیر، لازم نیست گفته شود ؛ بلکه مى تواند به عنوان هدیه به او بدهد و نیّت خمس کند.154
تبصره. فرض مسئله جایى است که شخص براى به مصرف رساندن سهم سادات (طبق برخى فتاوا ) و سهم امام (علیه السلام) ، از حاکم شرع اجازه گرفته باشد.

پرسش 260 . از کسى طلبکار هستم ؛ آیا جایز است طلب خود را بابت خمس حساب کنم؟
آیات عظام امام، بهجت، فاضل و نورى: اگر بدهکار مستحق است، باید با اجازه حاکم شرع باشد.155
آیه اللّه  تبریزى: اگر بدهکار مستحق است، در مورد سهم سادات مى تواند طلب خود را بابت خمس حساب کند ؛ ولى نسبت به سهم امام (علیه السلام)  بنابر احتیاط واجب، باید با اجازه حاکم شرع باشد.156
آیه اللّه  سیستانى: اگر بدهکار مستحق است، در مورد سهم سادات مى تواند از مستحق وکالت گرفته و از جانب او قبض نموده و بابت طلبش دریافت کند و نسبت به سهم امام (علیه السلام) ، باید با اجازه حاکم شرع باشد.157
آیه اللّه  صافى: اگر بدهکار مستحق است، مى تواند سهم سادات را به او بدهد و تعد مستحق بابت بدهى، به او برگرداند، ولى نسبت به سهم امام (علیه السلام)  باید با اجازه حاکم شرع باشد.158
آیه اللّه  مکارم: اگر بدهکار مستحق است، در مورد سهم سادات مى تواند طلب خود را بابت خمس حساب کند، ولى نسبت به سهم امام (علیه السلام) ، باید با اجازه حاکم شرع باشد.159
آیه اللّه  وحید: اگر بدهکار مستحق است، بنابر احتیاط واجب باید با اجازه حاکم شرع باشد.160
تبصره. فرض مسئله جایى است که طلب انسان پول است، نه جنس و کالا.

سال خمسى
پرسش 261 . شخص از چه زمانى باید سال خمسى داشته باشد؟
آیات عظام امام، بهجت، خامنه اى، صافى و فاضل: آغاز سال خمسى براى کسانى که درآمد تدریجى روزانه دارند (مانند تاجر و کاسب )، از وقتى است که شروع به کار مى کند و براى کارمند و کارگر اولین درآمد و حقوق آنان است و براى کشاورز و مانند آن، از اولین محصولى است که برداشت مى کند و چنانچه از مخارج سال زیاد آمد، باید خمس آن را بپردازد.161
آیات عظام تبریزى، مکارم و نورى: آغاز سال خمسى براى هر کس، اولین درآمد او است و چنانچه از مخارج سال زیاد آمد، باید خمس آن را بپردازد.162
آیات عظام سیستانى و وحید: آغاز سال خمسى براى هر کس، از وقتى است که شروع به کار مى کند و چنانچه از مخارج سال زیاد آمد، باید خمس آن را بپردازد.163

زمان خمس
پرسش 262 . کسى که درآمد او کمتر از مخارجش باشد و در عین حال سر سال مقدارى پول، خوراکى و... زیاد مى آورد، آیا باز هم واجب است حساب سال داشته باشد و خمس بپردازد؟
همه مراجع (به جز بهجت و نورى ): آرى اگر درآمد او تا یک سال در نیازهاى زندگى مصرف نشود و سر سال زیاد بیاید، باید خمس آن را بدهد.164
آیات عظام بهجت و نورى: خیر و چنانچه سر سال پول و یا چیزهایى از مؤونه زیاد بیاید، مى تواند آنها را در مخارج مورد نیاز صرف کند و خمس ندارد.165

پرسش 263 . آیا پرداخت خمس به صورت اقساط جایز است؟
همه مراجع: خیر، پرداخت خمس به صورت اقساط جایز نیست ؛ ولى اگر حاکم شرع صلاح بداند، مى تواند با او یا نماینده اش، مقدار بدهى خود را دستگردان کند و به ذمه بگیرد و به صورت اقساط بپردازد.166
 

محاسبه خمس
پرسش 264 . راه محاسبه خمس را ذکر کنید.
کشاورزان، کارمندان، کارگران، کاسب ها و کسانى که درآمد کسب دارند، باید براى خود حساب سال خمسى داشته باشند و جهت محاسبه خمس، به صورت زیر عمل کنند:
هنگامى که از دریافت اولین درآمد167 یک سال گذشت، آن روز، وقت حساب سال است. هر چه از مؤونه که مورد استفاده قرار مى گیرد و عین آن از بین مى رود (مانند خوراکى ها، موادهاى شوینده، وسایل تحصیلى دفتر، خودکار و غیر آنها ) چنانچه تا آخر سال خمسى زیاد بیاید و در بازار ارزشى داشته باشد، باید خمس (یک پنجم ) آن را با قیمت روز بپردازند. چیزهایى از مؤونه که مورد نیاز انسان است و با استفاده عین آن، از بین نمى رود (مانند وسایل زندگى مثل فرش، یخچال، وسیله نقلیه و... )، هر چند سال هم بر آنها بگذرد، خمس به آنها تعلق نمى گیرد.168
مثال: کارمندى در پایان خرداد سال 80، اولین حقوق خود را دریافت مى کند ؛ حساب سال او پایان خرداد سال 81 است. در این تاریخ ده کیلو برنج، پنج کیلو لپه، پنج عدد تاید و مبلغ پنجاه هزار تومان زیاد آمده است. او باید یک پنجم هر یک از اجناس بالا را جدا کرده و بابت خمس بپردازد و جایز است قیمت آن را به روز حساب کرده و یک پنجم آن را به صورت پول نقد بدهد.
تبصره 1. کسى که شغل ندارد، اگر اتفاقا معامله اى کند و سودى ببرد ـ بعد از آنکه یک سال از وقتى که فایده برده، بگذرد ـ باید خمس مقدارى را که از خرج سالش زیاد آمده بدهد.169
تبصره 2. درباره خمس بعضى از درآمدها (مانند حقوق خانواده شهدا، هدیه، جایزه بانکى و... ) میان مراجع تقلید اختلاف نظر هست.

پرسش 265 . اگر مال مخمس با مال غیرمخمس، در یک حساب بانکى جمع شود ؛ آیا مى توانیم براى مخارج زندگى نیت کنیم مال غیرمخمس کسر شود؟
آیات عظام امام، بهجت، تبریزى، سیستانى و نورى: آرى، جایز است.170
آیات عظام خامنه اى، فاضل، مکارم و وحید: خیر، جایز نیست ؛ بلکه باید در پایان سال، خمس باقى مانده را به نسبت اموال بپردازید ؛ مگر آنکه پیش از هزینه کردن، آن دو را جدا و از مال غیرمخمس خرج کنید.171
آیه اللّه  صافى: بنابر احتیاط واجب، باید در پایان مال، خمس باقیمانده را به نسبت اموال بپردازید ؛ مگر آنکه پیش از هزینه کردن، آن دو را جدا و از مال غیرمخمس خرج کنید.172

فرار از خمس
پرسش 266 . آیا شخص قبل از رسیدن سال، مى تواند اموال خود را به قصد فرار از خمس به همسرش ببخشد تا بعد از سال خمسى، او دوباره همان پول را به شوهرش ببخشد؟
همه مراجع (به جز مکارم ): خیر، باید خمس آن را سر سال بپردازد.173
آیه اللّه  مکارم: بنابر احتیاط واجب، باید خمس آن را سر سال بپردازد.174

پرسش 267 . آیا به پولى که خمس تعلق گرفته، جایز است به مقدار خمس جدا کرد و در بقیه آن تصرف نمود؟
همه مراجع (به جز بهجت ): خیر، جایز نیست ؛ مگر با اجازه حاکم شرع.175
آیه اللّه  بهجت: آرى، اشکال ندارد.176

مال خمس نداده
پرسش 268 . رفت و آمد با خانواده اى که خمس پرداخت نمى کنند، چه حکمى دارد؟
همه مراجع (به جز تبریزى و سیستانى ): معاشرت با آنان اشکال ندارد و اگر یقین نداشته باشد به غذاى آنها خمس تعلق گرفته، خوردن آن نیز جایز است و چنانچه احتمال تأثیر بدهد، آنان را ارشاد کند.177
آیات عظام تبریزى و سیستانى: معاشرت با آنان اشکال ندارد و مى تواند از غذاى آنها استفاده کند ؛ هر چند بداند که خمس آن پرداخت نشده است. چنانچه احتمال تأثیر بدهد، آنان را ارشاد کند.178

پرسش 269 . جنسى که به آن خمس تعلق گرفته فروخته ام ؛ آیا مى توانم در پولى که به دست آورده ام، تصرف کنم؟ وظیفه ام چیست؟
همه مراجع (به جز تبریزى و سیستانى ): معامله یک پنجم جنس فضولى است و نیاز به اجازه حاکم شرع (مجتهد جامع شرایط ) دارد. اگر آن را امضا کرد، خریدار باید خمس جنس را به حاکم شرع بدهد و به مقدار آن از شما پس بگیرد.179
آیات عظام تبریزى و سیستانى: باید خمس جنس را بدهید و بر خریدار چیزى نیست.180


احکام نذر

اهمیت نذر
پرسش 270 . درباره اهمیت نذر و سابقه تاریخى آن توضیح دهید؟
«یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ یَخافُونَ یَوْماً کانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیراً » ؛ «آنان به نذر خویش وفا مى کنند و از روزى که شر و عذابش گسترده است (قیامت ) مى ترسند».181
«نذر» در لغت به معناى وعده دادن و پیمان به چیزى است و در اصطلاح پیمان خاصى با خداوند است که انسان آن را بر خود واجب مى کند. نذر به دو صورت مى تواند انجام گیرد: نذر مشروط و نذر مطلق.
«نذر مشروط» آن است که شخص به خاطر انجام دادن عمل نیک و یا اجتناب از کار ناشایست، آن را بر خود واجب مى کند تا در نتیجه آن، خداوند متعال حاجت او را برآورد. به عنوان مثال مى گوید: «اگر فرزندم خوب شد و سلامتى خود را بازیافت، هزار تومان به فقیر کمک مى کنم».
«نذر مطلق» نذرى است که هیچ قید و شرطى در آن مطرح نیست ؛ به عنوان مثال مى گوید: «من براى خدا نذر مى کنم که نماز شب بخوانم».
نذر داراى پیشینه زیادى است و انسان در طول تاریخ از آن سود جسته و با نذر سعى کرده تا رضایت معبود خویش را در جهت تأمین نیازهایش جلب کند. این امر همواره مورد توجّه پیامبران و امت هاى گذشته بوده182 و در اسلام نیز مشروعیت یافته است. قرآن کریم در آیاتى، داستان نذر حضرت مریم (علیهاالسلام)  و مادرش را بیان مى کند.183 همچنین ویژگى هاى بندگان خدا را وفاى به نذر برمى شمارد: «آنان به نذر خویش وفا مى کنند و از روزى که شرّ و عذابش گسترده است (قیامت ) مى ترسند».184
امام صادق (علیه السلام)  در شأن نزول این آیه مى فرماید: «هنگامى که حسن و حسین (علیهم السلام)  مریض بودند، روزى پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله)  به ملاقات آنان آمد و به على (علیه السلام) فرمود: خوب است جهت سلامتى فرزندانت نذر کنى. على (علیه السلام)  فرمود: من نذر مى کنم: «چنانچه این دو بهبود یابند، سه روز را به جهت تشکر از خداوند روزه بگیرم». سپس فاطمه (علیهاالسلام)  و فضه (خدمتگزار آنان )، همین نذر را تکرار کردند. خداى متعال نیز لباس عافیت به اندام آن دو امام پوشاند و ایشان نیز روزه گرفتند»185.
نذر ممکن است حکمت هاى گوناگونى داشته باشد که مهم ترین آنها، رسیدن به مطلوب و برآورده شدن حاجت و تقویت انگیزش در جهت سیر و سلوک معنوى است.
نذر یکى از احکام عملى و جارى اسلام و داراى احکام و شرایطى است. این عمل نیاز به صیغه خاص دارد که اگر به هر زبانى خوانده شود، کفایت مى کند. البته باید نام «اللّه» یا ترجمه آن ذکر شود. بدون رعایت این شرایط، نذر تحقق نمى یابد. پس اگر بگوید: «چنانچه مریض من خوب شود، براى خدا بر من است که ده تومان به فقیر بدهم»، نذر او صحیح است.
 

شرایط نذر
پرسش 271 . شرایط نذر کدام است؟
شرایط نذر عبارت است از:
1. نذر کننده بالغ باشد، عاقل و با قصد و اختیار باشد.
2. انجام دادن آن ممکن باشد.
3. انجام دادن آن مطلوب شرع باشد (مانند نماز، روزه، قربانى کردن، کمک به دیگران، عیادت مریض و... ).
4. ترک آنها مطلوب شرع باشد (ترک حرام یا مکروه ).
تبصره. اگر متعلق نذر مباح باشد ؛ یعنى، انجام دادن یا ترک آن از هر جهت مساوى باشد، نذر باطل است. اما اگر انجام دادن یا ترک آن، از جهتى بهتر باشد، صحیح است. براى مثال نذر کند: غذایى بخورد که براى عبادت نیرو بگیرد و یا غذایى نخورد که مایه سستى بدن او از انجام دادن عبادت مى شود.

صیغه نذر
پرسش 272 . صیغه نذر چیست و آیا جمله خاصى دارد؟
همه مراجع: آرى، نذر صیغه خاصى دارد ؛ براى مثال شخصى در مورد شفا یافتن بیمارى اش نذر مى کند که مبلغى به فقیر بدهد ؛ پس چنین مى گوید: «اِنْ شَفَى اللّه  مَرَضى فَلِلّهِ عَلىَّ اَن اُعْطِىَ الْفَقیرَ کَذا». البته لازم نیست به عربى بخواند. همین اندازه کافى است که بگوید: اگر بیمارى من شفا یابد، براى خدا بر عهده من است که فلان مبلغ را به فقیر بدهم.186
 

تغییر نذر
پرسش 273 . آیا تغییر نذر جایز است؟ براى مثال کسى که نذر کرده در روز عاشورا، به مردم حلیم بدهد، آیا مى تواند به جاى آن خوراکى دیگرى بدهد؟ یا حلیم را در روزهاى دیگر ماه محرم به مصرف برساند؟
همه مراجع: اگر نذر طبق صیغه معتبر شرعى بوده، تغییر آن جایز نیست ؛ بلکه باید به همان صورت که نذر کرده، عمل کند و در غیر این صورت تغییر مورد نذر، اشکال ندارد.187

عمل به نذر
پرسش 274 . آیا عمل به نذر فورى است؟ مثلاً چنانچه شخص نذر کند که اگر حاجتش برآورده شود، ده روز روزه بگیرد ؛ آیا باید بلافاصله این کار را بکند؟
همه مراجع: اگر براى گرفتن روزه ها زمان معیّن نکرده، لازم نیست بعد از برآورده شدن حاجتش، بلافاصله روزه بگیرد.188
تبصره. البته سهل انگارى و کوتاهى در عمل به نذر، جایز نیست.

زمان نذر
پرسش 275 . اگر انسان براى نذر خود وقت تعیین کند ؛ ولى در زمان خود نتواند آن را انجام دهد، وظیفه اش چیست؟
همه مراجع: اگر نذر او روزه است، چنانچه در وقت عمل به آن عذرى مانند بیمارى، سفر ضرورى و... پیش آید، عمل به آن واجب نیست و کفاره هم ندارد ولى باید قضاى آن را بجا آورد. و در غیر روزه، اگر در وقت انجام دادن نذر، نتواند آن را به جا آورد، تکلیف از او ساقط است و کفاره هم ندارد.189

شک در نذر
پرسش 276 . نذرى کرده ام، ولى بین دو چیز (روزه گرفتن و صدقه دادن به فقیر ) شک دارم و نمى دانم کدام یک از آن دو است ؛ تکلیف چیست؟
همه مراجع: باید احتیاط کرده و به هر دو عمل کنید.190

فراموشى نذر
پرسش 277 . کسى نذر کرده به فقیر مبلغى پول بدهد، ولى فراموش کرده که مقدار آن چقدر است ؛ تکلیف چیست؟
همه مراجع: اگر نذر طبق صیغه معتبر شرعى بوده، مى تواند به مقدار حداقل اکتفا کند. به عنوان مثال اگر بین هزار تومان یا بیشتر تردید دارد ؛ پرداخت همان هزار تومان کافى است [ و اگر بیشتر هم بدهد، کار پسندیده اى است].191

کفاره نذر
پرسش 278 . کفاره نذرى که از روى عمد به جا نیاورده و چندین مدت از زمان آن گذشته، چگونه است؟
همه مراجع (به جز تبریزى، خامنه اى، سیستانى و وحید ): کفاره آن آزاد کردن یک بنده، یا اطعام شصت فقیر و یا گرفتن دو ماه روزه پى درپى به طور تخییر است.192
آیات عظام تبریزى، خامنه اى، سیستانى و وحید: کفّاره آن آزاد کردن یک بنده یا اطعام ده فقیر یا پوشاندن آنان است و اگر اینها را نتوانست، باید سه روز پى در پى روزه بگیرد.193

نذر فرزند
پرسش 279 . آیا براى نذر اجازه پدر لازم است؟
آیات عظام امام و خامنه اى: خیر، اجازه پدر لازم نیست و او نمى تواند فرزند را از نذر منع کند.194
آیه اللّه  بهجت: بنا بر احتیاط واجب، اجازه پدر لازم است و اگر بدون اجازه او نذر کند، بنا بر احتیاط باید به نذرش عمل کند195.
آیات عظام تبریزى، صافى، فاضل، نورى و وحید: خیر، اجازه پدر لازم نیست ؛ ولى اگر پدر از کارى منع کند که فرزند نذر آن را کرده، نذر او صحیح نیست.196
آیه اللّه  سیستانى: خیر، اجازه پدر لازم نیست ؛ ولى اگر پدر از کارى منع کند که فرزند آن را نذر کرده ـ چنانچه نهى او از روى شفقت و دوستى باشد و مخالفت فرزند باعث آزار او گردد ـ نذر او صحیح نیست197.
آیه اللّه  مکارم: خیر، اجازه پدر لازم نیست ؛ مگر آنکه کار او باعث آزار پدر باشد. در این صورت نذر صحیح نیست198.
 

نذر زن
پرسش 280 . آیا زن مى تواند بدون اذن شوهر، از مال خودش نذر کند؟
آیات عظام امام و خامنه اى: خیر، نذر زن در اموال خودش، بدون اذن شوهر صحیح نیست.199
آیه اللّه  بهجت: نذر زن بدون اذن شوهر [ حتى در اموال خودش]، بنابر احتیاط واجب صحیح نیست.200
آیات عظام تبریزى و مکارم: اگر نذر زن مزاحم حقوق شوهر باشد، بدون اذن او [ در هر حال ]صحیح نیست و اگر مزاحم نباشد، احتیاط مستحب آن است که با اجازه او باشد [ حتى در اموال خودش].201
آیات عظام سیستانى، صافى و وحید: اگر نذر زن مزاحم حقوق شوهر باشد، بدون اذن او (در هر حال ) صحیح نیست و بنابر احتیاط واجب در اموال خودش نیز ـ غیر از حج، زکات، صله رحم و احسان به پدر و مادر ـ با اذن شوهر نذر کند.202
آیه اللّه  فاضل: اگر نذر زن مزاحم حقوق شوهر باشد، بدون اذن او [ در هر حال] صحیح نیست و اگر مزاحم نباشد، احتیاط واجب آن است که با اذن او باشد ؛ به خصوص در نذر اموال (هر چند متعلق به خودش باشد ).203
آیه اللّه  نورى: آرى، نذر زن از مال خودش، بدون اذن شوهر صحیح است.204
 

نذر روزه
پرسش 281 . آیا نذر روزه در سفر صحیح است؟
آیات عظام امام، تبریزى، صافى، فاضل، نورى و وحید: در مسافرت، نذر روزه جایز نیست.205
آیات عظام بهجت، خامنه اى و سیستانى: آرى، در مسافرت نذر روزه جایز و صحیح است.206
آیه اللّه  مکارم: روزه در سفر در هر صورت جایز نیست، هر چند نذر کرده باشد.207


احکام موسیقى و جشن ها

آثار موسیقى
پرسش 282 . درباره موسیقى و دلیل حرمت آن توضیح دهید؟
«وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْتَرِى لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ »208 ؛ «و برخى از مردم سخنان بیهوده را مى خرند تا مردم را از روى نادانى، از راه خدا گمراه سازند».
«موسیقى» ـ یا «موسیقیا» ـ واژه اى یونانى است که در فرهنگ لغت، معادل «غنا» است ؛ ولى در حوزه مفاهیم دینى و اصطلاح فقه، با یکدیگر تفاوت دارد. «غنا» در اصطلاح شرعى عبارت است از: «آوازى که از حنجره آدمى بیرون آمده و در گلو چرخانده (چهچهه ) شود و در شنونده حالت سرور و وجد ایجاد کند و مناسب با مجالس لهو و خوش گذرانى باشد». اما موسیقى به «صوت و آهنگى گفته مى شود که از آلات موسیقى، پدید آید». بر این اساس بین موسیقى علمى و موسیقى فقهى، عموم و خصوص مطلق است.209
در قرآن چند آیه در این مورد نازل شده است که با توجه به بعضى از آیات قرآن و احادیث، حرمت غنا و موسیقى لهوى، به خوبى ثابت مى شود.210 افزون بر آن، تمامى فقیهان شیعى نیز بر حرمت موسیقى و غنا اتفاق نظر دارند.211
با بررسى کوتاه در قرآن و روایات و سخن روان شناسان، مى توان موارد ذیل را از فلسفه هاى حرمت موسیقى دانست:
1. انسان را به فساد و فحشا گرایش مى دهد.212
2. او را از یاد خدا غافل مى سازد.213
3. بر روان و اعصاب، تأثیر سویى دارد.214
در زمینه غنا و موسیقى توجه به چند نکته بایسته است:
یکم. هر نوع آواز و آهنگى، حرام شمرده نمى شود ؛ بلکه تنها آهنگ هاى مناسب با مجالس لهو و فساد، مشمول حرمت است و گوش دادن به آهنگ هایى که از این مشخصه عارى بوده و یا مشکوک به نظر مى رسد، اشکال ندارد.
دوم. طرب و لهو، دو واژه کلیدى است که در باب غنا و موسیقى به کار مى رود. «طرب» به حالت سبک وزنى و سبک عقلى گفته مى شود که در اثر شنیدن آواز یا آهنگ، در روان و نفس آدمى پدید مى آید و او را از حد اعتدال خارج مى کند. این امر تنها به حالت شادى اختصاص نمى یابد ؛ بلکه ممکن است از آهنگ هاى غم و حزن آور نیز به دست آید.215 «لهو» سازگارى و هم نوایى آواز و آهنگ نواخته شده با مجالس فساد و خوش گذرانى است ؛ بدین معنا که ممکن است نغمه اى طرب انگیز نباشد ؛ ولى از نغمه هایى باشد که فقط در جلسات فاسقان و هواپرستان رایج باشد، به این آهنگ لهوى مى گویند و اگر از هر دو مشخصه (طرب و لهو ) برخوردار باشد، به آن مطرب لهوى مى گویند.
تمامى مراجع تقلید، «لهوى بودن» را جزء و قید موسیقى حرام مى دانند ؛ ولى در قید «طرب انگیزى» اختلاف نظر دارند.216
سوم. آلات موسیقى دو قسم است: آلات مختص حرام؛ آلات مشترک.
«آلات مختص» به آلاتى از موسیقى گفته مى شود که نوعا در لهو و لعب به کار مى رود و منفعت حلالى در بر ندارد.
«آلات مشترک» به آلاتى از موسیقى گفته مى شود که هم براى منافع مشروع و حلال به کار مى رود و هم براى منافع نامشروع و حرام.
استفاده از آلات مختص به هیچ وجه جایز نیست ؛ ولى آلات مشترک بستگى به کیفیت نواختن آن دارد.
بیشتر مراجع تقلید217 استفاده از آلات مشترک را به طور مطلق حرام نکرده اند ؛ بلکه براساس کیفیت نواختن آن فتوا داده اند.

حکم نوازندگى
پرسش 283 . حکم نواختن با آلات موسیقى را بیان کنید؟
همه مراجع (به جز بهجت و صافى ): اگر از آلاتى است که به لهو و حرام اختصاص دارد، نواختن آن (در هر حال ) جایز نیست ؛ ولى اگر از آلات مشترک باشد، استفاده از آن به منظور منافع مشروع و حلال اشکال ندارد218.
آیات عظام بهجت و صافى: به طور کلى نواختن با آلات موسیقى (لهو )، حرام است219.

حکم انواع موسیقى
پرسش 284 . آیا میان انواع موسیقى ها ـ از قبیل اصیل(سنتى )، کلاسیک، محلى، پاپ و... ـ تفاوتى در حکم هست؟
همه مراجع: خیر، هیچ گونه تفاوتى میان آنها در حکم نیست و معیار حرمت استماع موسیقى، طرب انگیزى و لهوى بودن آن است.220

شنیدن آهنگ
پرسش 285 . حکم گوش دادن به آهنگ بدون کلام چیست؟
آیات عظام امام، خامنه اى، فاضل و نورى: گوش دادن به هر آهنگى که مطرب و لهوى و مناسب مجالس گناه وخوش گذرانى است، جایز نیست (هرچند مشتمل بر کلام نباشد)221.
آیات عظام بهجت و صافى: گوش دادن به هر آهنگى که مطرب و لهوى و مناسب مجالس گناه و خوش گذرانى است، جایز نیست و گوش دادن به آهنگى که از نواختن آلات موسیقى تولید مى شود، حرام است222.
آیات عظام تبریزى، سیستانى، مکارم و وحید: گوش دادن به هر آهنگ لهوى که مناسب مجالس گناه و خوش گذرانى است، جایز نیست (هر چند مشتمل بر کلام نباشد )223.

موسیقى حرام
پرسش 286 . اگر استماع موسیقى هیچ گونه تأثیرى در انسان نداشته باشد، آیا باز حرام است؟
همه مراجع: اگر از نوع موسیقى حرام باشد، گوش دادن به آن جایز نیست ؛ هر چند در شخص تأثیر نداشته باشد.224
تبصره. موسیقى حرام، غالباً آثار مخرّبى دارد و باعث بیگانگى از خدا و تحریک شهوت و آلودگى به مفاسد دیگر مى شود ؛ ولى حکم تابع این امور نیست و اگر به فرض، در موردى موسیقى حرام هیچ تأثیرى در روح و روان انسان بر جاى نگذارد، باز گوش دادن به آن جایز نیست.
 

موسیقى لهوى
پرسش 287 . آیا در موسیقى، «لهوى بودن» آن مطرح است یا محتواى شعرهایى که خوانده مى شود؟ به تعبیر دیگر اگر اشعار خوب و مذهبى در قالب موسیقى مطرب و لهوى خوانده شود، آیا باز حرام است؟
همه مراجع: معیار در حرمت موسیقى، مطرب و لهوى بودن آن است ؛ هر چند محتواى آن اشعار مذهبى و اسلامى باشد.225
تبصره. برخى از مراجع تقلید (آیات عظام: تبریزى، سیستانى، مکارم و وحید )، قید «مطرب» را جزء موسیقى حرام نمى دانند.

نواختن موسیقى
پرسش 288 . ویژگى هاى نواختن موسیقى حرام (بدون کلام ) کدام است: داشتن ریتم تند، ایجاد رقص در شنونده، طرب انگیزى آن و یا هیچ کدام؟
آیات عظام امام، خامنه اى، فاضل و نورى: معیار حرمت موسیقى، طرب انگیزى و لهوى بودن آن است که با مجالس گناه و خوش گذرانى و فساد تناسب دارد.226
آیات عظام بهجت و صافى: استفاده از آلات موسیقى به طور مطلق حرام است.227
آیات عظام تبریزى، سیستانى، مکارم و وحید: معیار حرمت موسیقى، لهوى بودن آن است که با مجالس گناه، خوش گذرانى و فساد تناسب دارد.228
تبصره. موسیقى حرام معمولاً داراى نشانه هاى یاد شده است ؛ ولى گاه ممکن است لهوى و مناسب مجالس گناه و خوش گذرانى باشد ؛ اما با وجود آن داراى ریتم تند و ایجاد حالت رقص در شنونده نباشد. در این صورت نیز گوش دادن به آن حرام است.

موزیک هاى ورزشى
پرسش 289 . اگر گوش دادن به موزیک، باعث نیرو گرفتن و ایجاد علاقه به کار باشد ؛ چه حکمى دارد؟
همه مراجع: اگر از نوع موسیقى حرام باشد، گوش دادن به آن جایز نیست (هر چند باعث علاقه پیدا کردن به کار شود ).229

موسیقى تحریکى
پرسش 290 . آیا زن و شوهر به جهت تمایل به یکدیگر و افزایش شهوت، مى توانند به موسیقى لهوى گوش فرا دهند؟
همه مراجع: گوش دادن به موسیقى حرام، جایز نیست و صرف افزایش تمایل به همسر، مجوّز شرعى براى استماع آن محسوب نمى شود.230
 

موسیقى درمانى
پرسش 291 . امروزه موسیقى براى معالجه بعضى از بیمارى هاى روانى (مانند افسردگى، اضطراب، مشکلات جنسى و سرد مزاجى زنان ) به کار مى رود، حکم آن چیست؟
همه مراجع: اگر نظر پزشک متخصص و امین، بر این است که تنها راه معالجه و درمان آن، استفاده از موسیقى است ؛ گوش دادن به آن ـ به مقدارى که درمان بیمار اقتضا مى کند ـ اشکال ندارد.231
تبصره. این فرض بسیار نادر است و خداوند متعال در کارهاى حرام ـ از جمله موسیقى ممنوع ـ شفا قرار نداده است و پاسخ یاد شده تنها در هنگام ضرورت و به مقدار حداقل به کار مى آید.

مجالس موسیقى
پرسش 292 . در صورتى که در مجلسى، مجبور باشیم موسیقى مطرب و لهوى را تحمل کنیم، آیا باز هم مرتکب گناه شده ایم؟
همه مراجع: اگر احتمال تأثیر مى دهید ـ با فراهم بودن سایر شرایط ـ باید نهى از منکر کنید. اگر نمى پذیرند ـ چنانچه حضور شما در آنجا باعث استماع موسیقى حرام و یا تأیید گناه گردد ـ مجلس را ترک کنید ؛ مگر آنکه باعث فتنه و فساد شود. در این صورت ماندن در آن محل به مقدار ضرورت، اشکال ندارد. البته در صورت امکان باید از گوش دادن به موسیقى حرام، اجتناب ورزید و اگر صداى آن بدون دلخواه به گوش شما رسید، اشکال ندارد.232

پرسش 293 . شرکت در مجالسى که موسیقى و ترانه مبتذل پخش مى کنند ـ در حالى که تذکر دادن فایده ندارد ـ چگونه است؟
همه مراجع: شرکت در مجالسى که باعث استماع موسیقى حرام و یا تأیید گناه مى گردد، جایز نیست ؛ مگر آنکه بتواند نهى از منکر کند.233

تشخیص موسیقى
پرسش 294 . ملاک و مرجع تشخیص موسیقى و غناى حرام در نظام اسلامى کیست: وزارت ارشاد، حوزه هنرى سازمان تبلیغات اسلامى، کارشناسان موسیقى، فقیهان، عرف مردم و یا شخص؟
همه مراجع: در تعیین و تشخیص موسیقى حرام و حلال، باید به عرف عام مراجعه کرد.234
تبصره. فقیهان، کارشناسان موسیقى و نهادهاى فرهنگى نیز مى توانند در زمینه موضوعات، اظهار نظر کرده و موسیقى حرام و حلال را (بر اساس نظر عرفى خود ) معرفى کنند.
 

تکثیر نوار موسیقى
پرسش 295 . درآمدى که از رهگذر تکثیر و توزیع نوار و سى دى هاى موسیقى به دست مى آید، حلال است یا حرام؟
همه مراجع: اگر از نوع موسیقى حرام است، خرید و فروش و درآمد حاصل از آن، حرام مى باشد.235

موسیقى شب عروسى
پرسش 296 . حکم استفاده از دف و دایره زنگى در عروسى چیست؟
آیات عظام امام، خامنه اى و فاضل: استفاده از آلات موسیقى براى نواختن موسیقى مطرب و لهوى (مناسب مجالس گناه و خوش گذرانى )، جایز نیست و بین مجلس عروسى و غیر آن، تفاوتى وجود ندارد.236
آیات عظام بهجت و صافى: استفاده از آلات موسیقى به طور کلى جایز نیست و بین مجلس عروسى و غیر آن، تفاوتى وجود ندارد.237
آیات عظام تبریزى، سیستانى، مکارم، نورى و وحید: استفاده از آلات موسیقى براى نواختن موسیقى لهوى (مناسب مجالس گناه و خوش گذرانى )، جایز نیست و بین مجلس عروسى و غیر آن، تفاوتى وجود ندارد.238
 

مجالس عروسى
پرسش 297 . آیا جایز است زن در شب عروسى (در مجلس زنان )، غنا و آواز بخواند و عده اى به رقص و زدن بر روى میز و صندلى مشغول شوند؟ حکم شرعى چنین مجلسى چیست (البته از آلات موسیقى استفاده نمى شود )؟
همه مراجع (به جز تبریزى و خامنه اى ): در فرض مذکور اشکال دارد.239
آیه اللّه تبریزى: اگر مرد یا پسرممیز در مجلس زنانه حضورنداشته باشد و ازموسیقى لهوى نیز استفاده نکنند ؛ آواز زن در مجلس زنان و رقص زن براى زنان و زدن بر میز و صندلى و مانند آن ـ که از آلات موسیقى محسوب نمى شود ـ اشکال ندارد.240
آیه اللّه  خامنه اى: اگر کیفیت زدن به شیوه متداول در عروسى هاى سنتى باشد و لهو محسوب نشود و نیز رقص زن براى زنان، باعث تحریک شهوت و یا مفسده دیگر نگردد، اشکال ندارد.241

موسیقى مجلس عروسى
پرسش 298 . اگر به مجلس عروسى و مانند آن دعوت شدیم ؛ ولى در آنجا موسیقى و ترانه مبتذل پخش کردند، تکلیف چیست؟ آیا باید محل را ترک کنیم؟
همه مراجع: اگر احتمال تأثیر مى دهید، با فراهم بودن شرایط، نهى از منکر کنید و اگر نمى پذیرند ـ چنانچه حضور شما باعث استماع موسیقى حرام یا تأیید گناه گردد ـ باید مجلس را ترک کنید ؛ مگر آنکه عسر و حرج لازم آید.242
 

آهنگ هاى صدا و سیما
پرسش 299 . گاهى از صدا و سیما و یا نوار ضبط صوت، آهنگ هایى پخش مى شود که به نظر مى رسد مناسب با مجالس لهو و خوش گذرانى است ؛ در حالى که در نظر دیگران این چنین نیست! آیا مى توانم آنان را از گوش دادن به آن منع کنم؟
همه مراجع: بر شما واجب است به آن گوش ندهید ؛ ولى نهى دیگران، مبتنى بر این است که آنان هم آن را موسیقى حرام بدانند.243
تبصره. یکى از شرایط وجوب فریضه امر به معروف و نهى از منکر، آن است که حرام بودن منکر، درباره انجام دهنده آن ثابت باشد و یا او بر گناه اصرار ورزد. فرض مسأله در جایى است که موسیقى یاد شده، در نظر دیگران از نوع موسیقى حلال است ؛ در نتیجه نهى از منکر در اینجا ساقط مى شود.

آهنگ مبتذل
پرسش 300 . استفاده از آهنگ هاى مبتذل (موسیقى حرام )، در مجالس عروسى زنان چه حکمى دارد؟
همه مراجع: گوش دادن به موسیقى حرام ـ هر چند در مجالس عروسى زنان ـ جایز نیست.244
تبصره. «موسیقى» و «غنا و آوازخوانى» دومقوله است. آنچه که در مجالس عروسى زنان جایز شمرده شده، غنا و آوازخوانى زن است ؛ ولى موسیقى لهوى، در هر حال و زمانى حرام است.

موسیقى محل کار
پرسش 301 . من در مکانى کار مى کنم که صاحب آن همیشه به نوارهاى موسیقى مبتذل و حرام گوش مى دهد و من هم مجبور به شنیدن آن هستم ؛ آیا این کار براى من جایز است یا خیر؟
همه مراجع: اگر احتمال تأثیر مى دهید ـ با تحقّق سایر شرایط ـ باید او را نهى از منکر کنید و اگر نمى پذیرد، چنانچه مجبورید در آن مکان حضور داشته باشید، کارکردن در آنجا براى شما اشکال ندارد ؛ ولى باید به موسیقى حرام گوش ندهید. و اگر صداى آن بدون دلخواه به گوش شما رسید، اشکال ندارد.245
تبصره. اگر این شخص بتواند بدون زحمت و مشقّت، شغل مناسب دیگرى پیدا کند، باید این راه را برگزیند. فرض مسأله جایى است که ترک آن مکان و انتخاب شغل دیگر، براى او دشوار و حرجى است.

کف زدن
پرسش 302 . حکم دست زدن در مراسم عروسى چیست؟
آیات عظام امام، بهجت، خامنه اى، صافى و مکارم: اگر به طور متعارف و غیر لهوى باشد، اشکال ندارد.246
آیات عظام تبریزى، سیستانى و فاضل: دست زدن فى نفسه (به تنهایى)، اشکال ندارد.247
آیه اللّه  نورى: اگر جلف و سبک نباشد، اشکال ندارد.248
آیه اللّه  وحید: احتیاط واجب در ترک آن است.249

جشن ولادت امامان (علیهم السلام) 
پرسش 303 . حکم دست زدن در مراسم و جشن هایى که به مناسبت ایام ولادت و اعیاد امامان (علیهم السلام)  برگزار مى شود، چیست؟
آیات عظام امام، بهجت، خامنه اى، صافى، فاضل و مکارم: اگر دست زدن به نحو متعارف (غیرلهوى ) باشد، اشکال ندارد ؛ ولى این کار با مجالس اهل بیت (علیهم السلام)  مناسبت ندارد و بهتر است فضاى این مراسم، به ذکر صلوات و تکبیر و مانند آن، معطر گردد.250
آیات عظام تبریزى و سیستانى: دست زدن در این گونه مجالس، اشکال ندارد ؛ ولى این کار با مجالس اهل بیت (علیهم السلام)  مناسبت ندارد و بهتر است فضاى این مراسم، به ذکر صلوات و تکبیر و مانند آن معطّر گردد.251
آیه اللّه  نورى: دست زدن در این گونه مجالس ـ اگر سبک و جلف نباشد ـ اشکال ندارد ؛ ولى بهتر است فضاى این مراسم، به ذکر صلوات و تکبیر و مانند آن معطّر گردد.252
آیه اللّه  وحید: احتیاط واجب در ترک آن است.253
 

حکم رقص
پرسش 304 . آیا رقص زن و مرد اشکال دارد؟
آیات عظام امام و خامنه اى: رقص اگر باعث تحریک شهوت، ارتکاب گناه و یا ترتّب مفسده شود و یا زن در بین مردان نامحرم برقصد، حرام است.254
آیه اللّه  بهجت: به طور کلى رقص اشکال دارد.255
آیه اللّه  تبریزى: رقص زن براى شوهر و رقص زن براى زنان، در مجالس عروسى و مانند آن ـ در صورتى که در معرض نگاه مرد (حتى پسر ممیز ) نبوده و مشتمل بر حرام دیگرى مثل موسیقى و مانند آن نباشد ـ اشکال ندارد. رقص در غیر این دو مورد، از مصادیق لهو بوده و سزاوار است که مؤمن، از لهو اجتناب کند.256
آیات عظام سیستانى و وحید: تنها رقص زن براى شوهر و بر عکس آن، جایز است.257
آیات عظام صافى، فاضل و مکارم: تنها رقص زن براى شوهر جایز است.258

رقص همسر
پرسش 305 . آیا زن مى تواند براى شوهرش برقصد و همراه با آن، به موسیقى طرب انگیز و شاد گوش کنند؟
همه مراجع (به جز بهجت ): رقص زن براى شوهر، در صورتى که با موسیقى حرام همراه نشود، جایز است.259
آیه اللّه  بهجت: اگر همراه با موسیقى حرام انجام گیرد، جایز نیست و اگر بدون آن باشد، بنابر احتیاط واجب جایز نیست.260

نگاه به رقص
پرسش 306 . آیا نگاه به رقص از تلویزیون داخلى و خارجى، اشکال دارد؟
همه مراجع: نگاه به رقص از تلویزیون، اگر باعث تحریک شهوت یا استماع موسیقى حرام و یا مفسده گردد، جایز نیست.261
تبصره. نگاه به رقص از طریق تلویزیون، حکم حضور در مجلس گناه را ندارد ؛ مگر آنکه باعث گناه و مفسده شود.

خوانندگى زن
پرسش 307 . گوش دادن به نوارى که خواننده اش زن باشد واز سروده هاى شعرایى مثل حافظ و مولوى و... استفاده کند، چه حکمى دارد؟
آیات عظام امام، بهجت، صافى، فاضل، مکارم و وحید: گوش دادن به آن جایز نیست.262
آیات عظام تبریزى، خامنه اى، سیستانى و نورى: گوش دادن به آواز زن، اگر غنا نباشد و باعث التذاذ جنسى و تهییج شهوت نشود و مفسده اى بر آن مترتب نگردد، اشکال ندارد.263
تبصره. «غنا» عبارت است از ترجیع صدا، به نحوى که طرب انگیز و مناسب با مجالس لهو و گناه باشد.
 

همخوانى زنان
پرسش 308 . همخوانى زنان و یا زنان و مردان در سرودها و تواشیح، چه حکمى دارد و آیا شنیدن آن جایز است؟
همه مراجع (به جز بهجت، صافى و مکارم ): اگر به صورت غنا نباشد و باعث تهییج شهوت و مفسده نگردد، اشکال ندارد.264
آیات عظام بهجت، صافى و مکارم: اگر باعث مفسده شود، حرام است و بدون آن نیز بنابر احتیاط واجب، جایز نیست.265

مداحى زنان
پرسش 309 . در برخى موارد مرثیه خوانى و یا مداحى زنان در مجلس خودشان، به گونه اى است که صداى آنان با بلندگو به گوش مردان رهگذر مى رسد ؛ آیا این عمل جایز است؟
همه مراجع (به جز مکارم ): اگر صداى آنان در معرض ریبه، تلذّذ و تهییج شهوت باشد، جایز نیست.266
آیه اللّه  مکارم: خیر، جایز نیست.267


احکام پوشش

اهمیت حجاب
پرسش 310 . درباره حجاب و دلیل وجوب آن توضیح دهید؟
«وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ »268 ؛ «و زینت خود را جز آن مقدار که نمایان است، آشکار نکنند و [ اطراف ]روسرى هاى خود را بر سینه خود افکنند [ تا گردن و سینه با آن پوشانده شود]».
«حجاب»، در لغت به معناى پرده، حاجب و پنهان کردن است و در اصطلاح «پنهان کردن زن خود را از دید مرد بیگانه است». آنچه دین اسلام بر زنان لازم دانسته، همان پوشش است که در متون دینى و در کلام فقیهان، از آن به ستر، پوشش، ساتر و پوشاننده تعبیر شده است.
حجاب و پوشش پیش از اسلام، در میان برخى از ملّت ها ـ از جمله ایران باستان و قوم یهود و شاید در هند ـ مطرح و از آنچه که در قانون اسلام آمده، سخت تر بوده است.269
این دستور در دین اسلام، حدود سال هاى چهارم و پنجم تشریع گردیده است.270
حجاب، یکى از احکام ضرورى اسلام به شمار مى آید و شیعه و سنى بر آن، اتفاق نظر دارند. خداوند متعال در این باره سه آیه271 در شهر مدینه، نازل کرده و در دو مورد آن، به مسأله پوشش بانوان اشاره کرده است.272 علاوه بر این، احادیث بسیارى درباره اهمیت و چگونگى حجاب نقل شده است.
حضرت على (علیه السلام) مى فرماید: «پوشیدگى زن به حالش، بهتر است و زیبایى اش را پایدارتر مى سازد».273
پوشش براى زن دو هدف و فلسفه اساسى دارد:
1. مصونیت زن، در برابر طمع ورزى هاى هوس بازان.
2. پیشگیرى از تحریکات شهوانى و تأمین سلامت و بهداشت جامعه.274 
در زمینه حجاب و پوشش، توجه به چند نکته بایسته است:
یکم. زن باید بدن و زیور آلات و آرایش خود و هر آنچه را که نزد عرف زینت محسوب مى شود، در برابر مرد نامحرم بپوشاند و تنها دست و صورت از آن استثنا شده است. 
دوم. هر چند دین اسلام نسبت به نوع و رنگ و حتى دوخت لباس، تأکید چندانى ندارد و تنها به اصل پوشش ـ اعم از چادر، مانتو و مانند آن ـ تکیه کرده است ؛ ولى روشن است که لباس نباید تنگ، محرّک، نازک، بدن نما و باعث جلب توجّه گردد. از این رو چادر برترین پوشش به شمار مى آید. از مواردى که مشکى بودن آن مکروه نیست ؛ بلکه نشانه وقار و متانت است، چادر و عبا مى باشد که در روایات به آن اشاره شده است.
سوم. پرهیز از نرمش در سخن که باعث طمع نامحرم شود و متانت در راه رفتن و استفاده نکردن از کفش هایى که باعث توجه نامحرم مى گردد، بخشى از حجاب زن را تشکیل مى دهد.
چهارم. گرچه پوشش کامل براى مرد واجب نیست ؛ ولى نگاه زن به بدن او حرام است. همان گونه که پوشش صورت و دست ها تا مچ بر زن، واجب نیست ؛ ولى نگاه مرد به آن از روى شهوت حرام است.

حکم مانتو
پرسش 311 . پوشیدن مانتوهایى که برجستگى هاى بدن (مانند سینه و پشت ) را نمایان مى سازد، چگونه است؟
همه مراجع: اگر باعث تهییج شهوت باشد، جایز نیست.275

پوشش در برابر کودکان
پرسش 312 . آیا بر زن لازم است خود را در مقابل بچه نابالغ بپوشاند؟
همه مراجع (به جز بهجت، تبریزى و مکارم ): اگر خوب و بد را مى فهمد و احتمال مى دهد که نگاهش به بدن زن، موجب تحریک شهوتش شود ؛ بنابر احتیاط واجب، باید بدن و موى خود را از او بپوشاند.276
آیه اللّه  بهجت: اگر خوب و بد را مى فهمد، بنابر احتیاط واجب باید بدن و موى خود را از او بپوشاند.277
آیات عظام تبریزى و مکارم: خیر، لازم نیست ؛ ولى بهتر است، بدن و موى خود را از پسرى هم که خوب و بد را مى فهمد، بپوشاند.278

پوشش زیرچانه 
پرسش 313 . آیا پوشاندن زیر چانه و کف و روى پا، در مقابل نامحرم واجب است؟
همه مراجع (به جز تبریزى و مکارم ): آرى، باید آنها را از نامحرم بپوشاند.279
آیه اللّه  مکارم: پوشاندن زیر چانه واجب است ؛ ولى پوشاندن کف و روى پا تا مچ، بهتر است پوشانده شود و اگر احتمال مفسده بدهد واجب است پوشانده شود.280
آیه اللّه  تبریزى: پوشاندن زیر چانه واجب است ؛ ولى پوشاندن کف و روى پا تا مچ بنابر احتیاط، واجب است.281

آستین کوتاه
پرسش 314 . پوشیدن پیراهن آستین کوتاه در مقابل زن نامحرم، چه حکمى دارد؟
آیات عظام امام، تبریزى، خامنه اى، سیستانى، فاضل و مکارم: اشکال ندارد.282
آیه اللّه  نورى: اگر مخالف عفت عمومى نباشد و در نظر افراد متشرع، منکر محسوب نشود، اشکال ندارد.283
آیه اللّه  وحید: اگر بداند زنان از روى تعمّد و لذت به او نگاه مى کنند، واجب است مرد لباس آستین دار بر تن کند و در غیر این صورت اشکال ندارد.284
آیات عظام بهجت و صافى: بنابر احتیاط واجب، باید لباس آستین دار بر تن کند.285
تبصره. اگر در جایى پوشیدن لباس آستین کوتاه، باعث مفسده خاص گردد، اجتناب از آن واجب است.

پوشش صورت
پرسش 315 . زنى که مى داند به جهت چهره زیبایى که دارد، مردان نامحرم به او نگاه مى کنند، چه وظیفه اى دارد؟ آیا پوشاندن آن واجب است؟
آیات عظام امام، سیستانى، فاضل، مکارم و نورى: اگر باعث مفسده نشود، پوشاندن چهره بر او واجب نیست ؛ ولى مردان وظیفه دارند به او نگاه نکنند.286
آیات عظام بهجت، تبریزى و وحید: اگر باعث جلب توجّه مرد نامحرم شود، بنابر احتیاط واجب باید چهره خود را بپوشاند.287
آیه اللّه  صافى: باید چهره خود را در برابر نامحرم بپوشاند.288
 

ادکلن زنان
پرسش 316 . آیا براى زن جایز است که عطر بزند و از منزل بیرون رود؟
همه مراجع: خیر، جایز نیست.289
تبصره. حکم فوق بر این اساس است که بیرون رفتن زن از منزل با حالت معطّر، باعث تحریک و جلب توجه مرد نامحرم مى شود و اگر در جایى باعث این مفسده نشود، بیرون رفتن او با آن حالت اشکال ندارد.

زیورآلات زنان
پرسش 317 . زیورآلات زن، اگر در معرض دید نامحرم باشد، چه حکمى دارد؟
آیات عظام امام، بهجت، صافى، خامنه اى، فاضل و وحید: باید از دید مرد نامحرم پوشانده شود.290
آیه اللّه  تبریزى: پوشاندن زیوآلات پنهانى (مانند دستبند، النگو و گردن بند )، از دید نامحرم واجب است ؛ ولى پوشاندن انگشترى که پیش زنان بزرگ سال و یا کمى پایین تر متعارف است، واجب نیست.291
آیه اللّه  سیستانى: پوشاندن گردن بند از دید نامحرم واجب است ؛ ولى پوشاندن النگو، دستبند، حلقه ازدواج و انگشتر واجب نیست.292
آیات عظام مکارم و نورى: پوشاندن زیورآلات پنهانى (مانند دستبند، النگو و گردن بند ) از دید نامحرم واجب است ؛ ولى پوشاندن حلقه ازدواج و انگشتر، واجب نیست.293
 

پوشش آرایش صورت
پرسش 318 . آیا باید سرمه چشم، اصلاح صورت و ابروهاى رنگ کرده را از نامحرم پوشاند؟
امام: پوشاندن اصلاح صورت واجب نیست ؛ ولى پوشاندن سرمه چشم و رنگ ابرو ـ اگر نزد عرف زینت محسوب شود ـ واجب است.294
آیات عظام بهجت و صافى: باید آن را از نامحرم پوشاند.295
آیه اللّه  تبریزى: پوشاندن اصلاح صورت ـ به گونه اى که نزد زنان کهنسال و یا کمى کمتر از آن متعارف است ـ واجب نیست.296
آیات عظام سیستانى، مکارم و نورى: پوشاندن آن از نامحرم واجب نیست.297
آیات عظام خامنه اى، فاضل و وحید: اگر زینت محسوب مى شود، باید آن را از نامحرم پوشاند.298
تبصره. اگر موارد یاد شده به گونه اى باشد که باعث مفسده و جلب توجه مرد نامحرم شود، پوشاندنش واجب است.


احکام نامحرم

گفت و گوى تلفنى
پرسش 319 . آیا در گفت وگوى زن و مرد نامحرم، فرقى بین گفت وگوى مستقیم و از راه دور هست؟
همه مراجع: خیر، هیچ تفاوتى در حکم نمى کند و در هر دو مورد، اگر با قصد لذت و ترس افتادن به حرام باشد، اشکال دارد.299

صحبت براى ازدواج
پرسش 320 . آیا صحبت کردن با کسى که قصد داریم در آینده با او ازدواج کنیم، گناه است؟
همه مراجع: اگر بدون قصد لذت و ترس افتادن به حرام باشد و باعث مفسده نشود، اشکال ندارد.300
 

چت با جنس مخالف
پرسش 321 . چت کردن با جنس مخالف و رد و بدل کردن صحبت هاى معمولى، چه حکمى دارد؟
همه مراجع: در صورتى که خوف فتنه و کشیده شدن به گناه وجود داشته باشد، جایز نیست.301

چت اینترنتى
پرسش 322 . چت کردن با شخصى که از جنسیت او بى اطلاعیم، چه حکمى دارد؟
همه مراجع: اگر ترس افتادن به حرام باشد، جایز نیست.302

جشن هاى دانشگاه
پرسش 323 . برگزارى جشن ها و مراسم در دانشگاه ـ که در آن دختران و پسران مختلط اند ـ چه حکمى دارد؟
همه مراجع: اصل اجتماع دختران و پسران، در یک محیط اشکال ندارد ؛ ولى اگر بانوان حجاب کامل را رعایت نکنند و آقایان نگاه گناه آلود داشته باشند و محرمات دیگرى (از قبیل موسیقى حرام و مانند آن ) انجام گیرد، اجتماع آنان در آن محل جایز نیست.303
 

اردوى مختلط
پرسش 324 . آیا دانشجویان دختر و پسر، مى توانند به طور مشترک به اردوهاى تفریحى و سیاحتى بروند؟
همه مراجع: با توجه به اینکه اختلاط دختران و پسران باعث مفسده است، باید از آن اجتناب شود.304

سلام به نامحرم
پرسش 325 . آیا سلام کردن مرد به زن نامحرم و زن به مرد نامحرم، جایز است؟
همه مراجع: اگر بدون قصد لذت و ترس افتادن به حرام باشد، اشکال ندارد.305
تبصره. اگر جنس مخالف، دختر جوان باشد، بهتر است به او سلام نکند تا از افتادن در گناه، در امان باشد.

شوخى با نامحرم
پرسش 326 . شوخى کردن با نامحرم چه حکمى دارد؟
همه مراجع: اگر با قصد لذت (جنسى ) باشد و یا بترسد به گناه بیفتد، جایز نیست.306

خنده با نامحرم
پرسش 327 . خنده زن هنگام صحبت با مرد نامحرم، چه حکمى دارد؟
همه مراجع: اگر خنده او طورى باشد که باعث تحریک نامحرم شود، جایز نیست.307
 

همکارى دختر و پسر
پرسش 328 . آیا ارتباط صمیمى بین دختر و پسر در هنگام همکارى یا میهمانى اشکال دارد؟
همه مراجع: دوستى بین دختر و پسر جایز نیست ؛ چون ترس افتادن به گناه در میان است. اما ارتباط شغلى، اگر باعث مفسده نشود و موازین شرع در آن رعایت شود، اشکال ندارد.308

خلوت با نامحرم
پرسش 329 . آیا خلوت کردن دو نفر نامحرم در یک مکان، جایز است؟
امام، خامنه اى و نورى: اگر کسى نمى تواند وارد آن مکان شود و آنها بترسند که به حرام بیفتند، ماندنشان در آنجا حرام است.309
آیات عظام بهجت، سیستانى و وحید: اگر احتمال فساد برود، ماندنشان در آنجا حرام است ؛ هر چند طورى باشد که کس دیگر بتواند وارد شود.310
آیات عظام تبریزى و فاضل: اگر کسى نمى تواند وارد آن مکان شود ـ در صورتى که احتمال فساد برود ـ ماندنشان در آنجا حرام است.311
آیه اللّه  صافى: اگر کسى نمى تواند وارد آن مکان شود، ماندنشان در آنجا حرام است ؛ هر چند احتمال فساد ندهند و به گفت و گوهاى علمى و ضرورى بپردازند312.
آیه اللّه  مکارم: اگر کسى نمى تواند وارد آن مکان شود، بنابر احتیاط واجب ماندنشان در آنجا حرام است ؛ هر چند احتمال فساد ندهند و به گفت و گوهاى علمى و ضرورى مانند آن بپردازند313.

نشستن کنار نامحرم
پرسش 330 . گاهى در وسایل نقلیه به جهت نشستن مرد کنار زن، بدنشان به یکدیگر برخورد مى کند، در اینجا تکلیف چیست؟
همه مراجع: اصل تماس بدن زن و مرد با یکدیگر از روى لباس حرام نیست ؛ ولى اگر باعث تحریک شهوت و فساد گردد، جایز نمى باشد.314
تبصره. اگر در تماس بدنى، فشار و اتکا پیدا شود، باید از آن پرهیز کرد.

دست دادن با نامحرم
پرسش 331 . هرگاه در منطقه یا محیطى، رسم بر این باشد که هنگام برخورد با یکدیگر مصافحه مى کنند (حتى زنان با مردان ) و اگر این کار را ترک کنند، اهانت و اسائه ادب نسبت به طرف مقابل محسوب مى شود ؛ حکم دست دادن زن و مرد با این فرض چیست؟
همه مراجع: دست دادن با زن نامحرم جایز نیست و شعائر دینى باید حفظ شود و با بیان حکم شرعى، حمل آن بر اسائه ادب از بین مى رود.315
 

داستان تحریک کننده
پرسش 332 . آیا خواندن داستان هاى تحریک کننده جنسى، جایز است؟
همه مراجع: اگر باعث تحریک شهوت گردد، خواندن آن جایز نیست.316

نامه نگارى نامحرم
پرسش 333 . نامه نگارى با نامحرم و طرح مسائل شهوانى از طریق ایمیل، چه حکمى دارد؟
همه مراجع: طرح مسائلى که باعث ایجاد فتنه و فراهم آمدن زمینه فساد است، اشکال دارد.317


احکام نگاه

نگاه نامحرم
پرسش 334 . درباره حرمت نگاه به نامحرم توضیح دهید؟
«قُلْ لِلْمُؤمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ »318 ؛ «به مؤمنان بگو: چشم هاى خود را از نگاه به نامحرم فرو گیرند».
«وَ قُلْ لِلْمُؤمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ »319 ؛ «و به زنان با ایمان بگو: چشم هاى خود را از نگاه هوس آلود فرو گیرند».
نگاه حرام در شرع عبارت است از: نگاه مرد به بدن زن نامحرم (به جز صورت و دست ها تا مچ ) ؛ خواه با قصد باشد یا بدون آن. و نیز نگاه به صورت و دست ها اگر با قصد شهوت یا ترس افتادن به حرام باشد. همچنین نگاه زن به مرد نامحرم (به جز صورت، گردن و دست ها و مقدارى از پا ) ؛ خواه با قصد باشد یا بدون آن و نیز به مواضع یاد شده، اگر با قصد شهوت یا ترس افتادن به حرام باشد.
امام صادق (علیه السلام)  مى فرماید: «نگاه به نامحرم، تیرى از تیرهاى مسموم شیطان است و چه بسا یک نگاهى که حسرتى طولانى بر جاى گذارد».320
 

نگاه هاى حلال
پرسش 335 . نگاه هاى جایز و حلال کدام است؟
نگاه هاى جایز عبارت است از:
1. نگاه به زن روستانشین که نوعا خود را نمى پوشاند،321
2. نگاه به عکس بى حجاب زن ناشناس،
3. نگاه هم جنس به هم جنس (به جز عورت )،
4. نگاه به زن به منظور ازدواج (با شرایط خاص )،
5. نگاه به زن کهنسال322 که هیچ گونه رغبتى به ازدواج با او نیست،
6. نگاه به زن غیرمسلمان ؛ خواه از اهل کتاب باشد یا نه.323
تبصره. جواز نگاه هاى یاد شده در صورتى است که با قصد لذت و یا ترس افتادن به گناه همراه نشود.

نگاه هاى حرام
پرسش 336 . نگاه هاى ممنوع و حرام کدام است؟
نگاه هاى حرام عبارت است از:
1. نگاه به چهره آرایش کرده زن،
2. نگاه به زیور آلات زن،
3. نگاه به عکس بى حجاب زن آشنا،
4. نگاه با ریبه (ترس افتادن به حرام )،
5. نگاه به بدن مرد نامحرم (به جز صورت و دست ها )،
6. نگاه به تمام بدن زن نامحرم (به جز صورت و دست ها تا مچ )،
7. نگاه هوس آلود (هر چند به صورت و دست ها و یا به بدن هم جنس ).
 

نگاه به عکس دختر
پرسش 337 . آیا مرد مى تواند براى آگاهى از خصوصیات جسمى و زیبایى دخترى که مى خواهد با او ازدواج کند، عکس یا فیلم او را مشاهده کند؟ در صورتى که دختر، فامیل و آشنا باشد، چه حکمى دارد؟
همه مراجع: اگر بدون قصد لذت باشد، اشکال ندارد ؛ هر چند آن دختر از فامیل و آشنایان باشد.324

نگاه به دختران
پرسش 338 . شخصى قصد ازدواج دارد، آیا مى تواند بدون قصد لذت به چهره و موى خانم ها (مثلاً در خیابان ) نگاه کند، تا یکى را بپسندد و بعد از او خواستگارى کند؟
همه مراجع: این نوع نگاه ها جایز نیست.325
تبصره. نگاه به بدن زن، به منظور ازدواج با او شرایطى دارد و پرسش یاد شده، خارج از این موارد است.

نگاه به نامزد
پرسش 339 . آیا نگاه مرد به بدن نامزد خود ـ که هنوز نامحرم است ؛ ولى ازدواج با او قطعى است ـ جایز است؟
همه مراجع: خیر، نامزد نامحرم، با سایر زنان تفاوتى ندارد.326
 

نگاه خواستگارى
پرسش 340 . مرد تا چه اندازه مى تواند به بدن زن، هنگام خواستگارى نگاه کند (البته با رعایت شرایط خاص خود )؟
آیات عظام امام، خامنه اى و فاضل: مى تواند به بدن دختر نگاه کند ؛ هر چند احتیاط مستحب است که تنها به دست و صورت و پاها، مو و مقدارى از بدن (مانند گردن و بالاى سینه ) اکتفا کند.327
آیات عظام بهجت، تبریزى، سیستانى و مکارم: تنها مى تواند به دست و صورت، پاها، مو و مقدارى از بدن (مانند گردن و بالاى سینه ) دختر نگاه کند.328
آیه اللّه  صافى: بنا بر احتیاط واجب، تنها به صورت و دست ها تا مچ اکتفا کند329.
آیه اللّه  نورى: مى تواند به دست و صورت، پاها، مو و مقدارى از بدن (مانند گردن و بالاى سینه ) دختر نگاه کند و اگر نتواند از خصوصیات سایر بدن، از روى لباس آگاهى پیدا کند، نگاه به تمام بدن جایز است.330
تبصره. نگاه به دختر براى خواستگارى شرایطى دارد که عبارت است از:
1. به قصد لذت و ریبه نباشد.
2. براى آگاهى از وضع جسمانى او باشد.
3. مانعى از ازدواج در میان نباشد.
4. احتمال بدهد که دختر او را رد نمى کند.
 

نگاه به برجستگى ها
پرسش 341 . آیا نگاه به برجستگى هاى بدن زن نامحرم (مانند سینه و پشت )، از روى لباس و مانتو جایز است؟
همه مراجع: اگر با قصد لذت باشد و یا بترسد که به گناه بیفتد، نگاه به این مواضع جایز نیست.331

نگاه لذّت آور
پرسش 342 . اگر انسان همان طور که از دیدن باغ و گلستان لذت مى برد، از نگاه کردن به چهره زن لذت ببرد ؛ آیا این کار حرام است و مصداق قصد لذت به حساب مى آید؟
همه مراجع: این گونه نگاه ها، چون جنبه لذت جنسى دارد، جایز نیست.332

نگاه به چشم خواهرى
پرسش 343 . نگاه به زنان نامحرم ـ به ویژه فامیل و آشنا ـ بدون قصد لذت و تنها از روى علاقه و محبت (مثلاً به چشم خواهرى )، چه حکمى دارد؟
همه مراجع (به جز صافى ): اگر بدون قصد لذت و ترس افتادن به حرام باشد، نگاه به صورت و دست آنان تا مچ جایز است ؛ ولى نگاه به جاهاى دیگر (هر چند بدون قصد لذت ) حرام است.333
آیه اللّه  صافى: نگاه به بدن آنان (هر چند بدون قصد لذت ) حرام است و بنابر احتیاط واجب، به صورت و دست آنان تا مچ نیز بدون قصد لذت نگاه نشود.334

نگاه از آینه
پرسش 344 . آیا نگاه به موهاى زن نامحرم، از داخل آینه جایز است؟
همه مراجع: خیر، جایز نیست.335
تبصره. حکم نگاه از آینه، شیشه، آب صاف و مانند آن، با نگاه به عکس و فیلم زن تفاوت دارد. نگاه از داخل آینه به زن نامحرم جایز نیست ؛ ولى نگاه به عکس و فیلم او (اگر نا آشنا باشد )، جایز است.

نگاه به مرد
پرسش 345 . حکم نگاه کردن زن به بازو و آرنج مرد نامحرم چیست؟
آیات عظام امام، خامنه اى و صافى: جایز نیست.336
آیه اللّه  بهجت: بنابر احتیاط واجب جایز نیست.337
آیات عظام تبریزى، سیستانى، فاضل، مکارم، نورى و وحید: اگر بدون قصد لذّت و ترس افتادن به گناه باشد، اشکال ندارد.338
 

نگاه به دختر بچه
پرسش 346 . آیا نگاه کردن به مو و بدن دختر نابالغ جایز است؟
آیات عظام امام و سیستانى: اگر بدون قصد لذّت و ترس افتادن به حرام باشد، اشکال ندارد ؛ ولى بنابر احتیاط (مستحب ) به جاهایى (مانند ران، شکم و سینه ) که معمولاً آنها را مى پوشانند، نگاه نکند.339
آیه اللّه  بهجت: اگر دخترى است که خوب و بد را مى فهمد، بنابر احتیاط واجب نگاه به او ـ خواه با قصد لذّت یا بدون آن ـ جایز نیست.340
آیات عظام تبریزى، صافى و وحید: اگر دخترى است که خوب و بد را مى فهمد (و به حدى رسیده که مورد نظر شهوانى است ) ؛ در این صورت نگاه به او ـ هر چند بدون قصد لذّت ـ جایز نیست.341
آیات عظام فاضل، مکارم و نورى: اگر بدون قصد لذّت و ترس افتادن به حرام باشد، اشکال ندارد ؛ ولى بنابر احتیاط واجب به جاهایى (مانند ران، شکم و سینه ) که معمولاً آنها را مى پوشانند، نگاه نکند.342

عکس کودکى
پرسش 347 . دیدن عکس دوران کودکى زن نامحرم، در صورتى که پوشش کافى نداشته باشند، چه حکمى دارد؟
همه مراجع (به جز سیستانى ): اگر نگاه به آن باعث هتک وى و تحریک شهوت نشود، اشکال ندارد.343
آیه اللّه  سیستانى: اگر عکس یاد شده، حکایت از وضع کنونى زن کند و او را نیز بشناسد، بنا بر احتیاط واجب جایز نیست.344

فیلم نامحرم
پرسش 348 . نگاه به عکس و فیلم برخى از فامیل ها و آشنایان که از نظر حجاب بى بند و بار و بى باک هستند، چه حکمى دارد؟
آیات عظام امام، تبریزى، سیستانى، مکارم، نورى و وحید: اگر باعث مفسده نشود، اشکال ندارد.345
آیات عظام بهجت و فاضل: بنابر احتیاط واجب، نگاه به عکس و فیلم آنان، جایز نیست.346
آیات عظام خامنه اى و صافى: نگاه به عکس و فیلم آنان جایز نیست.347

فیلم مجاز
پرسش 349 . نگاه به فیلم هاى مجاز داخلى و خارجى ـ که از سوى وزارت ارشاد اجازه داده شده است ـ چه حکمى دارد؟
همه مراجع: [ اگر در حد ابتذال نبوده] و بدون قصد لذت و ترس افتادن به گناه باشد و باعث مفاسد و انحرافات اخلاقى نشود، اشکال ندارد (خواه فیلم داخلى باشد یا خارجى ).348
 

فیلم تحریک همسر
پرسش 350 . آیا زن و شوهر براى تحریک جنسى، مى توانند به فیلم هاى سکس و مبتذل نگاه کنند؟
همه مراجع (به جز تبریزى ): خیر، تحریک شهوت به وسیله فیلم هاى مبتذل و جنسى جایز نیست.349
آیه اللّه  تبریزى: نگاه به فیلم هایى که باعث تحریک شهوت بر حرام و یا ترویج فساد در جامعه مى شود، جایز نیست.350

فیلم تحریک کننده
پرسش 351 . اگر با مشاهده فیلم هاى شهوت انگیز، مقدارى از شهوت انسان فروکش کند و در جلوگیرى از ارتکاب حرام مؤثر باشد ؛ آیا مشاهده آن جایز است؟
همه مراجع: نگاه به این فیلم هاى شهوت انگیز، جایز نیست و توجیه یاد شده، مجوز ارتکاب حرام دیگر نمى شود.351

فیلم مبتذل
پرسش 352 . نگاه به فیلم هاى مبتذل ـ که بیشتر زنان غیرمسلمان در آن بازى مى کنند ـ در صورتى که موجب تحریک انسان نشود، چه حکمى دارد؟
همه مراجع (به جز تبریزى و سیستانى ): با توجه به اینکه دیدن این گونه فیلم ها، شهوت برانگیز و مقدمه ارتکاب گناه است، نگاه به آنها حرام است.352
آیه اللّه  تبریزى: نگاه به فیلم هایى که موجب تحریک شهوت بر حرام یا ترویج فساد در جامعه باشد، جایز نیست.353
آیه اللّه  سیستانى: اگر بدون قصد لذت و ترس افتادن به گناه نیز باشد، بنابر احتیاط واجب نگاه به زنان جایز نیست.354

عکس اینترنتى
پرسش 353 . در حین کار با شبکه اینترنت گاهى در کنار برخى از مقالات، عکس هاى مبتذل دیده مى شود که ناگزیر از دیدن آنها هستیم ؛ راهنمایى شما چیست؟
آیات عظام امام، تبریزى، خامنه اى، سیستانى، فاضل و وحید: اگر به طور اتفاقى چشمتان به آن بیفتد، اشکال ندارد ؛ ولى نگاه به آن با قصد لذت حرام است و بنابر احتیاط واجب، بدون قصد لذت و ترس افتادن به گناه، جایز نیست.355
آیات عظام بهجت، صافى، مکارم و نورى: اگر به طور اتفاقى چشمتان به آن بیفتد، اشکال ندارد ؛ ولى نگاه عمدى به آن (هر چند بدون قصد لذت )، جایز نیست.

سانسور فیلم
پرسش 354 . دیدن فیلم هاى مبتذل به منظور سانسور کردن آن، چه حکمى دارد؟
آیات عظام امام، خامنه اى، فاضل و مکارم: اگر بدون قصد لذت و ترس افتادن به حرام باشد، براى مأموران نظارت در مقام عمل به وظیفه قانونى ـ به مقدار ضرورت ـ اشکال ندارد ؛ ولى باید از قصد لذت اجتناب کنند. واجب است افرادى که براى نظارت و بررسى گمارده مى شوند، از جهت فکرى و روحى زیر نظر راهنمایى مسئولان باشند.356
آیات عظام بهجت، صافى و وحید: نگاه به این فیلم ها ـ که همیشه با نگاه شهوت برانگیز همراه است ـ جایز نیست.357
آیه اللّه  سیستانى: اگر با قصد لذت باشد، حرام است. اگر بدون قصد لذت و ترس افتادن به گناه باشد، بنابر احتیاط واجب، نگاه کردن به آن جایز نیست.358

ظهور فیلم
پرسش 355 . ظهور فیلم هاى عکاسى و میکس به وسیله مرد، چه حکمى دارد؟
همه مراجع: اگر زن را نشناسد و باعث مفسده نشود، اشکال ندارد.359

فیلم بردارى مجالس
پرسش 356 . در حالى که مى دانیم مردان فامیل و آشنا، فیلم ما را مشاهده مى کنند ؛ آیا بر ما (زنان ) جایز است بدون حجاب در مقابل فیلم بردار ظاهر شویم؟
همه مراجع: خیر، باید حجاب خود را رعایت کنید.360
 

نگاه به ورزشکاران
پرسش 357 . حضور بانوان در میادین ورزشى مردان (مانند فوتبال و کشتى ) وقتى که با شورت و زیرپوش بازى مى کنند، چه حکمى دارد؟
همه مراجع (به جز بهجت، تبریزى و سیستانى ): نگاه زن به بدن نامحرم جایز نیست ؛ هر چند بدون قصد لذت باشد.361
آیه اللّه  بهجت: نگاه به آنها بنابر احتیاط واجب جایز نیست و اگر باعث مفسده شود، حضور آنان حرام است.362
آیات عظام تبریزى و سیستانى: با توجه به اینکه حضور زنان در این گونه ورزشگاه ها، باعث مفسده است، جایز نیست.363

فیلم ورزشى
پرسش 358 . حکم تماشاى کشتى گیران و سایر ورزشکاران با بدن نیمه برهنه، از تلویزیون براى بانوان چگونه است؟
آیات عظام امام، فاضل، سیستانى، نورى و وحید: اگر بدون قصد لذت و ترس افتادن به حرام باشد و باعث مفسده هم نشود، اشکال ندارد.364
آیات عظام بهجت، صافى و مکارم: با توجه به اینکه نگاه به این نوع برنامه ها، باعث فساد و تهییج شهوت مى شود، جایز نیست.365
آیه اللّه  تبریزى: اگر به طور غیرزنده پخش شود و قصد لذت و ترس افتادن به حرام نباشد، اشکال ندارد. اما اگر به طور زنده پخش شود، در هر حال جایز نیست.366
آیه اللّه  خامنه اى: اگر به طور غیر زنده پخش شود و قصد لذت و ترس افتادن به حرام نباشد، اشکال ندارد. و اگر به طور زنده پخش شود، در هر حال بنا بر احتیاط واجب جایز نیست.367
تبصره. فرض مسأله، جایى است که مردان ورزشکار و کشتى گیر ناشناس باشند (یعنى او را از غیرطریق فیلم به طور شخصى نشناسد ) وگرنه به فتواى همه مراجع تقلید، تماشاى آن حرام است.


احکام ازدواج

اهمیت ازدواج
پرسش 359 . درباره اهمیت ازدواج و فواید آن توضیح دهید؟
«وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى مِنْکُمْ وَ الصّالِحِینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ »368 ؛ «مردان و زنان بى همسر خود را همسر دهید و نیز غلامان و کنیزان شایسته را اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بى نیاز مى سازد ؛ خداوند گشایش دهنده و آگاه است».
هیچ شالوده اى مقدس تر از بناى رفیع ازدواج نیست369 و هر ملتى در دین و آیین خود، به نوعى از آن بهره مند است. دین اسلام بیش از همه، بر آن تأکید فراوان دارد و آثار و فواید مهمى براى آن یاد کرده است. فقیهان، ازدواج را از مستحبّات مؤکّد بر شمرده و آن را براى کسى که به سبب نگرفتن همسر به گناه بیفتد، واجب دانسته اند. نبى اکرم (صلی الله علیه و آله)  فرمود: «هر کس ازدواج کند، به درستى که از نصف دینش پاسدارى کرده است».370
ازدواج داراى چند فایده است:
1. بقاى نسل،
3. آرامش و تعادل روحى و جسمى،
3. سلامت اخلاقى و اجتماعى جامعه،
4. ارضاى حس محبت کردن و مورد محبت قرار گرفتن و... .
زن و مرد از سه راه به یکدیگر محرم مى شوند: نسب (خویشاوندى )، رضاع (شیرخوردن ) و ازدواج. راه سوم (ازدواج ) بر دو قسم است: دائمى و موقت. عقد دائم آن است که مدّت زناشویى در آن تعیین نشود و عقد موقّت آن است که مدت زناشویى در آن تعیین شود. براى مثال زن را به مدت یک ساعت، یک روز، یک ماه، یک سال و یا بیشتر عقد نمایند371. زنى را که به این قسم عقد کنند، متعه و صیغه نیز مى نامند. هر دو ازدواج در بسیارى از احکام و مسائل مشترک است ؛ به عنوان مثال در هر دو باید صیغه خوانده شود و تنها راضى بودن زن و مرد کافى نیست. خود زن و مرد مى توانند این صیغه را بخوانند و یا دیگرى را وکیل کنند که از طرف آنان بخواند. در پاره اى از مسائل نیز با یکدیگر تفاوت دارد ؛ مانند:
1. ذکر نشدن مهر در عقد دائم، عقد را باطل نمى سازد ؛ بر خلاف عقد موقت.
2. زن و شوهر در عقد دائم از یکدیگر ارث مى برند ؛ بر خلاف عقد موقت.
3. جایز نیست زن و شوهر در عقد دائم شرط کنند که نزدیکى انجام نگیرد ؛ بر خلاف عقد موقّت.
4. شوهر در عقد دائم باید نفقه زن را بپردازد ؛ برخلاف عقد موقّت.
5. زن در عقد دائم بدون اجازه شوهر نمى تواند بیرون برود ؛ ولى در عقد موقت مى تواند ؛ مگر آنکه باعث تضییع حق شوهر شود.
6. ذکر مدت در عقد دائم لازم نیست ؛ ولى در عقد موّقت باید مدّت ذکر شود.

شرایط عقد ازدواج
پرسش 360 . شرایط عقد ازدواج چیست؟
ازدواج داراى شرایطى است ؛ از جمله:
1. به صورت شفاهى صیغه خوانده شود، نه نوشتارى.
2. قصد انشاى عقد داشته باشند.
3. بین ایجاب و قبول موالات رعایت شود.
4. صیغه را به صورت صحیح بخوانند.
5. خواننده صیغه عاقل و بالغ باشد.
6. زن و مرد به ازدواج راضى باشند.

ازدواج هاى حرام
پرسش 361 . ازدواج هاى حرام کدام است؟
ازدواج با افراد زیر حرام است:
1. محارم،
2. زن شوهردار،
3. خواهرزن،
4. زن عده دار،
5. خواهر لواط دهنده،
6. کافر غیرکتابى (مانند کمونیست ها )،
7. در حال احرام،
8. ازدواج دائم با زن پنجم.
 

هم خوابى دوران عقد
پرسش 362 . آیا در زمان عقد (پیش از عروسى )، اجازه پدر عروس در مورد هم خوابى شرط است؟
همه مراجع: اگر دختر در خانه پدر باشد، رفت و آمد به آن خانه براى ارتباط زناشویى، باید با اجازه پدر او باشد.372

وجوب ازدواج
پرسش 363 . آیا ازدواج در اسلام واجب است، یا اینکه شخص مى تواند تا پایان عمر خود مجرد بماند؟
همه مراجع: اصل ازدواج در اسلام واجب نیست و از مستحبّاتى است که به آن بسیار سفارش شده است ؛ ولى اگر کسى به واسطه نداشتن همسر، به حرام بیفتد، ازدواج بر او واجب مى گردد و حق ندارد تا پایان عمر مجرد باشد.

تأخیر ازدواج
پرسش 364 . اگر جوانى از نظر شغلى و مالى، قادر به ازدواج نباشد ؛ آیا باز ازدواج بر او واجب است؟
همه مراجع: اگر امکانات ازدواج براى او فراهم نباشد، معذور است ؛ ولى باید خود را از گناه حفظ کند.373

حلقه داماد
پرسش 365 . آیا خانواده عروس، مى تواند براى داماد حلقه و انگشتر طلا تهیه کند؟
همه مراجع: خرید آن جایز نیست.374

طلاى زرد
پرسش 366 . زینت مردان با طلاى زرد چه حکمى دارد؟
همه مراجع: پوشیدن طلا ـ مانند آویختن زنجیر طلا به گردن و به دست کردن انگشتر و ساعت طلا ـ براى مرد حرام است.375

طلاى سفید
پرسش 367 . طلاى سفید براى مردان چه حکمى دارد؟
همه مراجع: اگر از جنس طلا باشد، جایز نیست ؛ هر چند به رنگ سفید باشد.376

حکم پلاتین
پرسش 368 . آیا در دست کردن و استفاده از پلاتین براى مرد اشکال دارد؟
همه مراجع: استفاده از پلاتین اشکال ندارد.377
تبصره. پلاتین طلا نیست و فلز دیگرى است.
 

زمان عروسى
پرسش 369 . آیا مراسم عقد و عروسى در ماه محرم و صفر جایز است؟
همه مراجع: برگزارى این نوع مراسم، اگر توأم با معصیت و یا هتک حرمت حضرت سیدالشهدا (علیه السلام)  نباشد، اشکال ندارد. اما براى مؤمنان سزاوار است که حرمت این ایام را پاس بدارند و از انجام کارهاى شادى آفرین بپرهیزند.378

دوران نامزدى
پرسش 370 . تفریح و رفتن به گردش با نامزد خود ـ که هنوز عقد نکرده است ـ چه حکمى دارد؟
همه مراجع: تا زمانى که عقد شرعى خوانده نشده، جایز نیست.379

صیغه موقت
پرسش 371 . زن و مردى صیغه موقّت جارى مى کنند و بعد از آمیزش متوجه مى شوند که عقدشان به جهتى باطل بوده است ؛ آیا این کار آنان در حکم زنا است و بچه به دنیا آمده نامشروع است؟
همه مراجع: با توجه به اینکه به مسأله آگاه نبوده اند، عملشان زنا نبوده و بچه نیز حلال زاده است و اگر بخواهند به زندگى موقّت ادامه دهند، باید دوباره صیغه عقد را جارى کنند.380
 

مدت عقد موقت
پرسش 372 . حداقل و حداکثر مدت در عقد موقّت چه مقدار است؟
همه مراجع (به جز تبریزى، سیستانى، مکارم و وحید ): عقد موقت اندازه معیّنى ندارد و مقدار آن، با توافق دو طرف انجام مى پذیرد.381
آیه اللّه  سیستانى: ...باید مدت آن از مقدار عمر زن و شوهر و یا یکى از آنها بیشتر نباشد که در این صورت عقد باطل خواهد بود.382
آیات عظام تبریزى، مکارم و وحید: ...بنابر احتیاط واجب، باید مدت آن از مقدار عمر زن و شوهر یا یکى از آنها بیشتر نباشد. در غیر این صورت، احتیاط واجب آن است که احکام عقد دائم را بر آن جارى سازند.383

عقد دائم
پرسش 373 . آیا جایز است پیش از تمام شدن مدت عقد موقت، زن را به عقد دائم خود در آورد؟
همه مراجع: خیر، جایز نیست ؛ ولى مى تواند مدت باقى مانده را به او ببخشد و سپس عقد دائم بخواند.384
 

صیغه عقد عربى
پرسش 374 . آیا در عقد ازدواج ـ خواه دائم یا موقت ـ عربى خواندن شرط است؟
آیات عظام امام، تبریزى، خامنه اى، مکارم، سیستانى و وحید: بنابر احتیاط واجب باید صیغه به عربى صحیح خوانده شود.385
آیه اللّه  بهجت: خیر شرط نیست ؛ بلکه مى توانند به هر زبانى که خواستند بخوانند. اما احتیاط مستحب (بهتر ) آن است که به عربى بخوانند.386
آیات عظام صافى، فاضل و نورى: باید صیغه به عربى صحیح خوانده شود.387

اشتباه صیغه عقد
پرسش 375 . اگر در خواندن عقد نکاح یک حرف یا بیشتر اشتباه شود، آیا عقد باطل است؟
همه مراجع: اگر معناى آن عوض شود، عقد باطل است.388

خواندن صیغه عقد
پرسش 376 . کسى که معناى لفظ عربى صیغه ازدواج را نمى داند، مى تواند آن را بخواند؟
همه مراجع (به جز بهجت ): خیر، جایز نیست ؛ مگر آنکه معناى هر کلمه از عقد را جداگانه بداند و کلمات آن را صحیح ادا کند.389
آیه اللّه  بهجت: بنابر احتیاط واجب، نمى تواند آن را به عربى بخواند ؛ مگر آنکه بخواهد ترجمه آن را به زبان فارسى و یا زبان دیگرى جارى کند. در این صورت احتیاط مستحب آن است که هر دو را بخواند (عربى و ترجمه آن ).390

صیغه عقد فارسى
پرسش 377 . آیا زن و مرد مى توانند خودشان صیغه ازدواج را به فارسى بخوانند یا اینکه باید وکیل بگیرند تا عربى خوانده شود؟
آیات عظام امام، سیستانى، صافى، مکارم، نورى و وحید: اگر نمى توانند خودشان به صورت عربى صحیح بخوانند، مى توانند به فارسى و یا هر زبان دیگرى صیغه را اجرا کنند ؛ ولى باید در همان زبان، لفظى را بگویند که معناى «زوجت» و «قبلت» را بفهماند و لازم نیست وکیل بگیرند.391
آیه اللّه  بهجت: خواندن عقد نکاح به زبان فارسى و یا هر زبان دیگرى جایز است ؛ هر چند توانایى بر خواندن زبان عربى هم داشته باشند و وکیل گرفتن لازم نیست.392
آیات عظام تبریزى و فاضل: اگر نمى توانند خودشان به صورت عربى صحیح بخوانند، چنانچه گرفتن وکیل برایشان ممکن باشد ـ بنابر احتیاط واجب ـ باید وکیل بگیرند و اگر ممکن نیست، مى توانند خودشان به زبان فارسى و یا هر زبان دیگرى صیغه را اجرا کنند ؛ ولى باید در همان زبان، لفظى را بگویند که معناى «زوجت» و «قبلت» را بفهماند.393
 

پرسش 378 . اگر دختر و پسرى بخواهند خودشان صیغه عقد موقت بخوانند، کیفیت آن به چه شکل است؟
همه مراجع: پس از تعیین مهر و مدت عقد و رعایت شرایط عقد (مانند اجازه پدر دختر )، نخست دختر بگوید: «زَوَّجْتُکَ نَفْسى فِى الْمُدَّةِ الْمَعْلومَةِ عَلَى الْمَهْرِ الْمَعْلُومِ» و پس از آن بدون فاصله (طولانى ) پسر بگوید: «قَبِلْتُ التَّزْویجَ».394

مجلس عقد
پرسش 379 . آیا زن و شوهر باید در مجلسى که صیغه عقد خوانده مى شود، حضور داشته باشند؟
همه مراجع: خیر، لازم نیست.395

روابط مشروع
پرسش 380 . آیا هیچ راه شرعى و قانونى ـ به جز ازدواج ـ وجود دارد که دو جوان روابط مشروع با هم داشته باشند؟ آیا در اسلام چیزى به نام صیغه خواهر و برادرى وجود دارد؟
همه مراجع: خیر، تنها راه، ازدواج ـ به طور دائم یا موقّت ـ است و صیغه خواهر و برادرى با نامحرم مشروع نیست.396

وکیل عقد ازدواج
پرسش 381 . آیا خود مرد مى تواند از طرف زن، وکیل شود و عقد را بخواند؟
همه مراجع: آرى، مى تواند.397
 

ازدواج اجبارى
پرسش 382 . اگر پدر و مادر فرزندان خود (پسر یا دختر ) مجبور سازند با شخص غیر مورد علاقه خود ازدواج کنند، آیا عقد صحیح است؟
همه مراجع: خیر، در فرض یاد شده عقد باطل است.398

عقد در چت
پرسش 383 . آیا جایز است عقد ازدواج را از طریق چت و به صورت آنلاین و زنده، اجرا کرد؟
همه مراجع: اگر شرایط صحت عقد را رعایت کنند و صداى یکدیگر را بشنوند و بین جملات آنان فاصله طولانى نیفتد، اشکال ندارد و عقد صحیح است.399

عقد معاطاتى
پرسش 384 . آیا عقد و نکاح معاطاتى نیز جایز است؟ به عنوان مثال پسر انگشترى را در دست دختر کند به قصد اینکه همسر یکدیگر شوند، بى آنکه صیغه عقد بخوانند؟
همه مراجع: ازدواج معاطاتى، درست نیست و باید صیغه بخوانند.400
 

شاهد ازدواج
پرسش 385 . آیا در عقد ازدواج، شاهد گرفتن لازم است؟
همه مراجع: خیر، در عقد ازدواج ـ خواه دائم یا موقت ـ حضور شاهد لازم نیست.401

اجازه پدر 
پرسش 386 . آیا در ازدواج با دختر باکره، اجازه پدر یا جد پدرى واجب است و اگر بدون اجازه عقد بخوانند، عقدشان باطل است؟
آیات عظام امام، تبریزى، سیستانى، مکارم و نورى: آرى، باید با اجازه پدر یا جدّ پدرى دختر باشد و بدون اجازه او عقد باطل است.402
آیات عظام بهجت، فاضل: از نظر تکلیفى، احتیاط واجب آن است که با اجازه پدر یا جدّ پدرى باشد، ولى اگر بدون اجازه عقد بخوانند، عقد باطل نیست.403
آیات عظام خامنه اى، صافى و وحید: بنا بر احتیاط واجب، باید با اجازه او باشد و اگر بدون اجازه عقد بخوانند بنا بر احتیاط واجب، عقد باطل است.404

اجازه عقد موقت
پرسش 387 . آیا عقد موقت نیز مانند عقد دائم، احتیاج به اجازه پدر دارد؟
همه مراجع: آرى، تفاوتى بین آن دو نیست.405
 

صیغه محرمیت
پرسش 388 . ما دو نفر همکار مجرد هستیم، براى آنکه روابط مان از نظر شرعى دچار مشکل نشود و به گناه کشیده نشویم، مى توانیم بدون اجازه پدر دختر، ازدواج موقت کنیم؟
همه مراجع: روابط کارى و تحصیلى باعث نمى شود، اذن پدر یا جد پدرى دختر از اعتبار بیفتد.406

تفاوت مرجع تقلید
پرسش 389 . اگر مرد مقلد مرجعى باشد که معتقد است ازدواج موقت دختر باکره بدون اجازه پدرش جایز نیست ؛ ولى دختر مقلد کسى است که مى گوید اجازه پدر لازم است ؛ آیا مرد مى تواند این دختر را بدون اجازه پدرش عقد کند؟
همه مراجع: در این فرض نیز باید با اجازه پدر دختر باشد.407

رضایت قلبى پدر
پرسش 390 . اگر دختر گفت: پدر و مادرم رضایت قلبى به ازدواج دارند ؛ آیا مى توان به گفته او بدون اذن پدر با او ازدواج کرد؟
همه مراجع: در اذن پدر، اظهار لازم است و رضایت قلبى کافى نیست.408

ازدواج دختر
پرسش 391 . اگر دختر بکارتش را در دوران کودکى از دست داده باشد (البته نه از راه نامشروع ؛ بلکه مثلاً با بازى و ورزش )، آیا در ازدواج با او، اجازه پدرش شرط است؟
همه مراجع: این دختر حکم دختر باکره را دارد.409

طلاق دختر
پرسش 392 . اگر دختر باکره اى شوهر کند و بدون اینکه با او نزدیکى شود، طلاق بگیرد ؛ آیا ازدواج با او نیاز به اجازه پدر دارد؟
آیات عظام امام، سیستانى و نورى: آرى، باید با اجازه او باشد.410
آیات عظام بهجت، تبریزى، خامنه اى، صافى، فاضل، مکارم و وحید: بنابر احتیاط واجب، باید با اجازه او باشد.411
 

عقد مخفیانه نامزد
پرسش 393 . اگر پدر دختر به ازدواج دائم با جوانى اجازه دهد ؛ آیا آنان مى توانند براى آشنایى از خصوصیات یکدیگر، بدون اطلاع خانواده او، عقد موقت بخوانند؟
همه مراجع: در این فرض نیز اعتبار اجازه پدر براى خواندن عقد موقت ساقط نمى شود412.

فوت پدر 
پرسش 394 . دختر باکره رشیده اى که پدرش فوت کرده، اجازه چه کسى براى عقد او لازم است؟
همه مراجع (به جز مکارم ): در ازدواج با دختر باکره به جز اجازه پدر و یا جد پدرى، اجازه فرد دیگرى لازم نیست.413
آیه اللّه  مکارم: در صورت فوت پدر و جدّ پدرى، عقد موقت دختر با اجازه حاکم شرع باشد.

روابط قبل عقد
پرسش 395 . آیا دختر و پسر عاقل و بالغ، مى توانند بدون اطلاع خانواده براى ازدواج با هم صحبت کنند و سپس خانواده را مطلع سازند؟
همه مراجع: خواستگارى و گفت وگوى پیش از عقد، اگر مفسده نداشته و بدون قصد لذت و ترس افتادن در گناه باشد، اشکال ندارد.414
 

مخالفت پدر
پرسش 396 . در صورتى که دختر و پسرى هم کفو باشند ؛ ولى پدر دختر مخالف ازدواج آنها باشد، آیا باز هم رضایت او لازم است؟ (باید توجه داشت دختر بالغ و رشیده است و نیاز به ازدواج دارد )؟
همه مراجع (به جز بهجت، تبریزى و صافى ): اگر پسر ـ شرعا و عرفا ـ کفو و همتاى دختر باشد، اجازه پدر لازم نیست.415
آیات عظام بهجت و تبریزى: اگر پسر ـ شرعا و عرفا ـ کفو و همتاى دختر باشد و ازدواج هم به مصلحت او باشد، اجازه پدر لازم نیست.416
آیات عظام خامنه اى و صافى: اگر پسر ـ شرعا و عرفا ـ کفو و همتاى دختر باشد و کفو دیگرى نیز پیدا نشود، اجازه پدر لازم نیست.417

رضایت پدر
پرسش 397 . در صورتى که ولى دختر باکره، به اصل ازدواج دخترش با جوانى راضى است ؛ ولى نسبت به خصوصیات ازدواج (مانند مقدار مهر و تعیین زمان عقد و عروسى و... ) مخالف است و خود پسر و دختر توافق دارند ؛ آیا در این صورت هم اجازه پدر لازم است؟
همه مراجع: اگر پدر با اصل ازدواج موافق است، ولى نسبت به خصوصیات آن مخالف باشد ؛ در این صورت اجازه او لازم نیست و عقد صحیح است.418
 

ازدواج مجدد
پرسش 398 . آیا زن مى تواند در ضمن عقد ازدواج، شرط کند که شوهر او همسر دوم اختیار نکند؟
آیات عظام امام، بهجت، خامنه اى، فاضل، مکارم و نورى: خیر، این شرط صحیح و نافذ نیست ؛ ولى اگر شرط کند که: «زن وکیل شوهر باشد، چنانچه شوهر ازدواج مجدد نماید، خود را طلاق دهد»، صحیح است.419
آیات عظام تبریزى، سیستانى و صافى: آرى، این شرط صحیح و نافذ است و اگر شوهر بعد از ازدواج، به این شرط عمل نکرد و ازدواج مجدد نمود، گناه کرده است.420
آیه اللّه  وحید: بنابر احتیاط واجب، این شرط صحیح و نافذ نیست ؛ ولى اگر شرط کند که: «زن وکیل شوهر باشد، چنانچه شوهر ازدواج مجدد نماید، خود را طلاق دهد»، صحیح است.421

زنان بدکاره
پرسش 399 . صیغه کردن زنان بدکاره چه حکمى دارد؟
آیات عظام امام، بهجت، خامنه اى و صافى: ازدواج موقت با او کراهت شدید دارد و اگر با او ازدواج کرد، واجب است او را از کار زشتش باز دارد.422
آیات عظام تبریزى، سیستانى، فاضل، مکارم، نورى و وحید: بنا بر احتیاط واجب پیش از توبه او، جایز نیست.423

ازدواج با بى نماز
پرسش 400 . آیا ازدواج با شخصى که نماز نمى خواند، جایز است؟
همه مراجع: ازدواج با او جایز است ؛ ولى کراهت دارد.424
تبصره. ازدواج با فرد فاسق کراهت دارد و کسى که نماز نمى خواند، مصداق بارز فسق شمرده مى شود.

ازدواج با اهل سنت
پرسش 401 . حکم ازدواج دختر شیعه با مردى از اهل تسنن چیست؟
همه مراجع (به جز بهجت، تبریزى و وحید ): ازدواج دختر شیعه با مرد سنى، مکروه است ؛ ولى اگر بترسد که بر اثر ازدواج با او به گمراهى بیفتد، جایز نیست.425
آیات عظام بهجت، تبریزى و وحید: اگر بترسد که بر اثر ازدواج با او به گمراهى بیفتد، جایز نیست و در غیر این صورت بنا بر احتیاط واجب، با او ازدواج نکند.426
تبصره. ازدواج با برخى از فرقه ها مانند: غلات، ناصبى ها و خوارج ـ که خود را مسلمان مى پندارند، ولى در حقیقت محکوم به کفر هستند ـ جایز نیست.
 

زن شوهردار
پرسش 402 . هرگاه با زنى به صورت دائم یا موقّت ازدواج کند، آن گاه معلوم شود که شوهر دارد، تکلیف چیست؟
همه مراجع: عقد باطل است و باید از او جدا شود و نیاز به طلاق هم ندارد.427

خواهر لواط دهنده
پرسش 403 . شخصى پس از بلوغ با پسر بچه اى نابالغ، وطى (لواط ) کرده ؛ بعد خواهر او را گرفته است. پس از ازدواج متوجه مى شود که ازدواج با او حرام بوده ؛ اکنون تکلیف چیست؟
همه مراجع (به جز تبریزى ): در فرض یاد شده، آن زن بر مرد حرام است و باید از اوجدا شود و نیاز به طلاق هم ندارد.428
آیه اللّه  تبریزى: بنا بر احتیاط واجب زن بر مرد حرام است و باید از او جدا شود و بنا بر احتیاط طلاق هم بدهد.429

پرسش 404 . اگر لواط کننده و لواط دهنده هر دو نابالغ باشند، آیا باز ازدواج با خواهر لواط دهنده حرام مى شود؟
آیات عظام امام، بهجت و نورى: آرى، ازدواج با خواهر او حرام مى شود.430
آیات عظام تبریزى، صافى، فاضل و مکارم: خیر، ازدواج با خواهر او حرام نمى شود.431
آیات عظام سیستانى و وحید: بنابر احتیاط واجب، ازدواج باخواهر او حرام نمى شود.432

ازدواج در عده 
پرسش 405 . اگر مردى با زنى که در عدّه است از روى جهل به مسأله، عقد دائم یا موقت بخواند ؛ آیا این زن بر او حرام ابدى مى شود؟
همه مراجع (به جز مکارم ): اگر هر دو نمى دانستند که ازدواج با زن عدّه دار حرام است ؛ چنانچه مرد (در زمان عدّه ) با او نزدیکى کرده باشد، آن زن بر او حرام ابدى مى شود. اما اگر نزدیکى نکرده باشد، تنها عقد باطل است و مى توانند پس از پایان عدّه، با یکدیگر ازدواج کنند.433
آیه اللّه  مکارم: اگر وکیل عقد را در عدّه خوانده باشد حرام ابدى نمى شود.

پرداخت مهریه
پرسش 406 . اگر به اعتقاد اینکه، دختر باکره است با او ازدواج کند، آن گاه بعد از عقد متوجه شود که بکارتش از بین رفته ؛ آیا عقد صحیح است؟ آیا از مهر چیزى کسر مى شود؟
همه مراجع: آرى، عقد صحیح است و باید مقدار تفاوت مهریه دختر باکره و غیرباکره اى که همانند و هم شأن او هستند، در نظر گرفت و به نسبت آن از مهریه او کم کرد. به عنوان مثال اگر مهریه این دختر صد سکه و مهریه دختر باکره هم شأن او، هشتاد سکه و مهریه دختر غیرباکره هم شأن او، شصت سکه طلا باشد ؛ در این صورت شوهر مى تواند هفتاد و پنج سکه طلا به همسرش بدهد.434
 

پرسش 407 . اگر مردى قصد پرداختن مهریه همسرش را نداشته باشد، آیا این عقد آنها باطل است؟
همه مراجع: عقد صحیح است و مرد باید مهریه را بپردازد.435

پرسش 408 . اگر مرد هنگام اجراى عقد ازدواج، مهریه اى را قرار دهد که مى داند قدرت پرداخت آن را ندارد ؛ آیا این عقد باطل است؟
همه مراجع: خیر، عقد صحیح است و باید مهریه اى را که تعیین کرده، به زن بپردازد.436

مهر السنه
پرسش 409 . مقدار مهرالسنه را بیان کنید؟
همه مراجع: «مهر السنه» مقدار مهرى است که نبى اکرم (صلی الله علیه و آله)  براى همسران خود و حضرت زهرا (علیهاالسلام)  قرار داد. مقدار آن پانصد درهم است و هر درهم، معادل 6/12 نخود نقره سکه دار است. در مجموع برابر 6300 نخود (یا 5/262 مثقال ) مى شود و قیمت آن در هر زمان، تابع نرخ همان زمان است.437


احکام زن و شوهر

حقوق زن و شوهر
پرسش 410 . درباره حقوق زن و شوهر توضیح دهید؟
«وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها »438 ؛ «و از نشانه هاى او اینکه همسرانى از جنس خودتان، براى شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید».
در زندگى زناشویى چندین حقوق متقابل ـ به عنوان حقّ و وظیفه ـ مطرح است. هر جا وظیفه هست، در برابرش حق قرار دارد ؛ چنان که هر جا براى کسى حقى قرار داده شده، در مقابل وظیفه اى نیز بر عهده او گذاشته شده است. زن و شوهر نسبت به همدیگر، وظایفى دارند و بر همین اساس حقوق متقابلى متوجه آنان است که اگر هر دو به وظایف خود عمل کنند و به حقوق خود برسند، زندگى آنها درست و بر اساس عدالت استوار است و در نتیجه زندگى در سایه آن شیرین مى گردد.
پایه و اساس خانواده، احترام و محبت و رعایت حقوق یکدیگر است. امام باقر (علیه السلام) مى فرماید: «هر کس زن گرفت، باید او را گرامى بدارد و به او احترام کند.»439 و امام کاظم (علیه السلام)  مى فرماید: «جهاد زن شوهردارى نیکو است».440
حقوق زناشویى بر دو نوع است:
1. حقوق واجب و قانونى،
2. حقوق مستحب و اخلاقى.
حقوق قانونى، رعایت حداقل ها است که قانون و دادگاه از آن دفاع مى کند. حقوق اخلاقى، رعایت حُسن هم زیستى است که خوشى و شیرینى زندگى را بیش از پیش فراهم مى سازد.
الف. حقوق زن نسبت به مرد:
1. تهیه غذا،
2. تهیه پوشاک،
3. تهیه وسایل مورد نیاز خانه،
4. تهیه مسکن،
5. حق آمیزش و همخوابى،
ب. حقوق مرد نسبت به زن:
1. خروج از منزل با اجازه شوهر،
2. حق تمکین،
3. رفع امور نفرت آور،
4. آرایش و نظافت،
5. نذر و قسم خوردن با اجازه شوهر.
 

نفقه زن
پرسش 411 . آیا بدهى هاى شرعى زن ـ از قبیل کفاره، خمس، رد مظالم و... ـ بر عهده شوهر است؟
همه مراجع: خیر، پرداخت این نوع بدهى ها بر شوهر واجب نیست و اگر زن مال دارد، باید خودش بدهد. در غیر این صورت، تکلیفى ندارد.441

مخارج اضافى
پرسش 412 . آیا علاوه بر نفقه و نیازهاى ضرورى زن، نیازهاى دیگر او نیز ـ از قبیل خرید کتاب، انفاق به فقیران، هدیه دادن، برپا کردن مجالس روضه خوانى و جشن ائمه (علیهم السلام)  ـ بر شوهر واجب است؟
همه مراجع: خیر، تأمین نیازهاى یاد شده، براى شوهر واجب نیست.442

مخارج زندگى
پرسش 413 . چنانچه مردى نفقه همسرش را ندهد و یا از آن کم بگذارد، زن چگونه مى تواند نفقه خود را از او استیفا نماید؟
آیات عظام امام، بهجت و فاضل: نخست باید به حاکم شرع مراجعه کند و با عدم دسترسى به او، با چند نفر از افراد عادل در میان بگذارد تا از این طریق، او را بر پرداخت نفقه ملزم کنند و اگر این راه ها ممکن نبود، مى تواند مخارج زندگى خود را بدون اجازه از مال شوهر بردارد.443
آیات عظام تبریزى، سیستانى، صافى، مکارم و نورى: اگر ممکن است، مى تواند مخارج زندگى خود را بدون اجازه از مال شوهر بردارد.444
آیه اللّه  وحید: مى تواند از طریق متصدى امور حسبیه، شوهر را بر پرداخت نفقه ملزم کند و اگر ممکن نشد، مى تواند خرجى خود را بدون اجازه، از مال شوهر بردارد و احتیاط واجب آن است که این کار با اجازه حاکم شرع باشد.445
تبصره. به فتواى آیه اللّه  سیستانى و آیه اللّه  مکارم شیرازى، در فرض یاد شده، تصرف در اموال شوهر باید با اجازه حاکم شرع باشد.

حق زن
پرسش 414 . اگر زن درآمد کافى داشته باشد، آیا شوهر مى تواند از پرداخت نفقه به همسر خود امتناع ورزد؟
همه مراجع: خیر ؛ هر چند زن درآمد کافى نیز داشته باشد، باز نفقه او بر شوهر واجب است.446

نفقه نامزد
پرسش 415 . در دوران عقد تا عروسى ـ که دختر در خانه پدر به سر مى برد ـ آیا تأمین نفقه او بر عهده شوهر است؟
آیات عظام امام، بهجت، خامنه اى، صافى، فاضل، مکارم و نورى: در فرض یاد شده اگر زن تمکین داشته باشد، نفقه او بر شوهر واجب است.447
آیات عظام تبریزى و وحید: خیر، در این فرض بر عهده شوهر نیست.448
آیه اللّه  سیستانى: اگر در شهرى که زندگى مى کنند، متعارف این است که نفقه دختر را خانواده اش مى دهد، بر عهده شوهر چیزى نیست. در غیر این صورت، پرداخت نفقه، وظیفه شوهر است.449
تبصره. اگر با مطالبه زن، مرد نفقه را در این مدت نپردازد (طبق فتواى کسانى که مى گویند نفقه او بر عهده شوهر است )، زن مى تواند در آینده قیمت نفقه پرداخت نشده در این دوران را، از شوهر مطالبه کند.

مسکن زن 
پرسش 416 . آیا زن حق دارد از زندگى کردن در خانه اى که پدر و مادر شوهر هستند، امتناع ورزد و منزل جداگانه اى درخواست کند؟
همه مراجع: بر شوهر واجب است مسکن مناسب شأن زن و متعارف محل، تهیه کند و منزل جداگانه لازم نیست ؛ مگر آنکه داشتن منزل جداگانه، از شئون آن زن باشد.450

متابعت در سکونت
پرسش 417 . آیا زن بعد از عقد ازدواج، مى تواند از سکونت در شهرى خاص امتناع ورزد؟
همه مراجع: خیر، چنین حقى ندارد ؛ مگر آنکه در ضمن عقد شرط کرده باشد [ و یا عقد بر این توافق واقع شده باشد].451
 

مطالبه مهریه
پرسش 418 . اگر زن بعد از نزدیکى با همسرش، مهرش را از شوهر بطلبد ؛ ولى او قادر به پرداخت آن نباشد، تکلیف چیست؟
همه مراجع: اگر شوهر به جز خانه و اثاث آن و چیزهاى دیگرى که به آنها نیاز دارد و یا در شأن او است، چیز دیگرى نداشته باشد، زن نمى تواند مهر خود را از او مطالبه کند ؛ بلکه باید صبر کند تا او بتواند بدهى خود را بپردازد.452

پرسش 419 . در جایى که بیرون رفتن زن با حق شوهر منافات نداشته باشد (مانند اینکه شوهر سر کار است )، آیا باز اجازه او لازم است؟
همه مراجع (به جز تبریزى و مکارم ): آرى، اجازه شوهر در این فرض نیز لازم است.453
آیات عظام تبریزى و مکارم: بنابر احتیاط واجب، در این فرض نیز اجازه شوهر لازم است.454

 

 

 

پی نوشت ها :
1. توضیح المسائل مراجع، م 1583.
2. سیستانى، منهاج الصالحین، ج1، کفاره الصوم ؛ خامنه اى، اجوبه الاستفتائات، س822 و دفتر: همه مراجع.
3. فاضل، جامع المسائل، ج 2، س 1313 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 3، م 428 و دفتر: همه مراجع.
4. توضیح المسائل مراجع، 1705، 1709 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 1713، 1717.
5. دفتر: همه مراجع.
6. توضیح المسائل مراجع، م 1621 ؛ مکارم، توضیح المسائل، م 1371 ؛ نورى، توضیح المسائل، م1618.
7. وحید، توضیح المسائل، م 1629 و صافى، توضیح المسائل مراجع، م 1621.
8. توضیح المسائل مراجع، م 1632.
9. تبریزى، صراط النجاة، ج 1، س 107 و منهاج الصالحین، ج 1، بعد از م 1004 ؛ وحید، منهاج الصالحین،ج 2، بعد از م 1004 ؛ امام، استفتائات، ج 1 روزه، س 31 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 194 ؛ دفتر: مکارم و بهجت.
10. سیستانى، منهاج الصالحین، ج 1، بعد از م 1004 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 558 ؛ دفتر: صافى و وحید.
11. نورى، استفتائات، ج 2، س 69.
12. توضیح المسائل مراجع، م 1622.
13. امام، استفتائات، ج1، روزه، س31 ؛ خامنه اى، اجوبه الاستفتائات، س195 ؛ نورى، استفتائات، ج 2، س69 ؛ تبریزى، صراط النجاة، ج1، س107؛ فاضل، جامع المسائل، ج1، س558 ؛ بهجت، وسیله النجاة، ج1، م1089؛ سیستانى، تبریزى، منهاج الصالحین، م 985 ؛ صافى، هدایة العباد، ج 1، م 1282 ؛ دفتر: وحید و مکارم.
14. توضیح المسائل مراجع، م 1665 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 1662 ؛ وحید،توضیح المسائل، م 1673.
15. همان، م 1665 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 785.
16. توضیح المسائل مراجع، م 1665.
17. امام، تحریر الوسیلة، ج 1، فیمایجیب الامساک فیه، م 18، فیما یترتب على الافطار، م 1 ؛ صافى، هدایة العباد، ج 1، م 1311، 1318 ؛ نورى، تعلیقات على العروة، الفصل الثالث، السادس.
18. بهجت، وسیلة النجاة، ج 1، م 1109، 1117 ؛ فاضل، تعلیقات على العروة، الفصل الثالث، السادس ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 817.
19. تبریزى، وحید: منهاج الصالحین، کفارة الصوم، تتمیم.
20. سیستانى، منهاج الصالحین، ج 1، کفارة الصوم، تتمیم.
21. مکارم، توضیح المسائل مراجع، م 1658.
22. توضیح المسائل مراجع، م 1715 و 1703 و العروة الوثقى، فصل 6 7 م 25 و فصل 10، م 5.
23. فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 581 ؛ خامنه اى، استفتاء، س 1122 ؛ دفتر: همه مراجع.
24. توضیح المسائل مراجع، م 1730.
25. العروة الوثقى، ج 2، الصوم، طرق ثبوت الهلال، م 1.
26. من لا یحضره الفقیه، ج 2، باب الغسل فى اللیالى المخصوصه، ص 159.
27. العروة الوثقى، ج 2، الصوم، طرق ثبوت الهلال، م 1.
28. توضیح المسائل مراجع، م 1561. 
29. تبریزى، توضیح المسائل مراجع، م 1561 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 1569.
30. توضیح المسائل مراجع، م 1732 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 1740.
31. العروه الوثقى، ج 2، فصل فى طرق ثبوت الهلال.
32. توضیح المسائل مراجع، م 1735 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 837، 839.
33. توضیح المسائل مراجع، م 1735 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 1743 و دفتر: فاضل.
34. توضیح المسائل مراجع، م 1735 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 837، 839.
35. توضیح المسائل مراجع، م 1735 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 1743.
36. توضیح المسائل مراجع، م، 1739 ؛ 1735 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 837 و 839.
37. توضیح المسائل مراجع، م 1735 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 1743.
38. توضیح المسائل مراجع، م 1731 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 842 و 843 ؛ بهجت، وسیله النجاه، ج 1، م 1162.
39. سیستانى، توضیح المسائل، م 1731.
40. وحید، توضیح المسائل، م 1739.
41. العروة الوثقى، ج 2، الصوم، طرق ثبوت الهلال، م 1.
42. دفتر: همه مراجع.
43. دفتر: فاضل و خامنه اى.
44. توضیح المسائل مراجع، م 1730 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 1738.
45. من لایحضره الفقیه، ج2، باب الفطرة، ص 183.
46. همان، ص 183.
47. کافى، ج 4، باب الفطره، ص 174.
48. در روایتى در تفسیر آیه شریفه «قد افلح من زکیها » آمده است: منظور از تزکیه زکات فطره است. مستدرک وسائل الشیعه، ج 7، ابواب زکاة الفطره، ص 137.
49. وسائل الشیعه، ج 9، ابواب زکاة الفطره، ص 318.
50. العروة الوثقى، ج 2، زکات الفطره، فصل 2، م 2.
51. امام، استفتائات، ج 1، زکات، س 17 ؛ خامنه اى، استفتاء، س 859 و 860 و 863 ؛ فاضل، ج 1، س 876 ؛ تبریزى، استفتائات، س 780 و 781 ؛ دفتر: وحید، بهجت و سیستانى.
52. استفتائات، ج 2، س 302.
53. استفتائات، ج 1، س 369.
54. جامع الاحکام، 1، ج 1، س 563.
55. توضیح المسائل مراجع، م 2008 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 2004.
56. العروة الوثقى، ج2، زکاة الفطره، فصل 2، مسأله 12.
57. توضیح المسائل مراجع، م 1948 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 944.
58. توضیح المسائل مراجع، م 1948 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 1944 ؛ خامنه اى، استفتاء، س 880.
59. بقره 2 ، آیه 125.
60. «اِعْتِکافُ عَشْرٍ فى شَهْرِ رَمَضانَ یَعْدِلُ حَجَّتَیْنِ وَ عُمْرَتَیْنِ»: وسائل الشیعة، ج 10، ابواب الاعتکاف و اللمعه الدمشقیه، کتاب الاعتکاف.
61. مسجد جامع مسجدى است که اقشار مختلف مردم در آن شرکت مى کنند و اختصاص به محله یا صنف خاصى ندارد. مساجد چهار گانه عبارت است از: مسجد الحرام، مسجد نبوى مدینه ، مسجد کوفه و مسجد بصره.
62. دفتر: همه مراجع.
63. اجوبة الاستفتائات، س 849.
64. نورى، استفتائات، ج 2، س 276 ؛ سیستانى، Sistani.org، اعتکاف ؛ صافى، جامع الاحکام، ج 1، س 515 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 2، س 462 و دفتر: امام، خامنه اى، مکارم، تبریزى، وحید و بهجت.
65. العروة الوثقى، شرائط الاعتکاف، م 20.
66. دفتر: همه مراجع.
67. همان، کتاب الاعتکاف.
68. دفتر: همه مراجع.
69. العروة الوثقى، کتاب الاعتکاف، م 4.
70. همان.
71. امام، نورى، مکارم و فاضل، تعلیقات على العروة، الاعتکاف، م 30 ؛ صافى، هدایه العباد، ج 1، م 1412 ؛ بهجت، وسیله النجاة، ج 1، م 1203 ؛ تبریزى، سیستانى و وحید، منهاج الصالحین، الاعتکاف.
72. همان، م 37.
73. العروة الوثقى، شرائط الاعتکاف، م 39.
74. همان، م 40.
75. امام، تحریر الوسیلة، ج 1، شروط الاعتکاف، م 9 ؛ سیستانى، تعلیقات على العروة، شرائط الاعتکاف، م 30 ؛ بهجت، وسیله النجاة، ج 1، م 1203 ؛ صافى، هدایة العباد، ج 1، م 1412 ؛ مکارم، استفتائات، ج 2، س 494 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 619.
76. وحید، منهاج الصالحین، ج 2، الاعتکاف، السادس و تبریزى، منهاج الصالحین، ج 1، الاعتکاف، السادس.
77. دفتر: نورى.
78. انفال 8 ، آیه 41.
79. البته در مورد هدایا، جوایز و هر فایده اى که بدون کسب به دست مى آید، میان مراجع بزرگوار تقلید اختلاف نظر است که در متن بدان اشاره شده است.
80. العروة الوثقى، ج 2، م 72.
81. خویى، سیدابوالقاسم، مستند العروة الوثقى، کتاب الخمس، ص 196 ؛ هاشمى شاهرودى، سیدمحمود، کتاب الخمس، ج 2، ص 45 و مدرسى، محمدتقى، احکام الخمس، ص 16.
82. «لا یَحِلُّ لاَِحَدٍ أنْ یَشْتَرى مِنَ الْخُمْسِ شَیْئَا حَتى یَصِلَ اِلَیْنا حَقَّنا»: وسائل الشیعه، ج 6، باب 1، ح 4.
83. ر.ک: وسائل الشیعه، ابواب ما یجب فیه الخمس و ابواب الانفال.
84. ناصر، مکارم شیرازى، یک صد و هشتاد پرسش و پاسخ، ص 423 ـ 425 و تعلیقات على العروة، کتاب الخمس، ص 392.
85. ر.ک: وسائل الشیعه، ج 6، کتاب الخمس، باب 2، ح 12.
86. ر.ک: وسائل الشیعه، ج 6، ابواب قسمة الخمس، باب 1، ح 4 و 8.
87. «فَما کانَ لِلّهِ فَهُوَ لِرَسُولِه یَضَعُهُ حَیْثُ شاءَ» ؛ «آنچه خاص خدا است، براى پیامبر اسلام است، هر جا صلاح بداند قرار مى دهد»: همان، ابواب الانفال، باب 1، ح 12.
88. در مکاتبه امام رضا (علیه السلام)  به یکى از یارانش آمده است: «اِنَّ اِخْراجَهُ خمس مِفْتاحُ رِزْقِکُم و تَمْحیصُ ذُنُوبِکُم» ؛ «پرداخت خمس کلید جلب روزى و وسیله آمرزش گناهان است»: همان، ابواب الانفال، باب 3، ح 2.
89. در همان مکاتبه آمده است «اِنَّ الْخُمْسَ عَوْنُنا عَلى دینِنا» ؛ «خمس، کمک ما در پیاده کردن دین خداست»: همان، ابواب الانفال، باب 3، ح 2.
90. العروة الوثقى، ج 2، کتاب الخمس، م 61.
91. هزینه هاى زاید بر نیاز و شأن افراد، جزء مؤونه محسوب نمى شود. بنابراین اگر بیشتر از این مقوله صرف کند ؛ به گونه اى که در عرف اسراف شمرده شود، باید سر سال، خمس آنها را بپردازد.
92. توضیح المسائل مراجع، م 1757 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 1753 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 996 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 1765.
93. امام، استفتائات، ج 1، س 165 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 974 ؛ مکارم، استفتائات، ج2، س 527 ؛فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 850 ؛ بهجت، توضیح المسائل، م 1379 ؛ نورى، استفتائات، ج2، س332 ؛ تبریزى، صراط النجاة، ج 1، س 1389 ؛ سیستانى،Sistani.org ، خمس ؛ صافى، جامع الاحکام، ج 1، س 727 ؛ دفتر: وحید.
94. امام، استفتائات، ج 1، س 89 ؛ خامنه اى، اجوبة، س 899 ؛ تبریزى، استفتائات، س 805 ؛ مکارم، توضیح المسائل، م 1507 ؛ صافى، جامع الاحکام، ح 1، س 738 و 744 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 1783 ؛ دفتر: سیستانى .
95. فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 748 ؛ بهجت، توضیح المسائل، م 1391 ؛ نورى، استفتائات، ج 2، س 341 .
96. توضیح المسائل مراجع، م 1757 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 1753 ؛ العروة الوثقى، ج 2، م 83 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 997 ؛ دفتر: وحید.
97. توضیح المسائل مراجع، م 1752 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 1748 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 995 و وحید، توضیح المسائل، م 1760.
98. العروة الوثقى، ج 2، م 59 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 708 ؛ مکارم، استفتائات، ج 2، س543 ؛ سیستانى، المسائل المنتخبه، م 588 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 1، م 1213.
99. نورى، استفتائات، ج 1، س 271 ؛ تبریزى، التعلیقة على منهاج الصالحین، م 32 ؛ تبریزى، استفتائات، س 948 و بهجت، توضیح المسائل، م 1401.
100. دفتر: خامنه اى، صافى و وحید.
101. ر.ک: خمس هدیه.
102. س 23.
103. توضیح المسائل مراجع، م 1793 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 1810 ؛ دفتر: خامنه اى.
104. توضیح المسائل مراجع، م 1793.
105. توضیح المسائل مراجع، م 1753 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 850 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 1749.
106. همان، م 1753.
107. توضیح المسائل مراجع، م 1753 و وحید، توضیح المسائل، م 1761.
108. توضیح المسائل مراجع، م 1753.
109. امام، استفتائات، ج 1، س 24 ؛ تبریزى، استفتائات، س 856 ؛ سیستانى، sistani.org، خمس، ش 8 ؛ مکارم، استفتائات، ج 2، س 516 ؛ دفتر: وحید.
110. بهجت، توضیح المسائل، م 1391 .
111. فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 748 ؛ نورى، استفتائات، ج 2، س 330 .
112. خامنه اى، اجوبة، س 987 و 860.
113. صافى، جامع الاحکام، ج 1، س 738.
114. مکارم، استفتائات، ج 2، س 533 ؛ تبریزى، استفتائات، س 889 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 908 ؛سیستانى، Sistani.org، خمس، ش 10 ؛ دفتر: امام و وحید.
115. فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 677 ؛ بهجت، توضیح المسائل، م 1391 ؛ نورى، استفتائات، ج 2، س 328.
116. صافى، جامع الاحکام، ج 1، س 706.
117. دفتر: همه مراجع.
118. دفتر: بهجت.
119. استفتائات، ج 3، س 336.
120. امام، استفتائات، ج 1، س 41 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج 1، س 740 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 922 و 904 ؛ نورى، استفتائات، ج 1، س 267 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 702 ؛ بهجت، توضیح المسائل،1376 ؛ تبریزى، استفتائات، س 888 و 826 ؛ مکارم، توضیح المسائل، م 1507.
121. دفتر: سیستانى.
122. دفتر: وحید.
123. امام، استفتائات، ج 1، س 23 ؛ نورى، استفتائات، ج 1، س 283 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 675 ؛ بهجت، توضیح المسائل، م 1391 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 1، م 1219 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج 1، س 719 و خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 902 و 956.
124. تبریزى، استفتائات، س 804 ؛ دفتر: وحید.
125. مکارم، استفتائات، ج 2، س 514.
126. امام، استفتائات، ج 1، س 116 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 687 ؛ دفتر: سیستانى.
127. بهجت، توضیح المسائل، م 1396 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 687 و 688 ؛ دفتر: وحید و تبریزى.
128. اجوبة الاستفتائات، س 897 و 945.
129. مکارم، استفتائات، ج 2، س 524 و توضیح المسائل، م 506 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج 1، س 707.
130. استفتائات، ج 2، س 344.
131. امام، استفتائات، ج 1، س 24 ؛ مکارم، استفتائات، ج 2، س 516 ؛ تبریزى، استفتائات، س 880 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج 1، س 747 ؛ سیستانى، sistani.org، خمس، ش 8.
132. بهجت، توضیح المسائل، م 1391 .
133. فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 748 ؛ نورى، استفتائات، ج 2، س 330 .
134. خامنه اى، اجوبة، 860، 978.
135. نورى، استفتائات، ج 2، س 328 ؛ دفتر: همه مراجع.
136. امام، استفتائات، ج 1، س 98 ؛ دفتر: سیستانى، تبریزى و وحید.
137. بهجت، وسیله النجاة، م 1389 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 704 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 883 ؛ دفتر: نورى.
138. دفتر: مکارم.
139. امام، استفتائات، ج 1، س 96 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 833 ؛ مکارم، استفتائات، ج 1، س 319 ؛ بهجت، توضیح المسائل، م 1379 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 1، م 1251 ؛ نورى، استفتائات، ج 2، س 372 ؛ تبریزى، استفتائات، س 946 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 870 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج 1، س 621 ؛ دفتر: وحید.
140. العروة الوثقى، ج 2، کتاب الخمس ، م71.
141. العروة الوثقى، ج 2، م 83 ؛ توضیح المسائل مراجع، م 1757 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 998 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 1783.
142. فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 649 ؛ العروة الوثقى، ج 2، م 1 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج 1، س 628 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 952.
143. توضیح المسائل مراجع، م 1834.
144. توضیح المسائل مراجع، م 1834 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 1830 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 1843.
145. توضیح المسائل مراجع، م 1834.
146. همان.
147. خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 1004 و 1002.
148. همان.
149. توضیح المسائل مراجع، م 1834 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 830 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 1843 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 1003 و 1004.
150. توضیح المسائل مراجع، م 1834 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 1830 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 1020 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 1843.
151. توضیح المسائل مراجع، 1834 ؛ خامنه اى، اجوبة، س 1017.
152. توضیح المسائل مراجع، م 1834 ؛ مکارم، استفتائات، ج 1، س 355 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 1830 و 1839 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 1843 و 1852.
153. توضیح المسائل مراجع، م 1834.
154. مکارم، توضیح المسائل، م 1582 و دفتر: همه مراجع.
155. امام، تحریر الوسیله، ج 1، الخمس ، م 11 ؛ بهجت، وسیلة النجاة، ج 1، م 1420 ؛ نورى و فاضل، توضیح المسائل مراجع، م 1834 ؛ خامنه اى، اجوبه الاستفتائات، س 1002 و 1004.
156. تبریزى، منهاج الصالحین، ج 1، م 1269.
157. سیستانى، منهاج الصالحین، ج 1، م 1269 ؛ توضیح المسائل مراجع، م 1834.
158. صافى، هدایة العباد، ج 1، 1674 ؛ توضیح المسائل مراجع، م 1834.
159. مکارم، توضیح المسائل مراجع، م 1850.
160. وحید، منهاج الصالحین، ج 2، م 1269.
161. امام، استفتائات، ج 1، س 135 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 995 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 806 و 814 ؛ بهجت، وسیله النجاة، م 1382 ؛ صافى، توضیح المسائل، م 1774 و جامع الاحکام، ج 1، س 608.
162. نورى، استفتائات، ج 2، س 310 ؛ تبریزى، التعلیقة على منهاج الصالحین، م 1218 ؛ مکارم، توضیح المسائل، م 1486.
163. سیستانى، المسائل المنتخبه، م 593 و وحید، توضیح المسائل، م 1773.
164. فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 807 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 996 ؛ مکارم، استفتائات، ج 1، س 308 ؛ دفتر: امام، تبریزى، صافى، سیستانى و وحید.
165. نورى، استفتائات، ج 2، س 318 ؛ بهجت، توضیح المسائل، م 1400.
166. مکارم، توضیح المسائل، م 1568 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج 1، س 773 ؛ دفتر: همه مراجع.
167. البته در آغاز سال خمسى میان مراجع اختلاف نظر هست. ر.ک: زمان سال خمسى 
168. العروة الوثقى، ج 2، باب الخمس، م 67.
169. توضیح المسائل مراجع، م 1765 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 1761 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 1773.
170. امام، استفتائات، ج 1، خمس، س 201 ؛ تبریزى، صراط النجاة، ج 5، س 376 ؛ دفتر: بهجت، سیستانى و نورى.
171. مکارم، استفتائات، ج 1، س 358 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 789 ؛ خامنه اى، اجوبه الاستفتائات، س 1026 ؛ دفتر: وحید.
172. جامع الاحکام، ج 1، س 598.
173. امام، استفتائات، ج 1، س 177 ؛ نورى، استفتائات، ج 2، س 352 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 830 ؛ تبریزى،صراط النجاة، ج2، س 580 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 856 ؛ دفتر: سیستانى، بهجت و صافى.
174. استفتائات، ج 2، س 580.
175. امام، نورى، مکارم و فاضل: تعلیقات على العروة، ج 2، م 76 ؛ تبریزى، استفتائات، س 924 ؛ خامنه اى، اجوبه الاستفتائات، س 983 ؛ وحید و سیستانى، منهاج الصالحین، م 1256 ؛ دفتر: صافى.
176. دفتر: بهجت.
177. توضیح المسائل مراجع، م 1795 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 1791 ؛ بهجت، توضیح المسائل، م 1408 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 932، 933 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 1803.
178. توضیح المسائل مراجع، م 1795.
179. توضیح المسائل مراجع، م 1762، وحید ؛ توضیح المسائل، م 1779 ؛ دفتر: خامنه اى.
180. تبریزى و سیستانى، توضیح المسائل مراجع، م 1762.
181. انسان 76 ، آیه 7.
182. فقه القرآن، ج 2، ص 275.
183. آل عمران 3 ، آیه 36.
184. انسان 76 ، آیه 7.
185. وسائل الشیعه، ح 23، باب 6 ؛ میزان الحکمه، ح 10، ص 48.
186. توضیح المسائل مراجع، م 2641 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 2705 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 2639 و خامنه اى، استفتاء، س 1060 و 1100.
187. توضیح المسائل مراجع، م 2651 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 2715 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 2649 و خامنه اى، استفتاء، س 1072.
188. توضیح المسائل مراجع، م 2652 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 2650 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 2716 و خامنه اى، استفتاء، س 1116.
189. امام، تحریر الوسیلة، ج 2، النذر، م 11، 12 و 24 ؛ تبریزى، استفتائات، س 1729 و توضیح المسائل مراجع،2653 ؛ صافى، هدایة العباد، ج 2، النذر، م 11، 12 و 24 ؛ سیستانى، توضیح المسائل مراجع، م 2647 و 2653 ؛ خامنه اى، استفتاء، س 1074 و دفتر: فاضل، نورى، مکارم، وحید، بهجت.
190. خامنه اى، استفتاء، س 1109، فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1329 و دفتر: همه مراجع.
191. فاضل، جامع المسائل، ج 2، س 1173 ؛ تبریزى، استفتائات، س 1731 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 1109 و دفتر: همه مراجع.
192. توضیح المسائل، مراجع، م 2654 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 2652.
193. تبریزى، منهاج الصالحین، ج 2، م 1564 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 3، م 746 ؛ خامنه اى، استفتاء، س 1149 و 1109 ؛ وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 1564.
194. امام، تحریر الوسیله، ج 2، النذر، م 3 و خامنه اى، استفتاء، س 1067.
195. دفتر: بهجت.
196. توضیح المسائل مراجع، م 2646 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 2644 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 2710.
197. توضیح المسائل مراجع، م 2646.
198. توضیح المسائل مراجع، م 2646.
199. امام، استفتائات، ج 2، نذر، س 10 و خامنه اى، استفتاء، س 1093.
200. بهجت، توضیح المسائل مراجع، م 2644.
201. مکارم، توضیح المسائل مراجع، م 2644 و تبریزى، منهاج الصالحین، ج 2، م 1551.
202. صافى و سیستانى، توضیح المسائل مراجع، م 2644 و وحید، توضیح المسائل، م 2708.
203. فاضل، توضیح المسائل مراجع، م 2644.
204. استفتائات، ج 1، س 759.
205. نورى، استفتائات، ج 1، س 231 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 584 ؛ دفتر: وحید، تبریزى، امام و صافى.
206. دفتر: خامنه اى، سیستانى و بهجت.
207. مکارم، استفتائات ، ج 2، س 482 و 475.
208. لقمان 31 ، آیه 6.
209. ر.ک: امام خمینى، المکاسب المحرمة، ج1، ص224ـ198 ؛ حسینى، على، الموسیقى، ص16و17 ؛ تبریزى،استفتائات، س1046و1047و1048 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج1، س 974 و 978 و 979.
210. رک: لقمان 31 ، آیه 6 ؛ فرقان (25 )، آیه 72 ؛ مؤمنون (23 )، آیه 3 ؛ حج (22 )، آیه 30 ؛ قصص (28 )، آیه 55.
211. عده اى از فقیهان دین در کتب استدلالى خود و برخى از نویسندگان در نوشته هاى فارسى اظهار مى دارند که دو تن از فقیهان شیعى فیض کاشانى و محمد باقر سبزوارى قائل به حلیت غنا هستند ؛ ولى با کمى تأمل و درنگ در کلام آنان، در خواهیم یافت که آنان نیز در اصل حرمت غنا تردیدى ندارند و تنها در برخى ویژگى ها و خصوصیات با آنان اختلاف نظر دارند. ر.ک: سیدابوالقسم، خویى، مصباح الفقاهه، ج 1، باب الغناء ؛ امام خمینى، المکاسب المحرمة، ج 1، باب الغناء.
212. در حدیثى از نبى اکرم (صلی الله علیه و آله)  آمده است: «الغِناءُ رُقِیَّةُ الزِّنا» ؛ «غنا نردبان زنا است»: بحارالانوار، ج 76، باب 99، الغناء.
213. در آیه 6 از سوره «لقمان» یکى از عوامل گمراهى از سبیل الهى «لهو الحدیث» دانسته شده و «لهو» آن چیزى است که انسان را به خودش آنچنان مشغول کند که باعث غفلت و بازماندن از کارهاى مهم تر شود، و در روایات اسلامى از آن به «غنا» تفسیر شده است: وسائل الشیعه، ج 12، باب 99، ابواب مایکتسب به.
214. ر.ک: تفسیر نمونه، ج 17، ص 24.
215. المکاسب المحرمه، ج 1، باب الغناء.
216. آیات عظام سیستانى، تبریزى، وحید و مکارم، موسیقى لهوى را حرام مى دانند ؛ اگرچه طرب انگیز نباشد.
217. آیه اللّه  بهجت و آیه اللّه  صافى، استفاده از هر نوع آلات موسیقى را حرام مى دانند.
218. امام، استفتائات، ج 2، مکاسب محرمه ، س30 ؛ خامنه اى، اجوبه الاستفتائات س1164 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س992 ؛ مکارم، استفتائات، ج 1 س 524 و 525 و ج 2، س 707 و 710 ؛ تبریزى، استفتائات، س 1054 و 1065 و صراط النجاة، ج 1، س 1005 ؛ دفتر: سیستانى، وحید و نورى.
219. صافى، جامع الاحکام، ج 1 س 1003 و 1015 و 1018 ؛ دفتر: بهجت.
220. صافى، جامع الاحکام، ج 1، س 1002 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 1127 و 1146 ؛ مکارم، استفتائات، ج 1، س 527 ؛ تبریزى، استفتائات، س 1043 ؛ سیستانى، Sistani.org، موسیقى، ش 26 و 22 و 5 ؛ نورى، استفتائات، ج 2، س 548 و دفتر: بهجت، وحید، امام، فاضل.
221. امام، استفتائات، ج 2، مکاسب محرمه ، س 27 و 28 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 995 و 999 و 1005 ؛ خامنه اى، اجوبه الاستفتائات، س 1140 ؛ نورى، توضیح المسائل، مسائل مستحدثه.
222. صافى، جامع الاحکام، ج 1، س 1018 ؛ بهجت: دفتر.
223. تبریزى، استفتائات، س 1046 و 1065 ؛ سیستانى، sistani.org، موسیقى، ش 5 ؛ مکارم، استفتائات، ج 2،703 و 708 ؛ وحید، منهاج الصالحین، ج 3 م 17.
224. امام، استفتائات، ج 3، سؤالات متفرقه، س 110 ؛ مکارم، استفتائات، ج 2، س 694 و 698 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج 1، س 1003 و 1017 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 1131 و 1135 و 1155 ؛ سیستانى، Sistani.org، موسیقى، ش 15 ؛ تبریزى، استفتائات، س 1039 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 996 ؛ دفتر: بهجت، وحید و نورى.
225. امام، استفتائات، ج 2، مکاسب محرمه، س 25 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 1157 ؛ بهجت، وسیله النجاة، ج 1، م 1449 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج 1، س 1003 ؛ نورى، توضیح المسائل، مسائل مستحدثه ؛ وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 8 و 17 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 999 ؛ تبریزى، صراط النجاة، ج1،1008 و 1025 ؛ سیستانى، Sistani.org، موسیقى، ش 5 ؛ مکارم، استفتائات، ج 2، س 708.
226. امام، استفتائات، ج 2، مکاسب محرمه، س 27 و ج 3، سؤالات متفرقه، س 107 و تحریرالوسیله، ج 1، مکاسب محرمه، م 13 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1005 و 987 و 988 و 974 ؛ نورى، توضیح المسائل، مسائل مستحدثه ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 1127و1132.
227. صافى، جامع الاحکام، ج 1، س 995 و 1018 و دفتر: بهجت.
228. سیستانى، منهاج الصالحین، ج 2، م 20 ؛ وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 17 ؛ تبریزى، التعلیقة على منهاج الصالحین، المکاسب المحرمه، م 17 ؛ مکارم، استفتائات، ج 1، س 519 و 520.
229. خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 1143 و 1157 و 1147 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج 1، س 999 و 1005 ؛ مکارم، استفتائات، ج 1، س 520 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 988 ؛ تبریزى، صراط النجاة، ج 1، س 1014 و ج 5، س 1149 ؛ دفتر: بهجت، وحید، نورى، سیستانى و امام.
230. خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 1152 و 1155 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج 1، س 999 و 1005 ؛ تبریزى، استفتائات، س 1083 و صراط النجاة، ج 5، س 1149 ؛ دفتر: امام، بهجت، وحید، مکارم، نورى، سیستانى و فاضل.
231. مکارم، استفتائات، ج 2، س 714 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج 1، س 1004 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 1151 ؛ دفتر: بهجت، وحید، نورى، امام، تبریزى، سیستانى و فاضل.
232. دفتر: همه مراجع.
233. مکارم، استفتائات، ج 2، س 719 و ج 1، س 537 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج 1، س 1011 و 1013 و ج 2 س 1466 و 1477 و 1475 ؛ تبریزى، استفتائات، س 1045 و 1071 و 1074 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 948 و 946 و 950 و ج 2، س 947 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 11427 و 1429 و 1154 و دفتر: بهجت، وحید.
234. مکارم، استفتائات، ج 2، س 659 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج 1، س 994 و 1018 و 1020 ؛ تبریزى، استفتائات، س 1077 و 1050 و 1059 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 996 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 1154 و 1127 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 2، م 20 ؛ نورى، استفتائات، ج 1 س 1008 و وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 17.
235. خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 1210 و 1165 ؛ مکارم، استفتائات، ج 2، س 812 و ج 1، س 518 ؛ توضیح المسائل، مراجع م 2055 و 2067 و 2068 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 2051 و 2062 و 2063 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 2063 و 2075 و 2076.
236. امام ،استفتائات، مکاسب محرمه، س 25 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 1134 و دفتر: فاضل.
237. دفتر: بهجت، صافى، جامع الاحکام، ج 1، س 1006 و 1009.
238. تبریزى، استفتائات، س 1054 ؛ سیستانى، Sistani.org، موسیقى، ش 2 و منهاج الصالحین، ج 2 م 20 ؛ نورى، استفتائات، ج 2 س 571 ؛ مکارم، استفتائات، ج 1، س 525 و 528 ؛ دفتر: وحید.
239. مکارم، استفتائات، ج 1، س 535 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج 1، س 1023 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1736 و 1737 ؛ دفتر: سیستانى، امام، نورى، وحید و بهجت.
240. تبریزى، صراط النجاة، ج 6، س 1456 و 1448 و 1444.
241. اجوبة الاستفتائات، س 1133 و 1134 و 1166.
242. مکارم، استفتائات، ج 1، س 1160 و ج 2، س 1388 و 719 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج 1، س 1013 و 1011 و ج 2، س1482 و 1459 و 1010 و 1475 ؛ تبریزى، استفتائات، س 1071 و 1074 و 1045 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 948 و 946 و 950 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 1167 و 1174 و 1064 و 1193 و 1429 و 1154 ؛ سیستانى، Sistani.org، موسیقى، ش 13 ؛ دفتر: امام، بهجت، وحید، نورى.
243. فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 929 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 1140 ؛ امام، تحریر الوسیله، ج 1، القول فى شرایط وجوبهما، م 2 ؛ وحید، منهاج الصالحین، ج 2، م 1271، الرابع ؛ تبریزى، منهاج الصالحین، ج 1، م 1271، الرابع ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 1، م 1271، الرابع ؛ صافى، جامع الاحکام، ج 2، س 1475 ؛ دفتر: بهجت، نورى، مکارم.
244. امام، تحریرالوسیله، ج 1، م 13 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 1134 ؛ بهجت، توضیح المسائل، متفرقه، م 20 و وسلیه النجاة، ج 1، م 1449 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 997 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 2، 20 ؛ وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 17 ؛ تبریزى، استفتائات، 1057 و التعلیقة على منهاج الصالحین، المکاسب المحرمه، م 17 ؛ مکارم، استفتائات، ج 1، س 528 ؛ صافى، هدایه العباد، ج 1، م 1698 و جامع الاحکام، ج 2، س 1585 ؛ دفتر: نورى.
245. مکارم، استفتائات، ج 1، س 1160 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج 1، س 1016 ؛ تبریزى، صراط النجاة، ج 1،س 1004 و استفتائات، س 1071 و 1074 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 933 و 947 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 1138 و 1158 و 1064 ؛ دفتر: بهجت، وحید، امام و نورى.
246. مکارم، استفتائات، ج 2، س 538 و 539 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج 2، س 1581 ؛ تبریزى، استفتائات، س 1051 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 1181 و 1180 ؛ بهجت، توضیح المسائل، متفرقه، م 30 ؛ دفتر: امام.
247. تبریزى، استفتائات، س 1051 ؛ سیستانى، Sistani.org، موسیقى ش 5.
248. استفتائات، ج 2، س 584.
249. دفتر: وحید.
250. مکارم، ج 1، س 539 و 538 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج 2، س 1583 و 1581 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 1181 ؛ بهجت ،توضیح المسائل، متفرقه م 30 و فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1736 و 1735.
251. تبریزى، استفتائات، س 1037 و صراط النجاة، ج 1، س 1020 ؛ سیستانى، Sistani.org، کف زدن ش 3 و 4.
252. استفتائات، ج 2، س 548.
253. دفتر: وحید.
254. خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 1168 ؛ دفتر: امام.
255. دفتر: بهجت.
256. استفتائات، س 1042.
257. سیستانى، Sistani.org، رقص ش 7 ؛ دفتر: وحید.
258. مکارم، استفتائات، ج 1، س 534 و 535 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج 2، س 1580 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1736 و 1738 ؛ نورى، استفتائات، ج 2 س 574.
259. تبریزى، استفتائات، س 1042 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 1174 و 1171 ؛ امام، استفتائات، ج 2، س 35 و 25 ؛ نورى، استفتائات، ج 2، س 574 و توضیح المسائل، مسائل مستحدثه ؛ مکارم، استفتائات، ج 1، س 534 و 535 و 520 ؛ دفتر: وحید ؛ صافى، جامع الاحکام، ج 2، س 1580 و 1585 ؛ فاضل، ج 1، س 1737 و 989 ؛ سیستانى، Sistani.org، رقص، ش 2.
260. دفتر: بهجت.
261. مکارم، استفتائات، ج 1، س 821 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 1169 ؛ دفتر: همه مراجع.
262. صافى، جامع الاحکام، ج2، س1671 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1724 ؛ مکارم، استفتائات، ج2، س 709 و ج 1، س 526 ؛ دفتر: بهجت، امام و وحید.
263. تبریزى، استفتائات، س1058 و 1049 و 1075 ؛ سیستانى، Sistani.org، غناء ، ش6 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 1145 ؛ نورى، استفتائات، ج1، س444 و ج2، س542 و 544 و 549.
264. امام، استفتائات، ج3، نظر ، س64 ؛ تبریزى، استفتائات، س1058 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س1145 ؛ نورى، استفتائات، ج2، س544 و 545 و 549 ؛ سیستانى، Sistani.org،غناء ، س6 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج1، س1722 و 977 و دفتر: امام، سیستانى و وحید.
265. مکارم، استفتائات، ج1، س522 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج2، س1674 و 1675 و دفتر: بهجت.
266. فاضل، جامع المسائل، ج1 س2182 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج2، س1681 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س1145 ؛ نورى، استفتائات، ج2، س545 ؛ امام، استفتائات، ج3، احکام نظر ، 57 و 65 ؛ تبریزى، استفتائات، س1058 ؛ دفتر: وحید، بهجت و سیستانى.
267. مکارم، استفتائات، ج2، س764 و ج1، س785 و دفتر استفتائات.
268. نور 24 ، آیه 31.
269. مطهرى، مرتضى، مسأله حجاب، ص 21.
270. باید توجه داشت که هر چند سال نزول آیات حجاب و پوشش، در کتب تفسیر و تاریخ ثبت نشده است ؛ ولى با توجه به اینکه از یک سو این آیات در سورهاى احزاب و نور آمده و سوره احزاب از نظر ترتیب نزول پیش از سوره نور و بعد از سوره آل عمران قرار دارد و از سوى دیگر طبق نقل تفسیر نمونه سوره آل عمران در بین سالهاى دوم و سوم نازل گردیده است، مى توان به خوبى حدس زد که سوره احزاب در سال هاى چهارم و پنجم نازل گردیده است. بنابر این آیه حجاب در این سال ها تشریع گردیده است. محتواى این سوره نیز مؤید این مسأله مى باشد .
271. نور 24 ، آیه 31 و احزاب (33 )، آیه 59 و 33.
272. نور 24 ، آیه 31 و احزاب (33 )، آیه 59.
273. «صِیانَةُ الْمَرأَةِ اَنْعَمُ لِحالِها وَ اَدْوَمُ لِجَمالِها»: مستدرک الوسائل، ج 14، باب 70.
274. احزاب 33 ، آیه 59.
275. امام، استفتائات، ج3، احکام حجاب ، س27 ؛ سیستانى، Sistani.org، حجاب ، س5 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج1، س1708 ؛ مکارم، استفتائات، ج2، س 153 و 1023 ؛ نورى، استفتائات، ج2، س679 ؛ تبریزى، صراط النجاة، ج1، س907 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج2، س1694 و 1729 ؛ خامنه اى، استفتاء، س 618 و 559 و دفتر: وحید و بهجت.
276. توضیح المسائل مراجع، م 2435، وحید، توضیح المسائل، م 2444 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 2431.
277. بهجت، توضیح المسائل، م1937.
278. توضیح المسائل مراجع، م 2435.
279. سیستانى، Sistani.org، حجاب ، س3 ؛ تبریزى، صراط النجاة، ج1، س878 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج1، س1706 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج2، س1696 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س438 ؛ دفتر: امام، بهجت، نورى، وحید.
280. دفتر: مکارم.
281. تبریزى، صراط النجاة، ج 5، س 1275 و استفتائات، س 1614.
282. مکارم، استفتائات، ج1، س834 و تعلیقات على العروة، النکاح، م51 ؛ امام، استفتائات، ج3، احکام حجاب ، س14 ؛ فاضل، تعلیقات على العروة، ج2، النکاح، م51 ؛ تبریزى، استفتائات، س1591 و صراط النجاة، ج1، س1487 ؛ خامنه اى، استفتاء، س 551 و دفتر: سیستانى.
283. نورى، استفتائات، ج1، س483.
284. دفتر: وحید.
285. صافى، جامع الاحکام، ج2، س1722 ؛ بهجت، توضیح المسائل، م1933 و 1937.
286. مکارم، استفتائات، ج2، س1019 ؛ امام، تعلیقات على العروة، النکاح، م51 و استفتائات، ج3، احکام حجاب ، س30 و 29 ؛ فاضل و نورى، تعلیقات على العروة، النکاح، م51 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج3، النکاح، م18.
287. تبریزى، صراط النجاة، ج5، س1262 ؛ وحید، توضیح المسائل، م2444 ؛ دفتر: بهجت.
288. دفتر: صافى.
289. مکارم، استفتائات، ج1،س797 ؛ تبریزى، استفتائات، س1616 ؛ خامنه اى، استفتاء، س 667 و 621 ؛ نورى، استفتائات، ج1، س1033 ؛ دفتر: وحید، صافى، بهجت، امام، فاضل و سیستانى.
290. امام، تعلیقات على العروة، الستر ، م1 و استفتائات، ج3، (احکام حجاب )، س 36 ؛ خامنه اى، استفتاء، س 543 ؛ فاضل، توضیح المسائل، م796 و جامع المسائل، ج1، 1707 ؛ دفتر: صافى، بهجت و وحید.
291. تبریزى، صراط النجاة، ج1، س882 و 883 و 884.
292. سیستانى، تعلیقات على العروة، الستر ، م1.
293. مکارم، استفتائات، ج1، س801 و توضیح المسائل، م729 ؛ ؛ نورى، استفتائات، ج2، س669 و ج1، س542.
294. دفتر: امام و استفتائات، ج 3، احکام حجاب ، س34.
295. صافى، جامع الاحکام، ج2، س1683 و دفتر: بهجت و صافى.
296. تبریزى، صراط النجاة، ج 1، س 882 و 883 و ج 5، س 1238.
297. سیستانى، Sistani.org، زینت ؛ مکارم، استفتائات، ج2، س1034 و 151 و ج1، س802 و نورى، استفتائات، ج1، س491 و 542 و 500.
298. خامنه اى، استفتاء، س 477 و 564 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج1، س1707 و دفتر: وحید.
299. امام، استفتائات، ج3، نظر ، س52 ؛ بهجت، توضیح المسائل، م1936 ؛ مکارم، استفتائات، ج1، س819 ؛ تبریزى، استفتائات، 1622 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج2، ص1673 ؛ نورى، استفتائات، ج2، س656 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج1، 1718 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س1145 ؛ العروة الوثقى، ج2، النکاح م3 ؛ سیستانى، Sistani.org، اینترنت ، س20 و 19 ؛ دفتر: وحید.
300. خامنه اى، استفتاء، س 782 و دفتر: همه مراجع.
301. سیستانى، Sistani.org، اینترنت ؛ تبریزى، tabrizi.org، اینترنت ؛ دفتر: همه مراجع.
302. دفتر: همه مراجع.
303. همه، العروة الوثقى، ج2، النکاح، م49 ؛ تبریزى، استفتائات، س1592 و 1594 ؛ خامنه اى، استفتاء، س 646 ؛مکارم، استفتائات، ج1، س813 و 805 ؛ امام، استفتائات، ج3، وظایف اجتماعى زنان ، س19 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج2، س1656 و 1658 ؛ دفتر: سیستانى، بهجت، وحید، فاضل و نورى.
304. دفتر: همه مراجع.
305. العروة الوثقى، ج2، النکاح، م39 و 41.
306. همان، م31 و 39 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج1، س1720 و خامنه اى، استفتاء، س 782.
307. صافى، جامع الاحکام، ج2، س1670 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج3، النکاح، م29 ؛ نورى، مکارم و امام، تعلیقات على العروة، النکاح، م39 ؛ دفتر: وحید، تبریزى، بهجت و خامنه اى و فاضل.
308. خامنه اى، استفتاء، س 779 و 651 و دفتر: همه مراجع.
309. توضیح المسائل مراجع، م 2445 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 2441 و خامنه اى، استفتاء، س 639 و 627.
310. همان، م 2445 و وحید، توضیح المسائل، م 2590.
311. توضیح المسائل مراجع، م 2445.
312. توضیح المسائل مراجع، م 2445.
313. همان، م 2445.
314. خامنه اى، استفتاء، س 645 و 1586 ؛ مکارم، استفتائات، ج1، س1665 ؛ نورى، استفتائات، ج1، س1031 ؛ تبریزى، صراط النجاة، ج2، س1152 ؛ العروه الوثقى، ج2، النکاح، م47 ؛ دفتر: وحید، بهجت، فاضل، سیستانى و صافى.
315. خامنه اى، استفتاء، س 515 و 479 ؛ تبریزى، استفتائات، س1606 ؛ نورى، استفتائات، ج 2، س 655 ؛ مکارم، استفتائات، ج1، س818 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج2، س1660 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج1، س1717 ؛ بهجت، توضیح المسائل، م1934 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج2، النکاح، م16 ؛ امام، تحریرالوسیله، ج2، النکاح، م20 ؛ دفتر: وحید.
316. خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س1196 ؛ سیستانى، Sistani.org، متفرقات، س7 ؛ دفتر: همه مراجع.
317. امام، استفتائات، ج3، سوالات متفرقه، س127 ؛ دفتر: همه مراجع.
318. نور 24 ، آیه 30.
319. همان، آیه 31.
320. «النَّظَرُ سَهْمٌ مِنْ سهامِ اِبْلیس مَسْمُومٌ وَ کَمْ مِنْ نَظْرَةٍ اَوْرَثَتْ حَسْرةٌ طَویلَةٌ»: بحار، ج 101/40.
321. از نظر برخى مراجع آیات عظام بهجت و مکارم شیرازى .
322. جاهایى که به طور معمول نمى پوشانند مانند موها، گردن و دست ها .
323. به جز جاهایى که به طور معمول مى پوشانند.
324. با استفاده از منابعى که در عنوان «نگاه خواستگارى» آمده است.
325. مکارم، تعلیقات على العروة، م 26، و استفتائات، ج1، س 816 ؛ فاضل، تعلیقات على العروة، ج 2، النکاح، م 26 ؛ صافى، هدایة العباد، ج2النکاح، م28 ؛ امام، تحریرالوسیله، ج2 النکاح م28 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج2، النکاح، م28 ؛ تبریزى، صراط النجاة، ج 6، م 948 ؛ دفتر: وحید.
326. توضیح المسائل، مراجع م، 2433 ؛ العروة الوثقى، ج 2، النکاح، م 26 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 2442 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 2429 و خامنه اى، استفتاء، س 1402.
327. امام، تحریرالوسیله، ج 2، النکاح، م 28 ؛ فاضل، تعلیقات على العروة، ج2، النکاح، م26 و خامنه اى، استفتاء، س 525.
328. مکارم، تعلیقات على العروة، النکاح، م 26 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 2، النکاح، م 28 ؛ تبریزى، استفتائات، س 1580 ؛ النکاح، م 28 ؛ بهجت، توضیح المسائل، م 1944.
329. صافى، هدایة العباد، ج 2.
330. نورى، تعلیقات على العروة، النکاح، م 26.
331. ر.ک: امام، استفتائات، ج3، احکام حجاب ، س27 ؛ سیستانى، Sistani.org، حجاب ، س5 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج1، س1708 ؛ مکارم، استفتائات، ج2، س 153 و 1023 ؛ نورى، استفتائات، ج2، س679 ؛ تبریزى، صراط النجاة، ج1، س907 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج2، س1694 و 1729 ؛ خامنه اى، استفتاء، س 618 و 559 ؛ العروة الوثقى، ج 1، م 16 و دفتر: وحید و بهجت.
332. مکارم، استفتائات، ج1، س 799 ؛ تبریزى، صراط النجاة، ج 5، س1274 ؛ دفتر: همه مراجع.
333. توضیح المسائل مراجع، م 2433 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 2429 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 2442 ؛ دفتر: خامنه اى.
334. صافى، توضیح المسائل مراجع، م 2433، جامع الاحکام، ج2، س1700 و هدایة العباد، ج 2، النکاح م 18.
335. توضیح المسائل مراجع، م2433، 2436 ؛ نورى، توضیح المسائل، م2429 و 2432 ؛ العروه الوثقى، ج 1 الستر م 2 و (احکام التخلى ) م 8 ؛ وحید، توضیح المسائل، م2442 و 2445 و خامنه اى، استفتاء، س 481.
336. صافى، جامع الاحکام، ج 2، س 1712، امام، استفتائات، ج 3، نظر ، س 6 و 39 و خامنه اى، استفتاء، س 487.
337. بهجت، توضیح المسائل، م 1933.
338. مکارم، استفتائات، ج 2، م 1043 ؛ تبریزى، استفتائات، س 1591 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 2442 ؛ دفتر: فاضل و سیستانى.
339. امام، توضیح المسائل مراجع، م2433 و تحریرالوسیله، ج2، النکاح، م25 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 3، النکاح م 23.
340. توضیح المسائل مراجع، م 2433.
341. توضیح المسائل مراجع، م2433 ؛ تبریزى، التعلیقه على منهاج الصالحین، م1232، و صراط النجاة، ج1، س892 ؛ دفتر: وحید.
342. همان، م 2433 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 2429.
343. تبریزى، صراط النجاة، ج 1، س 889 ؛ دفتر: همه مراجع.
344. دفتر: سیستانى.
345. نورى، توضیح المسائل م 2435 ؛ امام، سیستانى، وحید، مکارم، توضیح المسائل مراجع، م 2439 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 2448 ؛ تبریزى ؛ صراط النجاة، ج2، س1158.
346. فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1728 و 1732 و دفتر: بهجت.
347. صافى، توضیح المسائل، م 2448 و خامنه اى، استفتاء، س 1427 و 483.
348. خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س1194 و 1206 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج1، س1726 و 1727 ؛ بهجت، توضیح المسائل، متفرقه ، م2، مکارم، استفتائات، ج1، س775 و 772 ؛ نورى، استفتائات، ج1، س 450 و 452 ؛ امام، استفتائات، ج3، (نظر )، س 15 و 19 ؛ سیستانى، Sistani.org، فیلم ، س8 ؛ تبریزى، استفتائات، س1081 و 1603 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج2، س1708 و 1719 ؛ دفتر: وحید.
349. خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س1203 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج2، س1329 ؛ نورى، استفتائات، ج2، س554 ؛ سیستانى، Sistani.org، فیلم ، س3 ؛ دفتر: وحید، بهجت، امام، فاضل، مکارم.
350. تبریزى، صراط النجاة، ج5، س1129 و ج1، س894 و 895.
351. خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س1192 ؛ تبریزى، صراط النجاة، ج5، س1129 ؛ سیستانى، Sistani.org،تصویر ، س 4 ؛ دفتر: همه مراجع.
352. خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س1187 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج2، س1717 و 1605 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج1، س1729 و 1731 ؛ مکارم، استفتائات، ج1، س778 و 782 ؛ دفتر: امام، بهجت، وحید و نورى .
353. تبریزى، استفتائات، س1603 و 1605 و صراط النجاة، ج 5، س 1129.
354. سیستانى، Sistani.org، فیلم ، س4.
355. امام، تعلیقات على العروة، احکام التخلى ، م2 ؛ مکارم، استفتائات، ج2، س1033 و تعلیقات على العروة، (احکام التخلى )، م2 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج2، س1707 ؛ نورى، التعلیقات على العروة، (احکام التخلى )، م2 ؛ دفتر: بهجت ؛ سیستانى، تعلیقات على العروة، (احکام التخلى )، م2 و Sistani.org، تصویر ، س1 و 2 ؛ تبریزى، صراط النجاة، ج3، س 778 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س1314 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج1، س1731 و تعلیقات على العروة، ج1، (احکام التخلى )، م2 ؛ دفتر: وحید.
356. خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س1201 ؛ دفتر: امام، فاضل، مکارم.
357. دفتر: بهجت، صافى، وحید.
358. دفتر: سیستانى.
359. امام، استفتائات، ج3، نظر ، س25 ؛ وحید، توضیح المسائل، م2448 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س1182 ؛ نورى، استفتائات، ج1، س458 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج1، س1732 ؛ تبریزى، استفتائات، س1588، صافى، جامع الاحکام، ج2، س1719، و توضیح المسائل مراجع، م2439 ؛ بهجت، توضیح المسائل، (متفرقه )، م2 ؛ مکارم، استفتائات، ج2، س1044 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج2، النکاح، م23.
360. مکارم، استفتائات، ج 1 س 798 و 838 ؛ امام، استفتائات، ج3، احکام حجاب ، س15 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج1، س1732 و 1730 ؛ دفتر: بهجت، وحید، خامنه اى، صافى، سیستانى، تبریزى و نورى.
361. امام، استفتائات، ج3، س 6 و 39 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 2442 ؛ مکارم، تعلیقات على العروة، النکاح م51 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 2442 ؛ خامنه اى، استفتاء، س 482 و دفتر: فاضل.
362. بهجت، توضیح المسائل، م 1933 و دفتر استفتائات.
363. دفتر: سیستانى و تبریزى.
364. نورى، استفتائات، ج1، س458 ؛ امام، استفتائات، ج3، نظر ، س12 و دفتر: سیستانى، وحید.
365. صافى، جامع الاحکام، ج2، س1607 و 1622 ؛ بهجت، توضیح المسائل، متفرقه، م 2 و دفتر: مکارم.
366. صراط النجاة، ج2، س897 و ج1، س1487.
367. اجوبة الاستفتائات، س1189.
368. نور 24 ، آیه 32.
369. رسول خدا (صلی الله علیه و آله)  فرمود: «ما بُنِىَ بِناءٌ فِى الاِْسْلامِ اَحَبُّ اِلَى اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ التَّزْویجِ» ؛ «هیچ بنایى در اسلام محبوب تر از ازدواج نزد خداوند بنا نشده است»: وسائل الشیعه، ج 14، ص 3.
370. «مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ اَحْرَزَ نِصْفَ دِینَه»: وسائل الشیعه، ج 14، ص 5.
371. البته برخى از مراجع تقلید آیات عظام: مکارم، وحید و تبریزى معتقدند: اگر مدت عقد موقت از عمر طبیعى زن و شوهر یا یکى از آن دو بیشتر باشد، احتیاط واجب آن است که احکام عقد دائم را بر آن جارى سازند و آیه اللّه  سیستانى مى فرماید: این عقد موقت باطل است و به عقد دائم تبدیل نمى شود. ر.ک: سیستانى، وحید و تبریزى، منهاج الصالحین، فى عقد المتعة و مکارم، استفتائات، ج 2، س 1008.
372. تبریزى، استفتائات، س 1656 ؛ دفتر: همه مراجع.
373. امام، استفتائات، ج 3، احکام ازدواج، س 9 ؛ تبریزى، صراط النجاة، ج 5، س 513 ؛ دفتر: همه مراجع.
374. فاضل، جامع المسائل، ج1، س970 و 97 ؛ نورى، استفتائات، ج2، س532 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س447 ؛ امام، استفتائات، ج2، کسب هاى حرام ، س14 و 13 ؛ صافى، هدایه العباد، ج1، 1689 ؛ تبریزى، منهاج الصالحین، (المکاسب المحرمه )، م8 ؛ بهجت، وسیله النجاة، ج1، م1441 و 1442.
375. توضیح المسائل مراجع، م832 ؛ نورى، توضیح المسائل، م833 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س444 ؛ وحید، توضیح المسائل، م838.
376. تبریزى، استفتائات، س2194 ؛ نورى، استفتائات، ج2، س517 ؛ امام، استفتائات، ج1، لباس نمازگزار ، س52 ؛ سیستانى، Sistani.org، (زینت )، س2 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج2، س1737 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س443 ؛ مکارم، استفتائات، ج1، س811 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج1، س969 ؛ دفتر: بهجت، وحید.
377. مکارم، استفتائات، ج1، س811 ؛ تبریزى، استفتائات، س2193 ؛ امام، استفتائات، ج1، س50 لباس نمازگزار ؛ سیستانى، Sistani.org، زینت، س33 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج1، س969 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س443 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج2، س1739 ؛ دفتر: وحید، بهجت، نورى.
378. تبریزى، صراط النجاة، ج 5، س 521 ؛ دفتر: همه مراجع.
379. مکارم، استفتائات، ج 2، س 1095 و دفتر: همه مراجع.
380. مکارم، استفتائات، ج 2، س 1012 ؛ نورى، استفتائات، ج 2، س 634 ؛ وحید، منهاج الصالحین، ج 3، عقد المتعة و م 1375 و 1376 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 3، م 233 و 92 ؛ تبریزى، منهاج الصالحین، ج 2، عقد المتعة و م 1375 و 1376 ؛ امام، تحریر الوسیله، ج 2، النکاح المنقطع، م 5 و النسب، م 2 ؛ صافى، هدایة العباد، ج 2، النکاح المنقطع، م 5 و النسب، م 2 و دفتر: خامنه اى، بهجت و فاضل.
381. امام، بهجت، صافى و نورى، توضیح المسائل مراجع، احکام نکاح ؛ فاضل و جامع المسائل، ج 1، س 1544 و نورى، توضیح المسائل، احکام نکاح.
382. سیستانى، توضیح المسائل مراجع، احکام نکاح.
383. مکارم، استفتائات، ج 2، س 1008 ؛ وحید، منهاج الصالحین، ج 3، عقدالمتعه ؛ و تبریزى، منهاج الصالحین،2، عقدالمتعه.
384. خامنه اى، استفتاء، س 40 ؛ وحید، منهاج الصالحین، ج 3، 1311 ؛ تبریزى، منهاج الصالحین، ج 2، م 1311 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج3، م 249 ؛ امام، تحریر الوسیلة، ج2، النکاح المنقطع، م 11 ؛ صافى، هدایة العباد، ج 2، النکاح المنقطع، م 11 ؛ نورى، استفتائات، ج 2، س 694 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 2، س 1255 ؛ دفتر: بهجت و مکارم.
385. توضیح المسائل مراجع، م 2370 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 2434 و خامنه اى، استفتاء، س 40.
386. بهجت، توضیح المسائل مراجع، م 2370.
387. توضیح المسائل مراجع، م 2370 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 2366.
388. توضیح المسائل مراجع، م 2371 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 2367 و وحید، توضیح المسائل، م2435.
389. سیستانى، منهاج الصالحین، ج 2، م 36 و 37 ؛ توضیح المسائل مراجع، م 2372 ؛ وحید، توضیح المسائل،2436 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 2368.
390. بهجت، توضیح المسائل، م 1884.
391. توضیح المسائل مراجع، م 2370 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 2434 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 2366.
392. بهجت، توضیح المسائل مراجع، م 2370.
393. توضیح المسائل مراجع، م 2370.
394. توضیح المسائل مراجع، م 2368 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 2364 و وحید، توضیح المسائل، م 2432 ؛ دفتر: خامنه اى.
395. دفتر: همه مراجع.
396. دفتر: همه مراجع.
397. توضیح المسائل مراجع، م 2367 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 2363 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 2431 ؛ دفتر: خامنه اى.
398. توضیح المسائل مراجع، م 2370 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 2434 ؛ نورى، توضیح المسائل، م2366 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج2، س 1267 و 1268 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1444 و 1445 ؛ خامنه اى، استفتاء،70.
399. امام، نورى، و فاضل، تعلیقات على العروة، باب العقد و احکامه، م 10 مکارم، استفتائات، ج 2، س 898 ؛ تبریزى،صراط النجاة، ج 1، س 844 ؛ خامنه اى، استفتاء، س 30 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج 2، م 1258 ؛ دفتر: وحید، بهجت و سیستانى.
400. تبریزى، صراط النجاة، ج 1، س 1479 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج 2، س 1249 ؛ امام، نورى، فاضل و مکارم، التعلیقات على العروة، باب العقد و احکامه، م 1 ؛ دفتر: سیستانى، بهجت، وحید و خامنه اى.
401. وحید، منهاج الصالحین، ج 3، 1229 ؛ بهجت، توضیح المسائل، م 1887 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 2، النکاح، م 3 ؛ تبریزى، منهاج الصالحین، ج 2، م 1229 ؛ امام، نورى، مکارم و فاضل، التعلیقة على العروة، النکاح، م 5، صافى، هدایة العباد ، ج 2، النکاح، م 5 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 22.
402. امام، استفتائات، ج 3، اولیاء العقد، س 4 و 27 ؛ تبریزى، استفتائات، ص 1547 و 1512 و 1556 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 2، النکاح، م 70 ؛ مکارم، تعلیقات على العروة، اولیاء العقد، م 2 ؛ دفتر: نورى.
403. بهجت، توضیح المسائل، م 1891 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1438 و تعلیقات على العروة، ج 2، النکاح، فصل فى اولیاء العقد، م 1.
404. خامنه اى، استفتاء، س 798 ؛ وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 1237 و دفتر: صافى.
405. امام، تعلیقات على العروة، اولیاء العقد، م 1 و استفتائات، ج 3، اولیاء العقد، س 3 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 2، اولیاء العقد، م 69 ؛ مکارم و فاضل، تعلیقات على العروة، اولیاء العقد، م 1 ؛ بهجت، توضیح المسائل، م 1891 ؛ صافى، هدایة العباد، ج 2، اولیاء العقد م 2، تبریزى، استفتائات، س 1511 و منهاج الصالحین، ج 2، م 1237 ؛ وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 1237 ؛ نورى، استفتائات، ج 1، س 627 و توضیح المسائل، م 2372.
406. خامنه اى، استفتاء، س 86 ؛ امام، استفتائات، ج 3، اولیاى عقد، س 10 ؛ سیستانى، Sistani.org، عقد موقت، ش 16 ؛ منهاج الصالحین، کتاب النکاح، اولیاء العقد، م 67 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج 2، س 1311 ؛ مکارم، استفتائات، ج 1، س 761 ؛ تبریزى، استفتائات، س 1479 ؛ فاضل و بهجت، توضیح المسائل مراجع، م 385 ؛ دفتر: نورى.
407. امام، استفتائات، ج 3، اولیاء العقد، س 3 ؛ سیستانى، تعلیقات على العروة، التقلید م 55 و توضیح المسائل مراجع، م 2376 ؛ تبریزى، صراط النجاة، ج 1، س 1467 و منهاج الصالحین، ج 2، م 1237 ؛ مکارم، استفتائات، ج 1، س 694 و تعلیقات على العروة، التقلید، م 55 ؛ فاضل، تعلیقات على العروة، التقلید، م 55 و توضیح المسائل مراجع، م 2376 ؛ بهجت، توضیح المسائل، م 1891 و وسیله النجاة، ج 1، م 35 ؛ صافى، هدایة العباد، ج 1، التقلید، م 36 و توضیح المسائل مراجع، م 2376 ؛ دفتر: وحید ؛ نورى، تعلیقات على العروة التقلید، م 55.
408. تبریزى، استفتائات، س 1457 و صراط النجاة، ج 1، س 826 ؛ سیستانى، Sistani.org، موقت، س 33 ؛ امام، استفتائات، ج 3، اولیاء العقد، س 19 ؛ خامنه اى، استفتاء، س 87 ؛ مکارم، استفتائات، ج 2، س 917 ؛ دفتر: بهجت، فاضل، وحید، صافى و نورى.
409. امام، فاضل، نورى و مکارم، تعلیقات على العروة، اولیاء العقد، م 2 ؛ وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 1237 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 2، اولیاء العقد، م 70 ؛ تبریزى، منهاج الصالحین، اولیاء العقد، م 1237 ؛ خامنه اى، استفتاء، س 84 ؛ بهجت، توضیح المسائل، م 1891 ؛ دفتر: صافى.
410. امام، استفتائات، ج 3، اولیاء العقد، س 27 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 2، النکاح، م 70 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 2372 و 2373..
411. خامنه اى، استفتاء، س 798 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1438 ؛ مکارم، تعلیقات على العروة، اولیاء العقد، م 2، وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 1237 ؛ تبریزى، منهاج الصالحین، اولیاء العقد، م 1237 ؛ بهجت، توضیح المسائل، م 1891 ؛ دفتر: صافى.
412. دفتر: همه مراجع.
413. توضیح المسائل مراجع، م 2376 ؛ تبریزى، منهاج الصالحین، ج 2، م 1237 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 2440 و خامنه اى، استفتاء، س 55.
414. توضیح المسائل مراجع، م 2376 ؛ مکارم، استفتائات، ج 1، س 765 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1719 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 2372 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 2385.
415. نورى، توضیح المسائل، م 2373 ؛ صافى، هدایة العباد، ج 2، اولیاء العقد، م 2 ؛ امام، فاضل و مکارم، تعلیقات على العروة، اولیاء العقد، م 1 ؛ سیستانى، توضیح المسائل مراجع، م 2377 ؛ دفتر: وحید.
416. بهجت، توضیح المسائل مراجع، م 2377 ؛ تبریزى، استفتائات، س 1456 و صراط النجاة، ج 2، س 1130.
417. خامنه اى، استفتاء، س 54 ؛ صافى، هدایه العباد، ج 2، اولیاء العقد، م 2 و جامع الاحکام، ج 2، س 1260.
418. امام، استفتائات، ج 3، اولیاء العقد، س 19 و دفتر: همه مراجع.
419. امام، استفتائات، ج 3، احکام ازدواج، س 55 ؛ مکارم، استفتائات، ج 2، س 907 ؛ خامنه اى، استفتاء، س 7 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1533 ؛ نورى، استفتائات، ج 2، س 637 و توضیح المسائل، م 2534 ؛ دفتر: بهجت.
420. سیستانى، منهاج الصالحین، ج 2، م 333 ؛ تبریزى، منهاج الصالحین، ج 2، م 1395 ؛ صافى، جامع الاحکام،2، 1255.
421. وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 1359.
422. امام، تحریرالوسیلة، ج 2، النکاح المنقطع، م 18 ؛ خامنه اى، استفتاء، س 164 ؛ صافى، هدایه العباد، ج 2، النکاح المنقطع، م 18.
423. نورى و فاضل، تعلیقات على العروة، ج 2، النکاح، فصل 4 م 17 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 2، النکاح،261 ؛ وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 1303 ؛ مکارم، استفتائات، ج 2، س 927 و تبریزى، منهاج الصالحین، ج 2، م 1303.
424. امام، نورى، مکارم و فاضل، العروه الوثقى، ج 2 م 7 ؛ وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 1298 ؛ تبریزى، منهاج الصالحین، ج 2، م 298 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 2، م 2 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س20 ؛ صافى، هدایه العباد، ج 2، م 4 ؛ دفتر: بهجت و خامنه اى.
425. سیستانى، منهاج الصالحین، ج 2، م 215 ؛ مکارم، استفتائات، ج 1، س 708 ؛ امام، تحریر الوسیلة، ج 2، القول فى الکفر، م 8 ؛ صافى، هدایة العباد، ج 2، القول فى الکفر، م 8 ؛ نورى، استفتائات، ج 1، 668 ؛ دفتر: فاضل.
426. وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 1298 ؛ تبریزى، منهاج الصالحین، ج 2، م 1298 و دفتر: بهجت.
427. العروة الوثقى، ج 2 النکاح، فصل 11، السابعه و الثامنه.
428. امام، نورى و مکارم، تعلیقات على العروة، النکاح، فصل 4، م 21 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1456 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج2، س 1370 و 1388 ؛ دفتر: سیستانى، بهجت، وحید و خامنه اى.
429. منهاج الصالحین، ج 2، م 1259 و توضیح المسائل، م 2414.
430. امام و بهجت، توضیح المسائل مراجع، م 2405 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 2401.
431. مکارم، تبریزى و صافى، توضیح المسائل مراجع، م 2405 ؛ فاضل، توضیح المسائل مراجع، م 2405 و جامع المسائل، ج 1 س 1455 و 1456.
432. سیستانى، توضیح المسائل مراجع، م 2405 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 6924.
433. توضیح المسائل مراجع، م 2401 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 2465 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 2367 ؛ امام، تحریرالوسیلة، ج 2، النکاح فى العده، م 1 ؛ صافى، هدایة العباد، ج 2 النکاح فى العده، م 1 ؛ خامنه اى، استفتاء، س 122.
434. وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 1349 ؛ تبریزى، منهاج الصالحین، ج 2، م 1349 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 3، م 285 ؛ امام، تحریرالوسیلة، ج 2، العیوب، م 16 ؛ صافى، هدایة العباد، ج 2، العیوب، م 17 ؛ دفتر: بهجت، خامنه اى، فاضل، مکارم و نورى.
435. توضیح المسائل مراجع، م 2446 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 2442 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 2510 ؛ دفتر: خامنه اى.
436. دفتر: همه مراجع.
437. تبریزى، استفتائات، س 1631 ؛ امام، استفتائات، ج 3، احکام مهریه، س 31 ؛ مکارم، استفتائات، ج 1،732 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 2، س 1284 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 2، م 287 ؛ نورى، استفتائات، ج 2، س 628 ؛ صافى، هدایة العباد، ج 2، فصل فى المهر، م 1 و دفتر: خامنه اى، بهجت، وحید.
438. روم 30 ، آیه 21.
439. «مَنْ اَتَّخَذَ الْمَرأةَ فَلْیُکْرِمُها»: وسائل الشیعه، ج 5، باب 3.
440. «جِهاد الْمَرَةَ حُسْنُ التَّبَعُل»: فروع کافى، ج 5، ص 9.
441. فاضل، جامع المسائل، ج 2، س 1313 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 3، م 428 و دفتر: همه مراجع.
442. امام، استفتائات، ج 3، احکام نفقه، س 15 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1693، و ج 2، س 1310 و 1311 ؛ مکارم، استفتائات، ج 1، س 846 ؛ تبریزى، منهاج الصالحین، ج 2، النفقات ؛ وحید، منهاج الصالحین، ج 3، النفقات ؛ صافى، هدایة العباد، ج 2، النفقات، م 8 ؛ بهجت، توضیح المسائل، م1897 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 2408 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 3، م 420 ؛ دفتر: خامنه اى.
443. توضیح المسائل مراجع، م 2416.
444. همان، م 2416 و نورى، توضیح المسائل، م 2412.
445. وحید، توضیح المسائل، م 2480.
446. امام، تحریر الوسیله، ج 2، النفقات، 19 ؛ صافى، هدایة العباد، ج 2، م 19 ؛ تبریزى، منهاج الصالحین، ج 2، م 1418 ؛ وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 1418 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 2، س 1310 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 3، م 433 و دفتر: خامنه اى، نورى، مکارم و بهجت.
447. صافى، جامع الاحکام، ج2، س 1333 ؛ امام، استفتائات، ج 3، احکام نفقه، س 14 ؛ نورى، استفتائات، ج 2، س 662 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 2، س 1312 ؛ مکارم، استفتائات، ج 2، س 1051 و ج 1، س 839 ؛ دفتر: بهجت و خامنه اى.
448. تبریزى، منهاج الصالحین، ج 2، م 1399 و وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 1399.
449. سیستانى، منهاج الصالحین، ج 3، م 415.
450. خامنه اى، استفتاء، س 30 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1687 و دفتر: همه مراجع.
451. توضیح المسائل مراجع، م 2451 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 2447 ؛ وحید، توضیح المسائل، م2515 ؛ دفتر: خامنه اى.
452. توضیح المسائل مراجع، م 2277 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 2271 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 2329 ؛ دفتر: خامنه اى.
453. توضیح المسائل مراجع، م 2412 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 2، م 337 و 338. وحید، منهاج الصالحین،3، م 1407 و نورى، استفتائات، ج 2، س 675.
454. تبریزى، منهاج الصالحین، ج 2، م 1407 و مکارم، استفتائات، ج 2، س 964.